شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
85772
نام: کاوه
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/24/2011 4:50:45 AM
کاربر مهمان
  سلام حاجی تو یه لجن زاری گیرکردم که از بوی خودم دارم خفه میشم کمک کن
85771
نام: بوگی
شهر: سئول
تاریخ: 12/24/2011 1:45:10 AM
کاربر مهمان
  سلام من خسته شدم از جنگ!
85770
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 12/24/2011 1:11:34 AM
کاربر مهمان
 
.:: بِسمِ اللهِ الرَّحمــنِ الرَّحیـــمِ ::.

به نام خداوند بخشاینده ی بخشایشگر

تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الفُرقَانَ عَلَى عَبدِهِ لِيَكُونَ لِلعَالَمِينَ نَذِيرًا.

پر بركت و فرخنده است كسى كه قرآن را بر بنده‏اش نازل كرد تا بيم‏ دهنده جهانيان باشد.

سورة الفرقان _ آیة ۱


* * *

قال علی علیه السلام :

اَلا لا خَیرَ فی قِراءَةٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ .

آگاه باشید در قرآن خواندنی که تدبر در آن نباشد، خیری نیست.

اصول کافی 1/36



* * *


*.*.* ختم قــــرآن کــــریم همراه با تدبّــــر در آیات الهــــی حرف دل _ نوبت شانزدهـــم *.*.*

{این دوره هم به نیّت تسلای دل نازنیــن و داغــدار امام حسیــن زمانمون(عج) و عرض تسلیت به محضر حضرت عشــق ، آقامون حضرت بقیّــة الله الاعظــم(روحی و ارواح من سِواهُ فِداه)}

*جزء اوّل: خاک گرامی از شهر ایثار
*جزء دوم: شهاب
*جزء سوم: مسیحای گرامی از شهر مسیح
*جزء چهارم: امیدوار به رحمت خدا ، خواهر بزرگوار محتاج و نيازمند دعا ، گرفتار و حاجتمند
*جزء پنجم: امیدوار به رحمت خدا ، خواهر بزرگوار محتاج و نيازمند دعا ، گرفتار و حاجتمند
*جزء ششم: حاجتمند گرامی در انتظار بر آورده شدن حاجت
*جزء هفتم: حاجتمند گرامی در انتظار بر آورده شدن حاجت
*جزء هشتم: حاجتمند گرامی در انتظار بر آورده شدن حاجت
*جزء نهم: Iran_Love گرامی
*جزء دهم: خاک گرامی از شهر ایثار
*جزء یازدهم: شهاب
*جزء دوازدهم: شهاب
*جزء سیزدهم: عبّاس آقای گل از سمنان
*جزء چهاردهم: امیدوار به رحمت خدا بزرگوار از همدان
*جزء پانزدهم:
*جزء شانزدهم:
*جزء هفدهم:
*جزء هجدهم:
*جزء نوزدهم: اناعبدک الضعیف بزرگوار از الارض الله
*جزء بیستم: زهرا خانم گرامی از شهر تنهایی
*جزء بیست و یکم: صبا خانم تبریزی گرامی
*جزء بیست و دوم: آقا سعيد گل از نيوجرسي ،امريکا
*جزء بیست و سوم: آقا سعيد گل از نيوجرسي ،امريکا
*جزء بیست و چهارم:
*جزء بیست و پنجم: سیّده خانم از دلیجان(سلام و درود ، اگه درخواستتون در حرف دل ثبت بشه و ببینم حتماً در لیست ختم قرآن درج می کنم.)
*جزء بیست و ششم: سیّده خانم گرامی از دلیجان
*جزء بیست و هفتم:
*جزء بیست و هشتم:
*جزء بیست و نهم:
*جزء سی ام: یگانه خانم گرامی از شهر آرزوها

*خوبان حرف دلی ضمن مشارکت همراه با تدبّر در ختم آیات الهی ، می توانند برای خود و نزدیکانشان درخواست ثبت جزء بفرمایند ، زمان قرائت جزءهای ثبت شده هر چه سریع تر باشد بهتر است و مهلت مشخّصی ندارد. درخواست ها در اسرع وقت ثبت خواهد شد در صورت عدم ثبت جزء مورد نظر مراتب را در حرف دل پیگیر شوید و اولویت تخصیص هر جزء با فردی می باشد که زودتر اعلام نموده باشد.


اَللّــهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّـــکَ الفَــرَجَ.


اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـــدٍ وَآلِ مُحَمَّـــدٍ وَ عَجِّــل فَرَجَــهُم وَ فَرَجَنا بِهِم.

85769
نام: سید حامد ابرهیمی
شهر: خ.ر
تاریخ: 12/23/2011 11:29:51 PM
کاربر مهمان
 
به نام خالق یکتا
گاهی وقت ها بی آنکه بخواهم دستم به قلم میرودو تاب توانم را میبرد...
نمیدانم چه بنویسم به صدای دلم گوش فرا میدهم اشک از چشمانم روانه میشود.
مولای من آقا جان سخت است با همه رو سیاهی لب به سخن آورمو دیدنت را خواستار باشم...
میدانم میدانم شرمنده ام میدانم خواسته ام بی جاست اما دستای مهربانت کلید هر مشکلیست نمیدانم دگر چه بگویم فقط امسالو دیگه شرمندم نکن.....اللهم کن لویک الفرج
85768
نام: رامین
شهر: .
تاریخ: 12/23/2011 11:25:01 PM
کاربر مهمان
  خداوند دو گوش ولی یک زبان به ما داده است یعنی دوبرابر آنچه میگویی بشنو.
85767
نام: عبدالله
شهر: بیرق ولایت فقیه
تاریخ: 12/23/2011 11:11:06 PM
کاربر مهمان
  نیروها تازه از مرخصی آمده بودند. رو کرد بهشان و گفت آماده باشید می خواهیم بریم سد دز برای غواصی.
کسی دلش نمی خواست آن همه راه را تا سد دز برود ،لباس غواصی بپوشد ودر آن سرما برود زیر آب.
اصرار بچه ها فایده نداشت حاجی می گفت :اگر فردا بچه ها راه بیفتند توی گروهان ها وخاطرات مرخصی شون رو بگن از پرستیژ نظامی خارج می شن ؛باید همین امشب بریم توی آب.
میدانستم هنوز زخم هایش خوب نشده است. برای همین آن را بهانه کردیم که نه خودش برود توی آب ونه نیرو ها رابفرستد، اما این هم شدنی نبود
می گفت خودم هم می آیم ؛ اولین نفری هستم که می زنم به آب.
رفت توی آب و آن قدر رفت جلو که نمی دیدمش. وقتی آمد بیرون ، گفت :می شه تحمل کرد ؛ من که سنم از شما بیشتره تونستم سرما را تحمل کنم؛پس شما هم می تونید.
فانوس ۶:
پایین دژ، روایاتی از زندگانی سردار شهید حاج علی محمدی پور.
85766
نام: مسکین
شهر: شهر خون و قیام
تاریخ: 12/23/2011 10:31:29 PM
کاربر مهمان
  اتل متل شهادت ( ابوالفضل سپهر )

اتل متل گم شدم تو این جاده باریک دنبال تو میگردم تو این مسیر تاریک

راه من از تو دوره گم شده این بی زبون

دنبال تو میگرده ، گمنامه و بی نشون

عطش مرا گرفته ، چند سالی هست که تشنه ام

برای دل بریدن ، دنبال تیغ و دشنه ام

تو تشنگی اسیرم ، اینم یه عادت شده

قدم زدن تو ظلمت واسه من راحت شده

حرف دلم رو دارم با تاریکی میسازم

دارم کم کم بازی رو خود منم میبازم

خدای مهربون ، دلهای عاشقونه

بگو بنده ت تو مرداب ، تا کی باید بمونه؟

باید هر روز بشینه دست به دعا بمونه؟

یا که باید بجنگه ، ذکر فرج بخونه؟

چونکه تنهای تنهاست باید یه جا بشینه؟

تو تاریکی این شهر بی شرمی رو ببینه؟

جماعت تو جاده.... تاریکی خیلی آشناست

حرفای ایندفعه هم فقط برای شماست

کجا رفته دینتون؟ چند از شما خریدن

که تو دانشگاهمون چادر زسر کشیدن

به جایی که صورتت، سرخ شه و آب شی، از شرم

میگی کاری نکرد که .... تازه استاد، دمت گرم!

دارم واسه کی میگم وقتی که شهر تو خوابه

به عینه گفتند رسول(ص) دروغه و سرابه

یه دفعه چی شد خدا؟ که دلهامون جدا شد

یعنی با یک ماهواره . مسلمون بی خدا شد؟

چه جوریه؟ که خورشید مونده از جاده حیرون

که روزهای جاده هم تاریکه و بی نشون

شاید برای اینه ، که چشمامون رو بستیم

یا تو شک خداوند ، تو دوراهی نشستیم

دلم روا نیست بگم پشت علی(ع) چی گفتن

اونایی که استاد چرندیات مفتن

بغض توی گلو هم انگاری دیگه مرده

نگفته های قبلی حالا شده یه عقده

آرزوهای ما شد همش خیالات خام

تو این کویر فقط من، یک آرزو رو میخوام

همون که خیلی وقته رنگ جدایی شده

همون که دیگه ، برام تیر رهایی شده

آرزوی پریدن فقط میخواد سعادت

کاشکی که قسمت بشه ، اتل متل شهادت
85765
نام: مطهر
شهر: همه جای ایران
تاریخ: 12/23/2011 10:28:58 PM
کاربر مهمان
  با سلام به همه من دلم گرفته بود گفتم بیام اینجا چیزی بگم بعدم برم چنان دلکندم از دنيا که شکلم شکل تنهاييست
ببين مرگ مرا در خويش که مرگ من تماشاييست
النماس دعا از همه فقط دعا کنید تا زودتر راحت بشم وبه آرزوم برسم تورا خدا هرکس میخونه برام دعا کنه من فردا را نبینم
85764
نام: مهتاب هاشمی
شهر: ماهشهر
تاریخ: 12/23/2011 10:00:34 PM
کاربر مهمان
  فریادها مرده اند سکوت جاریست...تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است...میگویند خدا تنهاست...

ماکه خدانیستیم پس چرا ازهمه


تنهاتریم.....
85763
نام: سکینه
شهر: ماهشهر
تاریخ: 12/23/2011 9:50:34 PM
کاربر مهمان
  بنام خالق هستی

خدای من همانی ست که من میخواهم,ای کاش من همانی باشم که خدای من میخواهد.....
<<ابتدا <قبلی 8583 8582 8581 8580 8579 8578 8577 8576 8575 8574 8573 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved