شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
87212
نام: نسیم
شهر: تهران
تاریخ: 2/11/2012 2:57:53 PM
کاربر مهمان
  سلام
چقدر نوشتن حرف دل سخته
نمی دونم چطور می شه کسی رو که دوستش دارم رو از یاد ببرم
فقط سر مهریه به هم خورد
برام دعا کنید که از یاد ببرمش
87211
نام: شیوا
شهر: ارومیه
تاریخ: 2/11/2012 1:58:44 PM
کاربر مهمان
  خسته شدم از زندگی خدا پس کی حرفای منم میشنوی تورو خدا برام دعا کنید
87210
نام:
شهر: یزد
تاریخ: 2/11/2012 1:56:15 PM
کاربر مهمان
  خیلی خیلی دوس داشتم زمون جنگو درک کنم اون حال و هوای معنویو گاهی وقتا که میام تو قنوتم بگم اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک ... یگهویی زبونم بند میاد اخه تو کجا و شهادت کجا ولی هنوزم ناامید نیستم دوستان دعا کنید خودم پرواز کنم قبل از اینکه جونمو بگیرن خاک پای شهید همت یه جوون 23 ساله
87209
نام: هانیه
شهر: تهران
تاریخ: 2/11/2012 1:54:11 PM
کاربر مهمان
  بابا آخه با مدرک فوق لیسانس چرا باید یک سال بیکار باشم؟
توروخدا درک کنین که آدم 18 سال درس بخونه حالا بیکار بمونه
87208
نام: راز
شهر: شیراز
تاریخ: 2/11/2012 1:25:22 PM
کاربر مهمان
  خدایا!
خداجونم دلم خیلی گرفته....
ازخودم آدمای اطراف*همه وهمه.دلم از همه گرفته....
دارم خفه میشم !سرم پرازصوال وجوابه!.....!واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ...............................!!کمک*من نویدمو میخوام........*
87207
نام: najibeh
شهر: tehran
تاریخ: 2/11/2012 1:00:02 PM
کاربر مهمان
  koda kili mhraban ast akar sada konye dar kanarat ast...
87206
نام: علي
شهر: تهران
تاریخ: 2/11/2012 11:23:52 AM
کاربر مهمان
  با سلام
از مصحف فاطمه همه چیز رو می خوام بدونم
ممکنه کتابی یا سایتی را معرفی کنید.

با تشکر
رضایی
87205
نام: میثم صادقی
شهر: کاشمر
تاریخ: 2/11/2012 2:24:07 AM
کاربر مهمان
  با سلام
خاطره ای از پدر شهیدم با امام خمینی ره دارم میخواستم اگر امکان دارد در سایتتان قرار دهید.
چطور میتونم این خاطره را ارسال کنم ؟
با تشکر .

ادمین حرف دل

باسلام
می توانید مطالب خود را به ما ایمیل کنید یا در همین بخش حرف دل قرار دهید تا ما از آن در سایت استفاده نماییم.

و من الله التوفیق
87204
نام: دلشکسته
شهر: خستگی
تاریخ: 2/11/2012 1:18:46 AM
کاربر مهمان
  سلام‏!‏
تقریبأ یک سالی میشه که با این محیط اشنا شدم و تمام مطالب دوستانو خوندم،اغلب میومدن بااقا سید درد دل میکردن؛ ‏‏
اقا مجتبی،امید امید بزرگوار، سوگند گرامی، کبوتر بقیع که به شکرانه الهی حاجت رواشدن،راستین گرامی، اشنای غریب، گل نرگس،گل رز گرامی، اقا عبدا.،عطیه خانم، اقا شهاب، مجنون الحسین بزرگوار با اون متنای قشنگشون برای مختار، خروش بزرگوار، جناب بیقرار، صاعقه بزرگوار،منا و سمانه خانم، ناشناس گرامی،خاک،بنده خدا، بوی سیب، مقداد و...که بعضی ازین بزرگا دیگه حضورشون کمرنگ شده و نیستن‏!‏‏‏
ولی تا الان هیچی ننوشتم.نمیدونم چرا!شاید چون درد دلی نداشتم، نه اینکه نداشتم، تحمل میکردم!اما دیگه نمیتونم.
به قول راستین بزرگوار دلم گرفته، زانوم خمیده، کمرم شکسته، گریه شده همدم تمام لحظاتم.اقا سید الان دیگه میخوام باهات حرف بزنم، حوصله دارید یا شما هم منو دیپرت میکنید!!!‏‏
سید 2سال مداوم از خدا میخواستم،شب و روز و لحظه به لحظه،امید داشتم،امید 100 درصد به اجابت داشتم،اخه سید،خودش گفته که یکی از راه اجابت دعا،امید به اجابته!مطمئن بودم ج میده،چون گفته بود موقعی ج میده که از خلق ناامید شی و بری پیش خودش،خوب من که از همون اول اول پیش خودش رفتم.پس...‏‏
محرم گفتم:عاشورا میده،عاشورا گفتم: اربعین، اربعین گفتم: وفات امام رضا، بعد گفتم: خوب فاطمیه توراهه، بعد فاطمیه، رجبه(لیلة الرغائب،ایام اعتکاف، وفات بی بی)،شعبان گفتم:یا ابوالفضل باعث خوشحالیمه که روز تولد شما به دنیا اومدم،شما خودتون برای اوردن مشک ناامید شدید،پس درد ناامیدی رو میدونید،اقامدد‏!‏
ماه مبارک رمضان،شبای قدر!اما بازم...گفتم نیمه شعبان حتمأ ج میگیرم،وقتی بهم ندادن ناامید شدم،اما هنوز یک فانوس کوچولو تو دلم روشن بود، تا چند روز پیش که اونم...‏‏
سید مرگ ارزومو جلوی خودم دیدم، وقتی بی محلی خدارو دیدم،گفتم عیبی نداره،بازم هیچی نگفتم،گفتم: خدایا من بنده توام،هرچی عشق توست،بزار همون بشه!یک قلاده انداختم گردنم وسرشو دادم به خدا.گفتم: رضأ برضائک،تسلیمأ لامرک هر جا میخوای ببر،اما دیگه کم اوردم،دیگه نمیتونم، خورد شدم،شعار دادم که گفتم:خدایا! هرچی تو بگی.یاد پرپرشدن ارزوم میفتم له میشم،میمیرم‏!‏
سید چی کار کنم،خدا داره منو از مسیرای صعب العبوری که تن من یارای اون جاهارو نداره میبره،سید دعام کن!‏‏
یادمه که با دعای این عاشقای شما سید بزرگوار حاجت خیلی ها براورده شد و به خواستشون رسیدن.
عاجزأ، ملتمسأ، خواهشأ محتاج دعاتونم.تورو خدا دعام کنید،خود خدا کمکم کنه،ایمانم خیلی ضعیف شده،برای ایمان ضعیفم دعا کنید،دعا کنید شاید هنوز یک راه حل باشه.‏‏
السلام علیک علی قلب زینب الصبور
87203
نام: سینا
شهر: شهرکرد
تاریخ: 2/10/2012 11:24:15 PM
کاربر مهمان
  شرارغم وجودم زبانه میگدرد
زگریه مرغ دلم آب ودانه میگیرد
<<ابتدا <قبلی 8727 8726 8725 8724 8723 8722 8721 8720 8719 8718 8717 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved