شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
86982
نام: گل یاس
شهر: شهرغریب
تاریخ: 2/5/2012 4:44:12 PM
کاربر مهمان
  بیایید هفته وحدت کینه ها رو ازدلتون بیرون کنیدوببخشید میدونم خیلی سخته منم خیلی دلم رو شکستن بخاطر حضرت محمد(ص) بخشیدم...
86981
نام: گل یاس
شهر: شهرغریب
تاریخ: 2/5/2012 4:37:17 PM
کاربر مهمان
  برام دعاکنید خیلی دلم گرفته دلم شکسته
86980
نام: سپیده جوکار
شهر: مازندران
تاریخ: 2/5/2012 3:54:22 PM
کاربر مهمان
  اگر پرسی خمینی در جهان کیست گلی ازباغ سبز انبیابود

سر افرازی ایران از خمینی است خمینی چون بهاری در زمستان

خمینی را شهیدان می شناسند خمینی باغبانی در گلستان

نه انهایی که قدری ناسپاسند مرید منجی عالم خمینی است
86979
نام: سادات
شهر: ......
تاریخ: 2/5/2012 3:50:02 PM
کاربر مهمان
  سلام خداجون
ميدونم كه ميخوني نوشتمو
بخاطر همون مينويسم تو دلم سنگيني كرده
خداجونم برا تو كه كاري نداري
تو قسمت ميدم به حق خوبات اين خواسته منو بده تو كه ميدوني من از كي امدم در خونت گداي ميكنم
خداجون خودت ياتدم بدم خودت بگو چه جوري بخوام تا بهم بدي
خيلي دوست دارم خدا جونم
من به غير تو كسي رو ندارم كه بتونه خواستمو بر آورده بكنه پس بده
دلم خوشه كه ميدي
خداجون عمو عباس رو واسطه قرار ميدم بخاطر عمو عباس ع بده
بخطر خودم نه ميدونم خودم بدم بخاطر جدم بده
خداجونم چه جوري مردم جد منو واسطه قرارميدن ميدي پس به خودم ام بده
تو به جان حضرت علي اصغر ع
به جان رقيه 3ساله
به مادرمون خانم فاطمه زهراس
بده
ديگه بريدم
خداااااااااااااااااااااااااااااااجونم
خسته ام
بهم بده
بهم بده خداجونم اذيتم نكن
خستم خست ي خسته
به اميد روزي كه خواستمو بدي
با خوشحالي تموم نماز شكر به جا بيارمو و...
خداجووووووووووووووووووووووووووونم......................
86978
نام: خاک
شهر: ایثار
تاریخ: 2/5/2012 3:24:18 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستان

مریم خانوم از نزدیکی خدا بی زحمت جزء 14 رو برا من ثبت بفرمایید ( اجرتون با خدا)
التماس دعا
یا علی
86977
نام: خادم الشهداء
شهر: بهشت
تاریخ: 2/5/2012 3:12:03 PM
کاربر مهمان
  شهید عباس ورمزیار: ذکر صلوات برمحمد وآلش رازیاد بگویید،که بیمه کننده سلامت روح است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
86976
نام: زهرا
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/5/2012 2:22:39 PM
کاربر مهمان
  خدایا کمکم کن واقعا دیگه خسته شدم دیگه هیچ راهی ندارم که نرفته باشم-تورو خدا به دل بدبخت منم یه نگاه کن منم بنده توام چرا منویادت رفته-بخدا من لیاقتم اینهمه عذاب نیست
خستم خستم خستم خستم خستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتته
86975
نام: مریم دشتی زاده
شهر: تهران
تاریخ: 2/5/2012 2:18:05 PM
کاربر مهمان
  من یه خانم ۳۲ ساله از تهران هستم خیلی دلم گرفته دلم میخواست یه جا خودم رو خالی کنم خدا رو شکر که این سایت رو پیداکردم. من در کودکی ۱۰ سالگی مبتلا به بیماری سرطان خون شدم سه سال شیمی درمانی کردم اما جواب نداد جالب اینجاست که همه همدوره های من فوت کردن و فقط من و چند نفر دیگه زنده موندیم دکترم به مادرم میگفت دختر خانم شما شفا پیدا کرده الان نزدیک ۳۰ ساله خدا رو شکر دارم دارم زندگی میکنم و یه پسر ۴ ساله دارم پسرم هم سالمه شاغل هستم و دریکی از بهترین سازمانها مشغول کارم نا شکری نمی کنم ولی حرف دلم اینه من دویار ازدواج کردم و تو هیچ کدومش موفق نبودم ازدواج اول تو دوره عقد به هم خورد میدونین دلیلش چی بود. اینکه من میخواستم با همسرم روراست و صادق باشم و بیماری گذشته و با ایشون در میان گذاشتم و حتی از ریزش موهام در دوره شیمی درمانی اخه همسرم و مادر شوهرم خیلی به من طعنه میزدن که چرا ضعیفم و تا موهام اینقدر نازک خیل به من فشار میوردن و مدام من و با دخترای همسایشون مقایسه میکردن منم مجبور شدم و همه چیز رو تعریف کردم اونا هم بهونه کردن و گفتن من به خاطر این بیماری گذشته بچه دار نمیشم و درخواست طلاق دادن و تو دوره عقد همه چیز تموم شد دلم خیل شکست ولی گفتم ایرادی نداره شاید ازدواج بعدیم موفقیت آمیز باشه ازدواج دومم هم همسرم معتاد در اومد و حاصل این ازدواج یک پسر که ۴ ساله که الان با خودم زندگی میکنه همسر دومم بعد از اینکه پسرم به دنیا اومد ا سال بعد منو با پسرم ترک کرد و فرار کرد طلاق دوم من غیابی صادر شد سوالم از خدا این که مگه من دل ندارم که یک بار بخت بهم رو کنه اگر قرار بود بعد شفای من از تون بیماری سخت لاعلاج اینقدر سختی و عذاب بکشم و پسر بیگناه من بی پدر بزرگ شه چرا همون دوران که پاک بودم منو از این دنیا نبرد من بین این همه بیمار خوب شدم که عاقبت زندگیم اینجوری باشه نمیدونم حکمت خدا چی بوده تو رو خدا شما بهم آرمش بدین چند روز شرایط روحی خوبی ندارم خیلی به هم ریختم حس میکنم بیماریم داره برگشت میخوره دیشب خیلی سر نماز گریه کردم خیلی دلم شکسته اصلا حوصله و تحمل خانوادم رو ندارم خیلی منزوی شدم اما دلم نمیخواد تو این شرایط پسرم رو بزرگ کنم دوست دارم با روحیه شاد به پسرم برسم اما حس میکنم بیماریم داره برمیگرده سرنماز با خدا صحبت کردم ازش خواستم اگر میخواد من رو از این دنیا ببره ببره گله ای نیست اما پسر کوچولوی من چه گناهی داره که این تو این دنیا و با این وضع به دنیا اوموده شبش خواب حرم حضرت رقیه رو دیدم و یه خانمی که تو حرم نشسته بود فریاد میزد وزار زار گریه میکرد و میگفت یا صاحب الزمان این خواب خیلی روم تاثیر گذاشته آخه تو همون دوره های بیماریم با خانوادم یه سفر سوریه رفتیم و مادرم موهایم رو که در دوره شیمی درمانی ریخته بود انداخت داخل حرم یکی از این بزرگواران خودم فکر میکنم شفای من یا ازسوریه و یکی از حرمهای داخل این کشور بوده یا از امام رضا.
بازم میگم گناه من چیه که حتی یه لحظه هم آرامش ندارم شفا یافتنم بهر چه بود و سختی های بعد از شفا یافتنم بهر چه بوده تو رو خودا من دلشکسته رو راهنمایی کنید دارم از بین میرم.
86974
نام: رامین
شهر: جلفا
تاریخ: 2/5/2012 2:03:18 PM
کاربر مهمان
  تنهام
86973
نام: افشین
شهر: رفسنجان
تاریخ: 2/5/2012 1:20:19 PM
کاربر مهمان
  سلام ای عاشقان من دارم میرم خانه عشق هنوز باورم نمیشه ولی امام رضا کمکم کرد به خدا دارم میرم مکه فقط گفتم یا امام رضا منو ببر مکه...............................................خدا خیلی بزرگه
<<ابتدا <قبلی 8704 8703 8702 8701 8700 8699 8698 8697 8696 8695 8694 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved