شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
86182
نام: صاعقه
شهر: دل
تاریخ: 1/6/2012 2:10:36 PM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدی
پيش‌ از آن‌ كه‌ انسان‌ پا بر زمين‌ بگذارد، خدا تكه‌اي‌ خورشيد و پاره‌اي‌ ابر به‌ او داد
و فرمود: آي، اي‌ انسان‌زندگي‌ كن‌ و بدان‌ كه‌ در آزمون‌ زندگي‌ اين‌ ابر و اين‌ خورشيد
فراوان‌ به‌ كارت‌ مي‌آيد.
انسان‌ نفهميد كه‌ خدا چه‌مي‌گويد، پس‌ از خدا خواست‌ تا گره‌ ندانستنش‌ را قدري‌ باز كند.
خداوند گفت: اين‌ ابر و اين‌ خورشيد ابزار كفر وايمان‌ توست.
زمين‌ من‌ آكنده‌ از حق‌ و باطل‌ است، اما اگر حق‌ را ديدي، خورشيدت‌ را به‌ در بكش،
تا آشكارش‌كني؛ آن‌گاه‌ مؤ‌من‌ خواهي‌ بود. اما اگر حق‌ را بپوشاني،
نامت‌ در زمره‌ كافران‌ خواهد آمد.
انسان‌ گفت: من‌ جز براي‌ روشنگري‌ به‌ زمين‌ نمي‌روم‌ و مي‌دانم‌ اين‌ ابر هيچ‌گاه‌ به‌ كارم‌ نخواهد آمد.
انسان‌ به‌ دنيا آمد، اماهرگاه‌ حق‌ را پيشاروي‌ خود ديد، چنان‌ هراسيد كه‌ خورشيد از دستش‌ افتاد.
حق‌ تلخ‌ بود، حق‌ دشوار بود وناگوار.
حق‌ سخت‌ و سنگين‌ بود. انسان‌ حق‌ را تاب‌ نياورد. پس‌ هر بار كه‌ با حقي‌ رويارو شد، آن‌ را پوشاند
، تازيستنش‌ را آسان‌ كند.
فرشته‌ها مي‌گريستند و مي‌گفتند: حق‌ را نپوشان، حق‌ را نپوشان. اين‌ كفر است.
اماانسان‌ هزاران‌ سال‌ بود كه‌ صداي‌ هيچ‌ فرشته‌اي‌ را نمي‌شنيد. انسان‌ كفران‌ كرد و كفر ورزيد
و جهان‌ را ابرهاي‌كفر او پوشاند. ***
انسان‌ به‌ نزد خدا بازخواهد گشت. اما روز واپسين‌ او «يوم‌الحسره» نام‌ دارد.
و خدا خواهد گفت: قسم‌ به‌ زمان‌ كه‌ زيان‌ كردي، حق‌ نام‌ ديگر من‌ بود.
اللهم ارزقنا رویت قائم ال محمد
التماس دعا...یامهدی*
86181
نام: مریم
شهر: شیراز
تاریخ: 1/6/2012 1:18:29 PM
کاربر مهمان
  خدا خیلی دوست دارم ولی خیلی دارم تو زندگی اذیت میشم... بچه هاسلام خیلی واسم دعا کنید من خیلی مشکل دارم تو زندگیم... ازهمه بدی دیدم از دوستامواقواموکل دنیا...حتی نذاشتن اونی ک دوسم داره و دوسش دارم کنارم بمونه.دعا کنید اون دوباره برگرده...برگرده...برگرده...
86180
نام: حسن زاده
شهر: آذربایجان شرقی
تاریخ: 1/6/2012 12:57:40 PM
کاربر مهمان
  التماس دعا.
86179
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 1/6/2012 12:49:39 PM
کاربر مهمان
 

.:: بِسمِ اللهِ الرَّحمــنِ الرَّحیـــمِ ::.

به نام خداوند بخشاینده ی بخشایشگر


أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلَى قُلُوبٍ أَقفَالُهَا.

آيا آنها در قرآن تدبّر نمى‏كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!

سورة محمّــد(ص) _ آیة ۲۴


* * *


پيامبر خدا صلّى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم فرمودند:

إنّ هذهِ القُلوبَ تَصدَأُ كما يَصدَأُ الحَديدُ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ، فما جَلاؤها ؟ قالَ : تِلاوَةُ القرآنِ .

اين دلها نيز همانند آهن زنگار مى‏بندند . عرض شد : اى رسول خدا ، صيقل دهنده دلها ، چيست ؟ فرمود : تلاوت قرآن . كنز العمّال2441 ، منتخب ميزان الحكمة460


* * *

*.*.* ختم قــــرآن کــــریم همراه با تدبّــــر در آیات الهــــی حرف دل _ نوبت هفـدهـــم *.*.*

{این دوره به نیّت ان شاء الله ، شِفای بیماران و رفع گرفتاری همه ی حرف دلی های عزیز}

*جزء اوّل: خاک گرامی از شهر ایثار
*جزء دوم: خاک گرامی از شهر ایثار
*جزء سوم: خواهر گرامیِ محتاج و نيازمند دعا ، گرفتار و حاجتمند گرامی از تهران
*جزء چهارم: مهسا خانم گرامی از شهر آرزوها
*جزء پنجم: زهرا خانم بزرگوار از مشهد
*جزء ششم: نرگس خانم گرامي از قم المقدّسه
*جزء هفتم: نرگس خانم گرامي از قم المقدّسه
*جزء هشتم: نرگس خانم گرامي از قم المقدّسه
*جزء نهم: yas8454 زيرآسمان خدا
*جزء دهم: yas8454 زيرآسمان خدا
*جزء یازدهم: yas8454 زيرآسمان خدا
*جزء دوازدهم: yas8454 زيرآسمان خدا
*جزء سیزدهم: Iran-Love گرامي
*جزء چهاردهم: شهره خانم گرامی از تنهایی
*جزء پانزدهم: هدهد بزرگوار غریب صبا
*جزء شانزدهم:
*جزء هفدهم:
*جزء هجدهم: آقاارمیای بزرگوار از طلائیه
*جزء نوزدهم: زهرا خانم گرامي از شهر تنهايي
*جزء بیستم: اناعبدک الضعیف از الارض الله
*جزء بیست و یکم:
*جزء بیست و دوم:
*جزء بیست و سوم: آقا سعید گل از نیوجرسی آمریکا(سلام و عرض ادب. ممنون از ابراز لطفتون.)
*جزء بیست و چهارم: آقا سعید گل از نیوجرسی آمریکا
*جزء بیست و پنجم: شهاب
*جزء بیست و ششم: شهاب
*جزء بیست و هفتم: عطیّه خانم گرامی از شاهرود
*جزء بیست و هشتم: محتاج و نيازمند دعا ، گرفتار و حاجتمند گرامی از تهران
*جزء بیست و نهم: ندا خانم گرامی از شیراز
*جزء سی ام: شهاب

*خوبان حرف دلی ضمن مشارکت همراه با تدبّر در ختم آیات الهی ، می توانند برای خود و نزدیکانشان درخواست ثبت جزء بفرمایند ، زمان قرائت جزءهای ثبت شده هر چه سریع تر باشد بهتر است و مهلت مشخّصی ندارد. درخواست ها در اسرع وقت ثبت خواهد شد در صورت عدم ثبت جزء مورد نظر مراتب را در حرف دل پیگیر شوید و اولویت تخصیص هر جزء با فردی می باشد که زودتر اعلام نموده باشد.


اَللّــهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّـــکَ الفَــرَجَ.


اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـــدٍ وَآلِ مُحَمَّـــدٍ وَ عَجِّــل فَرَجَــهُم وَ فَرَجَنا بِهِم.

86178
نام: مهسا
شهر: ارزوها
تاریخ: 1/6/2012 12:13:39 PM
کاربر مهمان
  خیلی بی معرفتین این همه نوشتم برام نگذاشتین.
اقا شهاب لطفا دو جز باقی مانده را برای من بگذار.
حاجت های مهمی دارم امروز تولدمه.
بچه ها برام دعا کنید مهم ترین حاجتم این است که سرباز خاص امام زمان (عج) باشم ان 313 نفر.
دعا کنید برام که به بیراهه نروم.
86177
نام: الماس
شهر: کابل
تاریخ: 1/6/2012 12:06:41 PM
کاربر مهمان
  خداوندا ! خودت ماراکمک کن...
86176
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 1/6/2012 10:18:49 AM
کاربر مهمان
 
.:: اَللّهــمَّ صَـلِّ عَلـی مُحَمَّــدٍ وَ آلِ محَمَّــدٍ وَ عَجِّــل فَرَجَــهُم ::.


آمدی،جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده از پا چرا

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی ، حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام ، فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر کنون با جوانان ناز کن با ما چرا

وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرس سر به زیر افکنده بود
ای لبِ شیرین جواب تلخِ سر بالا چرا

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من ، لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامُشی شرط وفاداری بود ، غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی ، تنها چرا



استاد زنده یاد ، محمّد حسین شهــریار
86175
نام: م.یعقوبی
شهر: گمشدگان
تاریخ: 1/6/2012 9:34:33 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستای خوب
امروز جمعه است دلم خیلی گرفته گفتم یه درد دلی باهاتون کرده باشم به نظر شما چرا ما مذهبی ها اینقدر تنها شدیم تازگی ها احساس بدی پیدا کردم احساس می کنم خیلی دارم مسخره می شم خیلی دعام کنید. مردم با نگاهشون و گاهی با حرفاشون... نمی دونم برای شما هم این اتفاق افتاده یانه خیلی زود رنج شدم هرکی چیزی می گه احساس می کنم تحقیرم می کنه راستش رو بخواین دیگه این دنیا رو دوست ندارم میترسم اگه مرگ رو بخوام گناه باشه خیلی دعام کنید. ببخشید که ناراحتتون کردم.
التماس دعا

86174
نام: محمد
شهر: گرگان
تاریخ: 1/6/2012 3:00:28 AM
کاربر مهمان
  با سلام میرم سر اصل مطلب
1.چرا دادگاه ری را به نفع این خانم داد چون فرزند یک دولت مرد است چرا جواب این شهدا این شد چرا صدای تهم با گریه رهبرم بی جواب شد چه شد فدئیان رهبر چه شد یادگاران ولایت و شهادت چه شد همه این کوتاهی های مصلحتی بیگناه را متهم و گناهکار را بیگناه میکند؟؟؟
2.تلویزیون باید فرهنگ سازی کند نه رابطه سازی در همین سریال تا ثریا در یکی از سکانس هایش لحظه ای که پسر سوار اتوبوس شد در کنار دختر و در یک جف صندلی نشستند این یک آموزش است نه هشدار چون ایرادی از نظر گارگردان نداشت این مقدمه برای فیلمهای بعد است و لحظات تاسف باری پیش خواهد آمددر سینما و رسانه
3.شهادت آرزوی ماست ولایت آبروی ماست به احدی اجازه تخواهیم داد که آرمانهایمان را زیر سوال ببرد یا علی سر بلند باد ولایت
86173
نام: عسل
شهر: شیراز
تاریخ: 1/6/2012 12:06:48 AM
کاربر مهمان
  خدا شکرت
<<ابتدا <قبلی 8624 8623 8622 8621 8620 8619 8618 8617 8616 8615 8614 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved