اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
84832 |
نام:
گل نرگس
شهر:
ایران سرای من است
تاریخ:
11/22/2011 10:55:44 PM
کاربر مهمان
|
سلام باز دلم هوای بچه های خوب حرف دل کرده بود گفتم سلامی کنم یا علی
|
|
84831 |
نام:
امیدوار به رحمت خدا
شهر:
همدان
تاریخ:
11/22/2011 10:17:11 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب المهدی
سلام سلام به همه بچه های حرف دل
سلام به سمانه خانم از شازند
من همونیم که یک بار با یک نامرد نامزد کردم ولی بعد به دلایلی بی معنی من رو طلاق داد دلم خیلی شکسته بود که دوباره اومدم این سایت .تابستان بود و اوائل ماه رمضون که برنامه ختم یا کاشف الکرب عن وجه الحسین رو تو این سایت توسط مجنون الحسین اجرا کردیم و بعد از چهل شب من حاجتم رو گرفتم و با یک بنده خدای دیگه نامزد کردم حالا جالب این بنده خدا هم داره بهانه های ... میاره نمی دونم چکار کنم خیلی حالم خرابه ازتون می خوام تو ایام محرم هر وقت دلتون شکست برام دعا کنید
دیگه تحمل یک شکست دیگه رو ندارم فقط خدا می تونه کمکمون کنه جالبه بدونید من از هیچ نظری کم ندارم و نسبت به بقیه همسن های خودم موقعیت خیلی خوبی برای ازدواج داشتم اما الان نمی دونم چراتو دام این ادم ها افتادم...
شما رو به امام حسین قسم می دم اگه راهی سفر کربلا هستید من رو از دعای خیر خودتون جا نیاندازید
خانوم سمانه التماس دعای مخصوص دارم
از همه ی همه....
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها...
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
84830 |
نام:
زارع
شهر:
پیرانشهر
تاریخ:
11/22/2011 10:07:50 PM
کاربر مهمان
|
دختری رو دوست دارم چطور اونو به خودم علاقمند کنم
|
|
84829 |
نام:
anahita
شهر:
tehran
تاریخ:
11/22/2011 9:18:12 PM
کاربر مهمان
|
shayad be nazar maskhareh biad vali bazi vaghtha migam kash khoda telephone hamrah dasht behesh sms midadam migoftam delam gerefteh ya migoftam khodaya doostet daram tanham nagzar.
|
|
84828 |
نام:
روشنک
شهر:
کربلای جنوب
تاریخ:
11/22/2011 8:24:33 PM
کاربر مهمان
|
وصیت نامه شهید مجتبی بابایی زاده از شهدای مبارزه با گروهک تروریستی پژاک که چندی پیش بدست این گروهک معاند به شهادت رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می دهم به خدای واحد پیامبر من محمد(ص) امام علی ولی و وصی خدا، خدایا این نوشته ها قبل از اینکه برای بازماندگان من باشد برای توست و درددلی با توست چون این ناله ها متعلق به لحظه جدایی از دنیاست و مربوط به لحظه ای است که دارم آزاد می شوم پس چون از شرایط آن لحظه مطلع نیستم و نمی دانم در چه حالی هستم پیش دستی نموده و سعی بر آن دارم طلب استغفار کنم. و چه خوب است که انسان از لحظه مرگش مطلع نیست و موت بی خبر به سراغ آدمی می آید اگر این چنین نبود چه بسا آدمی به واسطه آگاهی از لحظه مرگش تا دقایقی قبل از مرگ به خدا فکر نمی کرد و چه گناهانی که مرتکب نمی شد و در لحظه مرگ استغفار می نمود و چنین دنیایی چه می شد ولی الحق که تو جای حق نشسته و اینجاست که عدالت تو در آزمون خودنمایی می کند. خدایا وصیتم را در چند قسمت و برای هر مخاطب می نویسم ابتدا به خالق عزیز خودم این یگانه باور صادق. خدایا من به جایی رسیده ایم که انسان روزی باید بمیرد پس تلاش برای بقاء را نمی پسندم. خدا عیبی ندارد که باور خودم را در مورد شهادت و آزادگی اعلام کنم چرا که می دانم خدای من سخت گیر نیست. خدایا برای من شهادت لحظه ای است که در اوج آمادگی جان می دهم چون در عصر ما این باور است که شهید باید در راه جهاد و در معرکه نبرد با کفار شهید شود ولی سئوال من از آن این است که کافر برای پیروزی کفرش به معرکه جنگ و با سلاح تفنگ و شمشیر می آید. پس اگر این چنین بود تاکنون با اولین جنگ باید تکلیف حق و باطل مشخص میشد.پس من این را آموختم که اسم شهید آن هم از نظر زمینیان مهم نیست بلکه مهم آن است که تا دقایق آخرین عمرم در صف حق جویان و در تقابل با ظالمان باشم. حالا این صف ممکن است در جبهه باشد یا در خیابان شهرم و یا در هر جایی دیگر که ظلم شود خدایا در این مدت زمان عمرم که نمی دانم که کم بود یا زیاد قصد خدایی بودن داشتم ولی در مواردی دشمن تو شیطان مرا اغفال نمود خدا یا طلب عفو و مغفرت می کنم خدایا باز هم به من فرصتی بده تا در لحظه جان کندن بتوانم این کلمات را بر زبان بیاورم . خداوندا عمر من همزمان شد با شروع حکومت الهی و اسلامی از وقتی که خوب و بد را از هم تشخیص دادم تمام عشقم به این انقلاب بود در زمان حیات خمینی کبیر کودکی بیش نبودم. البته حسرت نمی خورم چون بعد از آن پیر بزرگ سایه ولی و امامی دیگر بر سر این ملت ماند خدایا خودت خوب می دانی که از همان نوجوانی عشق به ولایت در من زنده شد که البته از شیعه اثنی عشری غیر از این مقبول نیست که البته خانواده ام بخصوص برادران بزرگترم در انتخاب این واقعیت بی تأثیر نبودند که انشاءالله هم من و هم آنان تا آخر عهد نشکنیم و ثابت قدم باشیم.
خدایا دعا می کنم که مرگ من فایده ای برای خلق خودت و دین خودت داشته باشد که خود آن را شهادت نامیده ای و شهادت من رو به دشمن و قاتلان من از شقی ترین و ظالم ترین دشمنان تو باشد، ملیت و دین ظاهر آنها برایم فرقی ندارد، مهم این است که در مقابل دشمنان تو شهید بشوم . خدایا مرگ مرا حادثه ای طبیعی قرار نده، خدای مرگ مرا شرافتمندانه و جوانمردانه قرار بده . خدایا کمکم کن که قبل از شهادت سهمی در انتقام ظلمی که در حق محمد و آل او شد داشته باشم و خدایا تمام دغدغه های من را خودت می دانی، رحمت و عنایت را از این ملت و این حکومت و این رهبر کم نکن.
و اما ملت عزیزم:...
|
|
84827 |
نام:
روشنک
شهر:
کربلای جنوب
تاریخ:
11/22/2011 8:16:02 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه خوبان حرف دلی...
سهیلا خانم سلام از اینکه حرف دلت رو زدی تا یه کم سبک بشی خوشحالم.
برات دعا میکنم که خدا به بهترین وجه مشکلت رو حل کنه. اللهم عجل لولیک الفرج... که اگه آقا بیاد مشکلات همه حل میشه
واسه ظهور دعا کنیم
یاعلی
|
|
84826 |
نام:
مجتبی حیدری(ارمیا)
شهر:
طلائیه
تاریخ:
11/22/2011 8:12:42 PM
کاربر مهمان
|
عقل معاش میگوید شب هنگام خفتن است ،اماعشق میگوید که بیدارباش ،در راه خدابیدار باش تاروح تو چون شعاعی ازنور به شمس وجود حق اتصال یابد.عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است اماعقل معاد میگوید که همه ی چشم ها درظلمات محشر، درآن هنگام فزع اکبر ،ازهول قیامت گریانند مگرچشمی که درراه خدا بیدار ماند.وازخوف او گریسته باشد.عقل معاش میگوید شب هنگام خفتن است،اما عشق میگوید چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمت کده ی کفرآبادی است که درآن احکام حق مورد غفلت است؟!عشق میگوید :چگونه میتوان خفت وقتی که هنوز خون گرم امام عاشورا ع از زمین کرب و بلا میجوشد وتورا فرا میخواند ؟ چگونه میتوان خفت وجهان را درکف جهال وقداره بندها رها کرد؟
نه،شب هنگام خفتن نیست.
شهید آوینی
|
|
84825 |
نام:
مجتبی حیدری(ارمیا)
شهر:
طلائیه
تاریخ:
11/22/2011 8:08:24 PM
کاربر مهمان
|
یاهو
سلام خدمت همه دوستان اهل دل.آقاشهاب سلام.قراره دو هفته دیگه به لطف خدا بمیرم.از همه التماس دعادارم.هرکدوم ازشماها این شبها هیئت که میرین براهمه دعا کنید.
من حیدری ام که دل به زهرا بستنم
بادوستی اش دیده زدنیا بستم
ازکف ندهم دامن احسانش را
تاآنکه بگیرد ز محبت دستم
یاعلی حیدر مددی
|
|
84824 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
11/22/2011 8:06:44 PM
کاربر مهمان
|
.:: یاالله ::.
*سیّـد شهیـدان اهل قلـم ، شهیــد سیّــد مرتضــی آوینــی:
شهـداء واسطـه ی پيـوند آسمـان و زمـين هستنـد و جـز از اين طريـق آنـان راهـي براي جلـب عنـايت خاصّـه ی حضـرت حـقّ وجـود نـدارد.
منبع : همسفــر خورشيــد
*یگانه خانم محترم ، سلام و درود.
لازم دیدم این توضیح را خدمتتان عرض کنم که به دلیل مشکل پیش آمده در رایانه ام حسّ کردم احتمالاً پاسخ اوّل درج نمی شود بنابر این پاسخ دوم را با کمی صراحت و تخلیص بیشتر نوشته و ارسال نمودم امّا هر دو درج شدند ، امیدوارم از هر دو استفاده ی لازم را ببرید.
بنده نظر شخصیم رو عرض کردم و امیدوارم همه ی ما بتوانیم به اندازه ی وسعمان از نور هدایت الهی که در شهدای عزیزمان به خاطر مقام رفیعشان بر ما تابیدن گرفته ، بهره ببریم. منِ عاصیِ بی توفیق و کم وسع به اندازه ی خودم و شما بزرگوارانِ پاک به اندازه ی قدر ، مقام ، شخصیت و فهم والاتان.
* * *
*محتاج و نيازمند دعا ، گرفتار و حاجتمند و... گرامی از تهران ، سلام و خیر مقدم.
صرف نظر از توهین مختصری که فرموده اید ، باید عرض کنم ، به محض تفهیم سؤالتان ، پاسخی در خور و مناسب تقدیمتان خواهم نمود. راستش چندین بار جمله تان رو خواندم امّا هر بار کمتر از قبل متوجّه مفهوم آن شدم. این طور که پیداست عمق سوالتان از سطح معلومات فوق سیکلُمی بنده بسیار فراتر است.
در حضور خوبان حرف دلی این قول را به شما می دهم که با کمک دوستان ، تمام تلاشم را به کار بندم . بدیهی است اگر پاسخی ارسال نشد بدانید که هنوز به نتیجه و جمع بندی قطعی و کامل نرسیده ام و با خودم درگیر شده ام.
امیدوارم ، حال که این نعمت بی بدیل برایم فراهم است ، بتوانم از برکت حضور شما در حرف دل نهایت بهره ی معنوی را ببرم.
اَللّــهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّـــکَ الفَــرَجَ.
اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـــدٍ وَآلِ مُحَمَّـــدٍ وَ عَجِّــل فَرَجَـــهُم.
|
|
84823 |
نام:
واسطه
شهر:
...!
تاریخ:
11/22/2011 6:33:41 PM
کاربر مهمان
|
سلام به اهل دل
مگه من چه گناهی انجام دادم که این بلا باید سرم بیاد...!
این جمله ایست که شاید بارها و بارها در زندگی تکرار میکنیم
وقتی به مشکلی برمیخوریم یا گره ای در کارمون میوفته،با پرویی تمام جلوی خدا وایمیسیم و میگیم مگه من چه گناهی کردم که این مشکلو جلوی پام گذاشتی؟!
تاحالا شده فقط اعمالی رو که در یک روز انجام میدی رو روی کاغذ بنویسی ببینی کاره ثوابی انجام دادی؟ اگر دادی کدومشونو واقعا برای رضای خدا انجام دادی؟
و آیا ثوابات از خطاهایت بیشترن؟
اصلا میتونی یک خطارو با یک ثواب میزون کنی؟
حتی زمانی که ثوابی انجام میدی، لطف خدا شامل حال تو شده
اونجاست که خدا دوست داره به بندش پاداش بده برای همین کاره ثوابی جلوی پاش میزاره....اینجاست که تو مختاری این پاداشو قبول کنی یا رد کنی!!!
و اینو بدونین که رد کردن هر ثواب مساوی است با جلو رفتن در گناه
در مشکلات هم لطف خدا نهفته است
خدا میخواد از طریق اون مشکل، استعدادهای نهفته اتو بشناسی و اونارو بکار بندازی
حتی اگر بوسیله اون مشکل زمین بخوری، خوب ایستادنو یاد میگیری
پس بهتره به ثوابها مغرور نشیم
گناهانمونو ببینیمو برطرف کنیم
و به مشکلاتمون بگیم ماهم خدایی داریم
|
|