اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
88442 |
نام:
فاطمه
شهر:
آسمان
تاریخ:
3/28/2012 12:24:10 PM
کاربر مهمان
|
سلام
دوست خوبم راستین خدا هیچ وقت بنده هاش رو مسخره نمیکنه ماها مسخره امیال خودمون هستیممنم بلیی که سرم اومده مقصر خودمم پس بیشتر فکر کن
پروردگارا
به من آرامش بدهتا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم
بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشمدنیا ومردم آن را مطابق میل من رفتار کنند
جبران خلیل جبران
نمیدونم شاید این سرنوشت منه که بعضی ها عاشق من باشن ولی من به جرم اینکه دوستشان ندارممجازات بشم آه بکشن دامن منو بگیره خدایا به هر کسی قسمتی دادی شهادت قسمت من میشد مثل دایی و داداشی گمنامم خیییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستشان دارم یییییییییییییییییییییاعلی التماس دعا
|
|
88441 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
3/28/2012 11:02:27 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد
درودوسلام بردوستان واهالی حرف دل
ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری راتبریک وتهنیت عرض می نمایم .
داستان زیر درارتباط با حضرت سلیمان ودیو وداستان سیزده بدراست
دکتر الهی قمشه ای می گوید:
یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق " ، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است .
قصه چنین است که سلیمان فرزند داود ، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام ، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود ، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند (قرآن / سبا / ١٣) . این دیوان ، همان لشکریان نفسند که اگر آزادباشند ، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند ، خادم دولتسرای عشق شوند.
روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت . دیوی از این واقعه باخبر شد . در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد . کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند وبر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( از آنکه از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند . ) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد واز ماجرا خبر یافت ، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته ، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند . و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و درعین سلطنت خود را " مسکین و فقیر " می دانست ، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود ، چه غم دارد؟
حافظ
ادامه : رامیتونید روز سیزدهم عید دروبلاگم به آدرس زیرمطالعه بفرمائید .
http://sorooshdel.blogfa.com
|
|
88440 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
3/28/2012 10:55:44 AM
کاربر مهمان
|
اگه خدابنده هاشو مسخره نمیکنه پس من مسخره ی کی شدم که هرکی میتونه راحت با احساسم بازی کنه؟الله اکبر.
|
|
88439 |
نام:
بازمانده
شهر:
اصفهان
تاریخ:
3/28/2012 10:29:52 AM
کاربر مهمان
|
يادمه دوسه سال پيش بود يه مشكل بزرگي برام پيش اومد بابام اينا تو يه اتاق و من تو يه اتاق ديگه بوديم بابام اينا داشتند قرارداد مي نوشتند همون قراردادي كه اگه بسته ميشدخيلي برام بد ميشد بابام اينا اون طرف داشتند امام زمان راصداميزدند كه بخوبي قراردادرو ببندند و من هم اين طرف آقا را صدا ميزدم كه آقا اگه يه كاري كني كه اين قرارداد بسته نشه هيچ وقت فراموش نميكنم و هيچ وقت اسمت از رولبام نمي افته. قرارداد بسته شد.فرداش رفتم سرگلستان شهدا و اونجادوباره باآقام حرف زدم و همون حرفهاروگفتم كه بهم نشون بده كه هستي تافراموشت نكنم قسم خوردم كه اگه كمكم كنه بخدا ازهمه دل ميبرم و فقط بآقادل ميبندم. وقتي برگشتم خونه بابام گفت كه قرارداد بهم خورد.تاچندروز با آقا بودم سرعهدم بودم ولي زودفراموشش كردم همه رو فراموش كردم.ازبس برام اون روزهاسخت بود تودفترم همون شب همه حرفامرو نوشتم حتي همون عهدي كه با آقا بستم.الان روم نميشه برم دفتر رو بازكنم و بخونم.چقدرغافلم من بخدا....شرمندم ولي راهرو نميدونم نميدونم چيكاركنم كه حضورآقامرو بفهمم كه واقعا ماغايبيم نه آقا.كاش حاج آقا.ن. يا شهيدهمت بهم بگند بابا توكه ميخواي باامام زمانت باشي توكه ميخواي غافل نباشي ميخواي واقعا بنده مخلص خداباشي فلان عيبروداري كنار بزار بسم الله رسيدي. آخه من انقدرضعيف الايمانم كه نميتونم باطنمرو بررسي كنم يا خدا مشتاق توام منرو بخودت برسون منو بالاببر بالاتر از اونكه برام ظرفيت گذاشتي.ياصاحب الزمان بدادم برس
|
|
88438 |
نام:
فاطمه
شهر:
آسمان
تاریخ:
3/28/2012 10:24:27 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
تاحالا شده سیر باشی از همه چیز هیچ کس درکت نکنه یه غلطی واسه اولین بار تو عمرت بکنی توش بمونی؟از پدرت مخفیش کنی کسی که مونس ئتنهاییایته
چرا زمونه این قدر بد شده همه میخوان سرهم کلاه بذارن دروغ پستی دشمنی نفرت کجان آدمای خوب
چرا کمک کردن به کسی باعث بدبختی آدم بشه چرا کمک کنم کسی رو اذیتم کنه من دیگه اعتماد ندارم به کسی. دیگه به عشق و عاشقی اعتماد ندارم فکر میکنم همه دروغگو هستن من نمیگم پاکم ولی سرم تو کار خودم بود وقتی میرم گلزار شهدا حالم عوض میشه دلم میخواد ساعتها بشینم. یه داداشی دارم گمنام سال تحویل کنار گلزارش بودم با هم سال و شروع کردیم فکر کنم اونم ازم خسته شده بهم نمیگه .من با کمک به یکی عشق زمینی پیدا کردم همش دعا میکنم منو فراموش کنه نیاد خونمون فقط ۱۰روز مونده تا قرار چرا بیخیال من نمیشه من نمیخوام نقش نامرد بازی کنم.میخواستم بهش بگم نامزد کردم ولی دروغه خدا دروغگو رو دوست نداره . ولی دعا کنین تو این ۱۰روز فراموشم کنه اصلا هر چی صلاحه خدا پیش بیاره من استخاره کردم خوب در اومد خدا که بنده هاشو مسخره نمکنه
دوستان التماس دعا واسه دل داغونم
|
|
88437 |
نام:
عبدالله
شهر:
بیرق ولایت فقیه
تاریخ:
3/28/2012 9:18:14 AM
کاربر مهمان
|
سلام رفقا
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را به همه تبریک عرض می نمایم.
اینجا سفر های نوروزی دوستان هم با همه ایران فرق داره. درست سال قبل بود که عزیزی پیشنهاد داد تا بچه ها از سفر های معنوی شون خصوصا در مورد راهیان نور ، بنویسند .
تا مدتی از خواندن مطالب زیبای آن بزرگواران بهرمند بودیم. حال هم اگه باز مخصوص سفر اولی ها این لطف را دریغ نفرمایند، بی نهایت سپاسگذارم.
یا حق.
|
|
88436 |
نام:
میلم
شهر:
بی وفا
تاریخ:
3/28/2012 9:17:47 AM
کاربر مهمان
|
سلام آقا جان مهدی جان به خدا شرمندتم از اینکه هرروز گنه میکنم و باعث ناراحتی شما میشم وباعث میشم شما به خاطر آمرزش من اشک بریزی و واسم طاب مغفرت کنی ولی آقا کمکم کن آقا تو این دنیا هرکس به فکر مدرک گرفتن _شغل و زن وبچه هاشون هستن آقا فکر کنم همه فراموشت کردن دعا مکنن ولی ظاهری نمیدونن که هرچی دارن به خاطر حضور شماست .آقا جان منو ببخش قسم میخورم وقول میدم آدم خوبی بشم کمکم کن.صلوات
|
|
88435 |
نام:
مسلم
شهر:
كرمان
تاریخ:
3/28/2012 9:16:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام
برام دعا كنييد ،محتاجم به دعاي شما بزرگوارا
ممنون
|
|
88434 |
نام:
رضوان
شهر:
شیراز
تاریخ:
3/28/2012 9:03:37 AM
کاربر مهمان
|
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا دوست دارم. ازاینکه همیشه بامنی وهروقت دلم بخواد میتونم باهات حرف بزنم ممنونم.خدایااینبارهم خودم وسپردم به تو.بامن باش مثل همیشه.
|
|
88433 |
نام:
امیرجعفری
شهر:
b
تاریخ:
3/28/2012 9:00:01 AM
کاربر مهمان
|
سلام عطیه
بی ادبی نباشه چون نمودونستم با پسوند خانم یا آقا باید بنویسم فقط نوشتم سلام عطیه ولی در هر حال در اصل قضیه فرقی نمی کنه از مطلبی که نوشته بودی در مورد نماز لذت بردم انشاءالله اگه ثوابی از این نمازهای دست و پا شکسته ما بود به تو هم برسه
در ضمن من خیلی مشتاقم تا از این نوع اطلاعات بیشتر استفاده کنم اگه برات مقدور بود بیشتر مطلب بنویس
|
|