شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
87272
نام: خسته
شهر: بی سرزمین تر ازباد
تاریخ: 2/13/2012 5:06:44 PM
کاربر مهمان
  به نام خدای خوبی ها


سلام اهالی حرف دل


این آخرین باریه که مزاحم میشم می خواستم از همه تون مخصوصا مدیر حرف دل کارتون عالیه.

یه خواسته ای ازتون داشتم هروقت وارد سایت شدید اگه دوست داشتید برای برآورده شدن حاجتم یه صلوات بفرستید همه شماهارو دوست دارم برام مثل یه خانواده میمونید غصه هاتون غصه خودم بود شادیاتون شادی خودم بود

برام دعا کنید به امید ظهور
87271
نام: سعیده خاکپور
شهر: تهران
تاریخ: 2/13/2012 3:31:23 PM
کاربر مهمان
  دلم میخواست کار گزینش من تو آموزش وپرورش درست شه! الان 2ساله که منتظر جواب استخدامیم هستم. از خداوند مهربان میخوام کسانی که واجد شرایط هستند استخدام بشن!
87270
نام: مینا
شهر: تبریز
تاریخ: 2/13/2012 1:39:57 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
باسلام وروز به خیر به حرف دلی ها
روزی مردکوری روی پله های ساختمانی نشسته وکلاه وتابلویی را در کنار پایش قرارداده بود روی تابلوخوانده میشد من کورهستم لطفاکمک کنید.
روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به اوانداخت
فقط جند سکه درداخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت وبدون اینکه از مرد کوراجازه بگیرد تابلوی اورابرداشت ان رابرگرداند
واعلان دیگری روی آن نوشت وتابلورا کنار پای اوگذاشت وآنجاراترک کرد.عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت ومتوجه شدکه کلاه مرد کور پرازسکه واسکناس شده است مرد کوراز صدای قدمهای او خبرنگار راشناخت وخواست اگر او همان کسی است که آن تابلورانوشته بگوید که
روی آن چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد چیزخاص ومهمی نبودمن
فقط نوشته شما رابه شکل دیگری نوشتم ولبخندی زدوبه راه خودادامه داد.مرد کورهیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او
خوانده میشد........امروز بهار است ولی من نمیتوانم آنراببینم...
وقتی کارمان رانمی توانیم پیش ببریم استراتژی خود را تغییر دهیم
خواهیم دید بهترین هاممکن خواهد شد باور داشته باشیم هر تغییر
بهترین چیزبرای زندگی است.حتی برای کوچکترین اعمالمان از دلٰ فکر
هوش وروحمان مایه بگذاریم این رمز موفقیت است...لبخند بزنید.
87269
نام: حمید
شهر: مشهدالرضا
تاریخ: 2/13/2012 1:25:44 PM
کاربر مهمان
  هرکی دلش گرفته و گیر تو کارشه
پاشه بیاد حرم دست بوس باباش
مگه نگفتن صله رحم واجبه
امام رضا ع امام رافته
امامیه که نخواسته عطا میکنه
ویژگی هایی داره که هیچ امامی نداره
-----------------
دست دست نکنید بیاین مشهد
روحی لک الفدا یا علی ابن موسی الرضا
87268
نام: آیلا
شهر: تبریز
تاریخ: 2/13/2012 1:11:35 PM
کاربر مهمان
  من میخواهم در آینده پزشک ماهری شوم و به همه بیماران کمک کنم تاسلامتی خود را باز یابند
87267
نام: فائزه
شهر: اسفراین
تاریخ: 2/13/2012 12:47:24 PM
کاربر مهمان
  هروقت عکس شهیدی رو می بینم حسرت میخورم که ای کاش خدا من و هم مثل اینا از این دنیای پر از نیرنگ و ریا ببره حالا که این سایت و دیدم گفتم بهترین موقه است که حرف دلم و به شهید آوینی بزم شاید فرجی بشه
شهید آوینی درسته من نه جبهه رفتم و نه دانشمند هسته ایم که ترورم کنند اما تو واسم دعا کن مرگم با شهادت باشه فقط برام دعا کن
87266
نام: دختر تنها
شهر: اندیمشک
تاریخ: 2/13/2012 12:43:37 PM
کاربر مهمان
  مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم
مرگ آنست که از خاطر تو محو شوم

خیلی تنهام، خیلی خیلی
برام دعا کنید از این تنهایی دربیام
87265
نام: عطیه
شهر: کربلا
تاریخ: 2/13/2012 12:24:04 PM
کاربر مهمان
  باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد
درود وسلام بردوستان واهالی حرف دل

انا مدینه العلم و علی بابها


جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: -یا علی! سؤالی دارم.

علم بهتر است یا ثروت؟

علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید : یا اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر:جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

ادامه رادروبلاگم : http://sorooshdel.blogfa.com
87264
نام: مجید محمره ای
شهر: محمره استان خوزستان
تاریخ: 2/13/2012 12:10:03 PM
کاربر مهمان
  با سلام خدمت یاران امام زمان(ع)یه سوال از روحانیت.چرا کار فرهنگی وبحث مهدویت در نقاط مرزی شیعه نشین اون طوری که باید روش کار نشده است .
87263
نام: زهرا
شهر: مشهد
تاریخ: 2/13/2012 11:44:59 AM
کاربر مهمان
  سلام.از بچگی یکی رو دوست داشتم ۴سال باهمیم حالا قهرکرده واسه همیشه رفته بدون اون نمیتونم باشم چون واقعا دوسش داشتم حالا نمیدونم چیکارکنم منتظرش بمونم یانه کمکم کنید
<<ابتدا <قبلی 8733 8732 8731 8730 8729 8728 8727 8726 8725 8724 8723 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved