شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
86462
نام: لیلا
شهر: کرج
تاریخ: 1/16/2012 7:37:10 PM
کاربر مهمان
  با سلام.3سال است ازدواج کردم تا قبل از زایمان با خانواده شوهرم رابطه خیلی خوبی داشتم اما بعد زایمان به دلیل اینکه مادرم مریض بود مادرشوهرم بامیل خودش برای پرستاری از من به منزل ما اومدوازهمون لحظه همه چیز خراب شد از یک طرف شب بیداری واز طرف دیگه توجه خاص شوهرم به من باعث شد رفتار مادرشوهرم نسبت به من عوض بشه وحرفایی ازش میشنیدم که تو این سه سال نشنیده بودم مثلا به شوهرم می گفت چرا داری تو خونه کار می کنی بااینکه می دونست من عمل کردم و نمیتونم کار کنم یا می گفت چرا مامانت یه ساعت میاد سر میزنه میره با اینکه شرایط مامانمو میدونست مامانم برام سوپ درست میکرد عمدا" نمی اورد من بخورم اصلا به خوراک من رسیدگی نمی کرد در حالی که من قبل از زایمان همه چیزرو آماده کرده بودم آشپزخونه دسته گلمو کثیف می کرد در حالیکه تو خونه خودش به نظافت خیلی اهمیت میده جلوی مامانم میوه میذاشتم میومد از بشقاب جلوی مامنم میوه رو برمیداشت میخورد برای دهه پسرم میخواستیم مهمونی بگیریم مادرشوهرم میگفت اصلا"کسیو دعوت نکن من حوصله ندارم چون میدونست که بیشتر فامیلای من میخوان بیان تازه جلوی مامانم گفت من خیلی خجالت کشیدم در حالی که قبل از تصمیم گیری ما برای مهمونی قرار بود دختردایی های مادرشوهرم بیان که تعدادشون از فامیلای من بیشتر بود حاضر بود براشون چندجورغذا درست کنه واقعا" از رفتاراش تعجب کردم هر اتفاقی میافتاد یواشکی میرفت به شوهرم میگفت که رابطه مارو خراب کنه آخه وقتی داشت پسرمو تو ظرفشویی میشست مامانم بهش با تعجب گفته بود بچه رو تو ضرفشویی میشوری زود به گوش شوهرم رسونده بودشوهرم هم اومد با من دعوا کردخلاصه بعد از این موضوعات من سعی کردم دوباره اوضاع رو به روزای اول برگردونم حتی براش کادو هم گرفتم اما درست نشد عید که رفتیم خونشون بین من و شوهرم دعوایی راه انداخت که بیا و ببین باعث شد شوهرم رو من دست بلند کرد اونم جلوی مادر و پدرش چند بار این کار رو کرد منم تحمل نکردم و بلندشدم زدم زیر گوش شوهرم پدرشوهرم گفت مامانت راست میگه اینقدر ناز زنتو کشیدی پر رو شده بعد به من گفت خاک برسرت که شوهرتو میزنی این حرف خیلی برام گرون تموم شدخواستم بیام خونه که پدرشوهرم نذاشت آخه پدرشوهرم تا قبل از این اتفاقات نازک تر از گل به من نگفته بود من مسبب همه این اتفاقاتو مادرشوهرم میدونم چون زمان زایمان من که هم درد داشتم هم افسردکی گرفته بودم به جای اینکه به من محبت کنه و به من برسه بدترین حرفاو رفتارارو با من داشت همین باعث شد بعد از یکسال هنوز اون روزا یادما نرفته با خونواده شوهرم رفتم مشهد سعی کردم همه چیزو درست کنم اما درست نشد بازم متلکای مادرشوهرم منو عذاب داد هنوزم به متلکاش ادامه میده یه راهکار به من نشون بدین تازه همه چیز مثل روز اول بشه و خونواده شوهرم مثل اولا منو دوست داشته باشن و مادرشوهرم منو اینقدر اذیت نکنه


86461
نام: تدا
شهر: گرمسار،خ،سپاه دوم شرقی ر
تاریخ: 1/16/2012 6:48:45 PM
کاربر مهمان
  دعاکنید مادرم عمل جراحیش به خوبی انجام بشه ،خدایا توهمه جا وهمیشه کمکم کردی ومیدونی بعداز تو فقط مامانم ودارم همیشه شاکرتم
86460
نام: سیدعالم
شهر: تاجیکستان
تاریخ: 1/16/2012 6:44:38 PM
کاربر مهمان
  شب های دراز بی عبادت جه کنم؟
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟
گویند: کریم است و گنه می بخشد،
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم؟
86459
نام: سمانه
شهر: مشهد
تاریخ: 1/16/2012 6:36:40 PM
کاربر مهمان
  سلام خیلی دلم گرفته تو رو خدا واسم دعا کنین .فردا روز جدایی من و شوهرمه
86458
نام: سوسن
شهر: اهواز
تاریخ: 1/16/2012 5:22:35 PM
کاربر مهمان
  باسلام
همیشه باخودم فکرمیکنم که خداچقدر ارحم الراحمین است و از گناهمون چشم پوشی میکنه در حالیکه ما بنده هاش یه ذره تحمل نداریم
بامید شفاعت
86457
نام: یاسمن
شهر: یک جایی از زمین خدا
تاریخ: 1/16/2012 4:56:47 PM
کاربر مهمان
  سلام خیلی وقته که دوست دارم داد بزنم خدایا من که جز بدی و عهدشکنی از خودم چیزی ندیدم، من خیلی از خودم دلخورم بنده ی خوبی واست نیستم قربون صبرت برم خودت یک جوری مارو درست کن...
86456
نام: بنده خدا
شهر: پایتخت فرهنگ و هنر
تاریخ: 1/16/2012 4:41:29 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
به عنوان یک برادر کوجکتر از همه شما که با خانواده شهید احمدی روشن
همدردی کردید ویا به خاطره این واقعه ناراحت شدید تشکر می کنم.
البته به تشکر من نیازی ندارید.
امیدوارم که همیشه ملت ایران این چنین آگاه از توطئه دشمن باشد.
باعرض تسلیت به خانواده شهیداحمدی روشن ومقام معظم رهبری(مدظله عالی)
التماس دعا یاعلی(ع).
86455
نام: ثریا دهقان
شهر: اردبیل
تاریخ: 1/16/2012 4:20:00 PM
کاربر مهمان
  سلام.
من هم مثل همه ی افراد انسان آفریده شدم. انسان خصلت خداوندی دارد پس می تواند بدون دوست،آشناو... زندگی کند. اگر امکان داشت؛ در گوشه ای از صفحه ی روزگار می نشستم و فقط به این فکر می کردم که من جز مقداری گِل نبودم که خداوند از نفسش بر من دمید تا اینکه انسان باشم، اما برای چه؟!
احساس با خدا بودن را دوست دارم اما اگر نصیبم شود. خیلی سخته با خدا بودن، حتی اگر به ظاهر باشد.
از انسان ها نباید غمی به دل داشته باشیم چون خود نیز غمگینند. این جمله رو استادمان دکتر شریعتی یادآور شدهاست.
فقط همین.در حد دردودل
86454
نام: 1
شهر: 2
تاریخ: 1/16/2012 3:42:10 PM
کاربر مهمان
  خدایا منو تو امتحان فردام تنها مگزار یاری ام کن تا سر بلند بیرون بیام.
86453
نام: مسافر
شهر: معلوم نیست
تاریخ: 1/16/2012 2:51:34 PM
کاربر مهمان
  خود را مجبور به پیشرفت کنید
ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های
اطراف ژاپن سالهاست که ماهی تازه ندارد.
بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن،
قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافت های
دورتری را پیمودند. ماهیگیران هر چه مسافت
طولانی تری را طی می کردند به همان میزان
آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید.
اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی
ها دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این
ماهی را دوست نداشتند.
برای حل این مسئله، شرکت های ماهیگیری
فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.
آنها ماهی ها را می گرفتند آنها را روی دریا
منجمد می کردند.فریزرها این امکان را برای
قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر
بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را
متوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست
نداشتند. بنابراین شرکت های ماهیگیری مخزن
هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در
مخازن آب نگهداری می کردند. ماهی ها پس از
کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند.
آنها خسته و بی رمق، اما زنده بودند.
متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت
به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. زیرا
ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه
را از دست داده بودند.
باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی
بی حال و تنبل ترجیح می دادند. پس شرکت های
ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل
می کردند.
آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟
اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه
پیشنهادی می دادید؟

ثروت زیاد
به محض اینکه شما به اهدافتان می رسید
مثلاً یافتن یک همراه فوق العاده خوب،
تأسیس یک شرکت موفق، پرداخت بدهی هایتان یا
هر چیز دیگر ممکن است شور و احساساتتان را
از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل
نداشته باشید.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت
آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می
دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث
می رسد و هرگز موفق نمی شوند و ملاکین و
اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده
اند، شنیده و تجربه کرده اید.
این مسئله را رون هوبارد در اوایل سال های
۱۹۵۰دریافت:
بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به
صورت عجیبی پیشرفت می کند.
منافع و مزیتهای رقابت
شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر
باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می برید. اگر
به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور
پیوسته در چالش ها پیروز شوید، خوشبخت و
خوشحال خواهید بود.
و اما چطور ژاپنی ها ماهی ها را تازه نگه می
دارند؟
برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های
ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری
ماهی در قایق ها استفاده می کنند اما حالا
آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می
اندازند.
کوسه چند تایی ماهی می خورد اما بیشتر ماهی
ها با وضعیتی بسیار سر زنده به مقصد می رسند.
زیرا ماهی ها تلاش کردند.
توصیه :
- به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها
شیرجه بزنید.
- از بازی لذت ببرید.
- اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و
بیشمار هستند تسلیم نشوید. ضعف شما را خسته
می کند، به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
<<ابتدا <قبلی 8652 8651 8650 8649 8648 8647 8646 8645 8644 8643 8642 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved