اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 92122 |
نام:
ناهید
شهر:
محبت
تاریخ:
7/9/2012 3:04:02 PM
کاربر مهمان
|
برای همه دوستان طلب آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآرررررررررررراااااااااااااممممممممممششششششششششششششش از خداوند مهربونم دارم
|
|
| 92121 |
نام:
حاج علی گردان امام حسین
شهر:
امل
تاریخ:
7/9/2012 3:01:36 PM
کاربر مهمان
|
لحظه ای گام هایت را در زمین اروند رود بگزار هر نیزاری را ببینی داستان راد مردی است که همچون سرو بلندی هنوز ایستاده پای ارمان های انقلاب پایینش را ببینی مادری را می بینی که که بسیار مهربان بوده وجگرگوشه اش را فرستاده دیار عشق ریشه اش راببین پدر ارزو ها داشت............ اری این نیزار ها شاهد دست های بریده است این نیزار ها شاهد پر پر شدن لاله هاست......... همهی این ها حساب کتاب دارد..... یا علی..... بسیار سایت خوبی است دوستدار شما حاج علی.......یا علی
|
|
| 92120 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
7/9/2012 1:07:39 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر عاشقان شهادت
اگر خدا بهت فرمود که لیاقت شهادت را نداری؛ بگو: مگر آنچه را که تا بحال به من داده ای لیاقتش را داشته ام!
کدام نعمت تو را من لیاقت داشته ام که این یکی را داشته باشم؟!
مگر تو تا بحال در بذل نعمت هایت به لیاقت من نگاه می کردی؟!
اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه والذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه والممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته والمستشهدین بین یدیه
|
|
| 92119 |
نام:
وریا
شهر:
مریوان
تاریخ:
7/9/2012 1:05:06 PM
کاربر مهمان
|
خدایا من اون رو دوست دارم ایا بهش میرسم یا نه؟
|
|
| 92118 |
نام:
منتظریوسف فاطمه(س)
شهر:
تاریخ:
7/9/2012 12:52:27 PM
کاربر مهمان
|
سلام اقاخیلی دوستت دارم.راستش یک چندوقتیه برام یک مشکلی پیش اومده میدونم که ازمشکلم باخبری ازتون خواهش میکنم کمکم کنید.
|
|
| 92117 |
نام:
جامانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/9/2012 12:31:30 PM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
دوست خوبم زائر کربلا از ایرانی
خوش به حال شما ، که زیارت قبور پاک شهدای کربلا و دیگر امامان معصوم(ع) قسمت تان شده است.
انشاا..... که با دست پر و معرفت کامل یک عاشق اهل بیت(ع) بر گردید.
لطفا برای تمامی بنده های خدا و همه نیازمند دعا کنید.
از شما خواهشمندم در کنار حرم امام حسین ابتدا برای سلامتی و نزدیک شدن ظهور امام زمان ( عج ) ، بعد هم برای خوشحالی ایشان از کارهای تمامی مسلمین و عاشقان کوچک و بزرگ ایشان ، و همچنین دادن معرفت و بندگی به همه منتظران و دوستداران امام عصر(ع) دعا کنید .
دوست عزیز ماه رمضان نزدیک است و شب های قدر نزدیک تر ، از شما می خواهم هنگام زیارت حرم ائمه معصوم (ع ) از خدا به خواهید توبه و گناهان بندگانی مثل من که تمام سال سرشار از گناه بودن به حرمت این امامان شریف ببخشد و هیچ یک از بندگانش را نا امید نگذارد.
خیلی دلم می خواست جای شما بودم ولی افسوس از خداوند خواستم زمانی آرزوی قلبی مرا اجابت کند که معرفت و شناخت کامل یک بنده مسلمان را داشته باشم .
برای من سرشار از گناه دعا کنید که به این معرفت و بندگی واقعی خداوند برسم.
در پناه خدا مهربان باشید
*****************
مدیریت محترم حرف دل از راهنمایی شما بسیار متشکرم. لطفا در صورت تکمیل آن بخشی که گفتید به بنده حقیر جهت خواندن اطلاع دهید با تشکر
یاحق
|
|
| 92116 |
نام:
گمنام
شهر:
iran
تاریخ:
7/9/2012 12:07:22 PM
کاربر مهمان
|
سلام آقا جان!
دلم از اين آدمهاي اين شهر گرفته، دوست دارم زار زار گريه كنم ولي...
خدايا كمكم كن!!!
ازتون ميخوام واسم خيلي دعا كنيد!
التماس دعا
|
|
| 92115 |
نام:
انسیه
شهر:
تنهایی و انتظار و امید و... یاالله
تاریخ:
7/9/2012 11:56:34 AM
کاربر مهمان
|
سلام
من ، تو ، او....
من جنگیدم
توتماشاکردی
او فرارکرد
من توی کرخه شنا کردم
تو به استخر سرپوشیده رفتی
او با اسکی روی آب مزاحم خواب ماهیها شد
من با صدای آهنگران بزرگ شدم
تو در حمام از صدایت لذت بردی
او آخرین کاستهای لس آنجلس را زمزمه می کرد
من عکس مهدی باقری را قاب گرفتم
تو عکس بچه گربه های ملوس را از حاشیه ناصرخسرو خریدی
او پلی بوی قدیمی خود را ورق زد
من شربت صلواتی خوردم
تو کوکا کولا سرکشیدی
او لیمو ترش را در گیلاس فشار داد
من زخمی شدم
تو نزدیک بود دلت بسوزد
او جای نیش پشه را خاراند
من لباس بیمارستان پوشیدم
تو جلوی آینه پیراهن تازه ات را نگاه کردی
او به دنبال سایو آمریکایی میدان محسنی را زیر پا گذاشت
من به اتاق عمل رفتم
تو به اتاق پذیرایی رفتی
او به اتاق بازرگانی رفت تا بتواند شیرخشک وارد کند
من شهید شدم
تو چرت بعد از ظهرت را از دست دادی
او دمر روی تختخواب افتاد و آروغ زد
من به اقیانوسی از نور افتادم
تو زیر نور چراغ مدادی به تماشای ویترین ایستادی
او مه شکن بنزش را در تونل کندوان روشن کرد
من هنوز یک آرزوی بزرگ هستم
تو.....
او.....
صدرا ریحانه
برگرفته از سایت : www.askdin.com
***** اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم*****
التماس دعا
|
|
| 92114 |
نام:
جامانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/9/2012 11:35:51 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدواند یکتا و مهربان
سلام دوستان خوبم
داستانی از پائولو کوئیلو
روزی ، یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی می کردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت .
پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم ؛ تو همه شیرینی هاتو به من بده .
دختر کوچولو قبول کرد .
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد .
اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینی هاشو به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و خوابش برد .
ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداد .
*************************
عذاب وجدان همیشه مال كسی است كه صادق نیست .
آرامش مال كسی است كه صادق است .
لذت دنیا مال كسی نیست كه با آدم صادق زندگی می كند آرامش دنیا مال اون كسی است كه با وجدان صادق زندگی می كند .
در پناه خدا مهربان باشید
یاحق
*******************
مدیریت حرف دل
باسلام
لطفا در مورد نقل داستان و مطالب مختلف دقت نمایید.
داستان هایی که بعضا از کتاب های پائولو کوئیلو نقل می شود ظاهر خوب و انسانی دارد ولی دست های پشت پرده که او را در کل جهان حمایت می کند انسان را به فکر وا می دارد.
درصدد آن هستیم تا مطالب مستندی پیرامون نقد افکار این شخص در سایت قرار دهیم.
یاحق
|
|
| 92113 |
نام:
عبد الله
شهر:
بیرق ولایت فقیه
تاریخ:
7/9/2012 10:57:55 AM
کاربر مهمان
|
سلام رفقا
یکی از خانم های سایت رفسنگ یه دل نوشته غریب گذاشته بود
عینا تقدیم حضورتان:
آقــ ـا جــ ـان! پـســـ ـر فــ ـاطمـــ ـه!
بــ ـه مــ ـن گفتــ ـه انـد شمـــ ـا یـــ ـار ، شمــ ـا سـربــ ـاز می خــ ـواهی
مــ ـن امـــ ـا ســـ ـربازی نرفتـــ ـه ام ...
تفنـــ ـگ دســـ ـت گرفتـــ ـن را نمـــ ـی دانــ ـم
جـــ ـارو کـــ ـردن و گـــ ـردگیـــ ـری را امـــ ـا می دانــ ـم
ظـــ ـرف شستـــ ـن را هـــ ـم بلـــ ـدم
آقـــ ـا جـــ ـان!
بگـــ ـذار مـــ ـن خــانـــ ـه ات را جـــ ـارو کشـــ ـم
ظـــ ـرف هــ ـایت را بشـــ ـویم
اتـــ ـاقـــ ـت را گـــ ـردگیـــ ـری نمایـــ ـم
نمـــ ـی دانـــ ـم...
امـــ ـا بگـــ ـذار بـــ ـا شمـــ ـا باشـــ ـم
بـــ ـا شمــــ ـا بمانــــ ـم
بـــ ـا شمـــ ـا بمیـــ ـرم...!
|
|
