شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
88212
نام: قسیم
شهر: www.ghasim.blogfa.com
تاریخ: 3/17/2012 12:22:02 AM
کاربر مهمان
  بسم الله
سلام علیکم
وبلاگ‌نویسان و جانبازان بیمارستان نیایش از دید وبلاگ قسیم!!!
الحمدالله توفیق نصیبمان شد تا در این دیدار با همسنگران خود در فضای مجازی همقدم شده و به ملاقات مردان آسمانی برویم...
از شما و بانیان این ملاقات تشکر میکنم
یاعلی مدد
اطلاع رسانی شما به دیگر همسنگران همکاری در راستای ترویج همکاری است.
به امید زیارت حرم یار
در ضمن اگر ما را هم لینک کنید خوشحال می شویم
88211
نام: خادم الشهدا
شهر: تهران
تاریخ: 3/16/2012 11:57:09 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا
سلام حرف دلی ها
براتون دنیا رو شاد شاد و شادی رو دنیا دنیا آرزومندم
آخرتتون آباد
همه شهدا غریبن اما غریبه نیستن
شهید مهدی زین الدین
مهدی در میان بسیجیان از محبوبیت خاصی بر خوردار بود. او را بالای دستان پر محبت خود میگرفتند و با شور و عشق شعار سر میدادند. یک بار که چنین اتفاقی افتاد و مهدی نتوانست خود را از چنگ بچه ها برهاند، با چشمانی اشک آلود در گوشه ای نشست و به تادیب نفس خود مشغول شد. او با یک حالت عصبانیت به خودش میگفت: مهدی! خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر به تو اهمیت میدهند، تو هیچ نیستی. تو خاک پای بسیجیان هستی. همین طور میگفت و آرام آرام میگریست.

مهدی رو دوستش دارم پسر خوبیه.
مهدی نه اینکه دنبال غم باشه مهدی نشاط معنویی داشت که فقط کساییکه تجربه ش کردن میفهمن! این از خاصیت معنویت و عرفانه
ما همه دنبال بهتر شدنیم

یاعلی.
88210
نام: زائر
شهر: راهی کربلا اگه خدابخواد
تاریخ: 3/16/2012 11:31:51 PM
کاربر مهمان
  سلام دانشجوم یه سایت راه اندازی کردیم داریم انشاالله بچه ها را میبریم کربلا.اول دعاکنیم که امسال اخرین سال غیبت باشه دوم دعا کنیم که به این معرفت برسیم که دیدن امام اینقدر مهم نیست که شناختن ایشون مهم باشه سوم دم سال تحویل خودمون فراموش کنیم یعنی به جای اینکه خودمون نشون بدیم، خدا نما باشیم وفقط خدا را تو رفتار و اعمالمون نشون بدیم .دیده اید که گاهی میشنویم خدا بدور! یعنی خدا این کار را نمی پسندد.پس مواظب رفتار خودمون باشیم این یعنی تقوا.دیدید؟ به همین راحتی !این ایام عید بهترین فرصته که رو تقوامون که اینقدرخداتاکید می کنه کار کنیم.این مضمون که گفتم تازه شنیده بودم و میخواستم با شمام درمیون بذارم.سایت مون اسمش مرکز اسمان.
الهی که از مقلب القلوب اول سال تا النهار سالای دیگه زندگیامون سراسر بندگی باشه !یا حق.یاعلی!
88209
نام: رویا
شهر: یزد
تاریخ: 3/16/2012 11:00:39 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه حرف دلی ها
امروز جمعه آخر سال بود پرونده هامون و امام زمان خونده امیدوارم ازمون راضی باشه
آمین
88208
نام: مهدی
شهر: مراغه
تاریخ: 3/16/2012 10:18:02 PM
کاربر مهمان
  بچه ها چند وقته که دارم میرم پایگاه بسیج قبلا این حال و هوا رو نداشتم هیچوقت احساس نمیکردم که کسی رو از ته دل واسه خدا دوست دارم اما حالا... بگذریم یا علی التماس دعا..............
88207
نام: حسن عبدلی
شهر: اصفهان
تاریخ: 3/16/2012 10:05:43 PM
کاربر مهمان
  شهدا شرمنده ایم...........
88206
نام: مجنون
شهر: مشهد
تاریخ: 3/16/2012 9:01:36 PM
کاربر مهمان
  سلام خسته ام دلگیرم می دانم که مرگ پا به پای من قدم بر میدارد و مرگ برای من تنها چیزی است که شک در آن راه ندارد
در این سال در این بهار پا بر روی خاکی می گذارم که تو بر آن قدم نهادی . فکه مقتل تو...این بار برای طواف می روم پس بگو لیلی ات کجا منزل دارد.بگذار مجنون شوم چرا که جنون زیباترین شکل زندگیست...
دیدارت آرزوی نا تمام من است...
ای شهیداهل قلم به حرمت قلم مرا بپذیر
وعده دیدار ما فکه
88205
نام: علی سوخکی
شهر: لارستان
تاریخ: 3/16/2012 8:22:13 PM
کاربر مهمان
  دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را میکند؟ یا اباالصالح
88204
نام: زهرا
شهر: جایی برای ماندن نیست
تاریخ: 3/16/2012 7:40:24 PM
کاربر مهمان
  یاهو
سلام
از خودم بدم میاد که چرا نتونستم به داییم بگم بابا دوستش دارم چرا بده یه دختر یه پسری رو دوست داشته باشه من که نظر بدی ندارم فقط اونو دوست دارم اینم نه واسه دنیا واسه اخرت شهیدا خودتون باعث شدین بهش دل ببندم لطفا اونو به من بدین البته اگه صلاحه.امروز دیدمش داشت قلبم بیرون میومد دوستم میگفت چرا صورتت قرمز شده گفتم نمیدونم هیچ کی رو ندارم باهاش درد ودل کنم وبگم داستان از اون جایی شروع شد که رفتم راهیان نور واز شهیدا همسر صالح خواستم و نشونیمونم که بفهمم اون کیه گل شقایق بود که یه شب تو خواب اونو دیدم تو محله شهدا بودیم باد می اومد وگل برگهای گل محمدی در هوا به پرواز در امده بودند ومرا نوازش میکردند که او امدوبه من یک شقایق داد از خواب بیدار شدم هنوز اذان نگفته بودند باورم نمیشد او دوست داییم بود تصمیم گرفتم خوابم را برایش بگویم که نتوانستم حالا من ماندم واینده ای مبهم نمیدانم واقعا او مال من است یانه برام دعا کنید نظرتون چیه میگید من به او میرسم
88203
نام: گمنام
شهر: تهران
تاریخ: 3/16/2012 7:38:15 PM
کاربر مهمان
  دو دوست تصمیم گرفتند خود را به خدا برسانند یکی به مکه رفت ودیگری به فکه!حاجی وقتی از مکه برگشت روی دیوارعکس دوستش را دیدکه بالای ان نوشته بود شهید نظر میکند به وجه الله
<<ابتدا <قبلی 8827 8826 8825 8824 8823 8822 8821 8820 8819 8818 8817 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved