شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
8492
نام: شیفته
شهر: آشفته
تاریخ: 5/31/2005 9:09:53 AM
کاربر مهمان
  قسم به علی؟ وای وای آقا جون شنیدی ناشناس به چی قسمت داد ۰ قسم به علی قسم به علی........

.....آقا چون به منم هم لیاقت التماست رو عطا کن..
8491
نام: دیوانه
شهر: هر جا او بخواهد(جهنم یا بهشت)
تاریخ: 5/31/2005 9:07:49 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

روزی که محبوب مرا، اجبار به سلام تو کرد ،دلیلش را نپرسیدم. دگر دیدگانم توان دیدن دیده ای از دیدهایش نداشت و گوشهایم توان شنیدن شنیده ای از شنیده هایش را .

فقط مرگ را دنبال میکردم . بیشتر پاپیش شدم چون دانستم چیزی را که نمیدانم .

کنون به غیر مرگ فکر دیگری در سرم ندارم چون اوست که مرا به دیدن محبوبمان میبرد .

تا آمدن مرگ هر روزم را عید میکنم و هر روزم را به پای کوبی مشغول میشوم چون او میخواد . من هم چون او را میخواهم هر چه او میخواهد من هم همان خواهم.

مثل کنون که دلیلی داشتم ولی سکوت کردم. دلیلم هم بسی نیک ، از نیکی هایش بود .

یا رب :

اسباب آمدنمان به سوی خودت را فراهم کن و هر آنچه پایمان را ممکن است روزی ببندد کنون بندهایش به دست تو ست ،
بازش کن .

منتظر اعجازت هستم

یا حق

8490
نام: سید
شهر: کربلا
تاریخ: 5/31/2005 8:56:01 AM
کاربر مهمان
  سوالی دارم از بندگان پاک خدا.
یا الله
اگر شخصی در طول عمر زنذگیش خوابهائی به شرح ذیل ببیند چه معنی دارد.
۱- درسن جوانی در خواب دیدم کسی بامن صحبت میکرد که لباس سبز بلند همانند انبیائ داشت ولی چهرة ایشان مشخص نبود .
۲- حدود دو سال قبل مشابه خواب فوق را دیدم وبا این تفاوت که در جائی مانند بیابان بودم که فرش زمین سراسر سبز بود باز یک نفر با همان مشخصات روحانی به سویم آمد و با اشاره گفت که به زمین بنشینم بصورت سجده و بعد از چند لحظه اشاره کردند به راه خود بروم.و چهرة ایشان هم اصلا مشخص نبود.
۳-حدود چند ماه قبل در خواب دیدم که به آسمان نگاه میکردم که نام مبارک خدای بزرگ با ابر نوشته شده بود بصورت الله .
تمام نوشته های این بنده گناهکار واقعی است فقط خواستم معنی آنرا بدانم
الله و انبیا یارتان(جانم فدایت یا زهرا (ص) )
8489
نام: شیفته
شهر: آشفته
تاریخ: 5/31/2005 8:54:54 AM
کاربر مهمان
  بی تو هیچکس.....

سلام

اینقدر بی تابی نکن توکل به خدا کن هر چی صلاح است
بخواه. خیلی بی قراری آیا واقعا ارزشش را دارد؟
8488
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 5/31/2005 8:53:10 AM
کاربر مهمان
  ای سرور تنهایی
وقت است که بازآیی
************************************************
ردپای عشق و میشه روی شنهای بیابون پیدا کرد

آقا جون تو توی بیابونایی ؟

ردپای عشق و میشه تو دریای غربت زده از ماهیها پرسید

آقاجون تو توی دریاها سیر میکنی ؟

ردپای عشق و میشه تو آسمونا از پرنده های شکسته دل پرسید

آقا جون تو توی آسمونا پرواز میکنی ؟

ردپای عشق و میشه تو دلای عاشق از عاشقای پریشون احوال پرسید

آقا جون تو توی دلای عاشقی ؟

ردپای عشق و میشه تو اشک مهتاب از ماه پرسید

آقا جون تو توی اشک غوطه وری ؟

رد پای عشق و میشه ..............................

***********************************************
آقاجون به جون خودت داریم پرپر میشیم
باور نمیکنم دوست داشته باشی و طاقت بیاری نیمه جونی ما رو تو غربت نگاه منتظرمون ببینی

آقای جون وقتشه که بیایی

تو رو قسم به علی

یا علی
8487
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 5/31/2005 8:14:50 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

اگر رابطه ای مادی بود زود به فنا کشیده میشود ولی اگر خدایی بود فنا ناپذیر است و میماند گرچه، دیدنی یا حرفی در کار نباشد؟

8486
نام: سید
شهر: غربت
تاریخ: 5/31/2005 7:55:03 AM
کاربر مهمان
  سلام و صد سلام به عاشقان نور.
سه غم آید به جانم همیشه هر سه با هم.
غریبی و اسیری و غم یار.
غریبی و اسیری چاره داره.
ولی چه کنم با غم یار.
8485
نام: دیوانه
شهر: جهنم برام خوبه؟
تاریخ: 5/31/2005 7:17:05 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

الهی و سیدی و مولای و ربی:

فکیف اصبر علی فراقک

ببین خدا جون دارم گریه می کنم.
خوب می دونی چرا؟
خوب چقدر آخه معطلم میکنی؟
ببر دیگه...
باشه؟...

ز گریه هایم بسی امید پیدا شد وقتی تو را دیدم که مرواریدهایم را با دستان مهربانت به ارمغان برای خویشم کنار گذاشتی تا همین حالا که پیام بردنم را از نگاه پر از مهرت فهمیدم هبه ای عظیم از جنس تیغ نور را به من دادی .

فکرش را نمیکردم تیغ نورت آنقدر بران باشدکه مرا بسی بس کند...

مرا ببر که از بردنم مرا دوباره زنده کردی...
...
...
یا حق

8484
نام: hashem
شهر: خراب آباد دنيا
تاریخ: 5/31/2005 7:09:38 AM
کاربر مهمان
  زمستان است وسرما سخت سوزان است
8483
نام: شیفته
شهر: آشفته
تاریخ: 5/31/2005 7:00:14 AM
کاربر مهمان
  سلام ناشناس

دیگه دارم عادت می کنم هر روز سایت را به امید یه متن قشنگ از تو مرور کنم .
زنده باشی
<<ابتدا <قبلی 855 854 853 852 851 850 849 848 847 846 845 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved