اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
84592 |
نام:
مسافر
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/13/2011 5:49:16 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت همه عزیزان حرف دل.جناب خاک از ایثار شما لطف دارین خدمت به همه.اقا شهاب نمی دونم کجا رفتین اما به هر کجا که روی حافظت خدا بادا.همشهری خوبم جناب صبا امیدوارم حالت خوب باشه.
*********************
بهار عمر گذشت و خزان ز راه رسید
بر دل خزان زده ام بهار نرسید
*****************************
هجر اودی قلبیمی یاندیردی آقا
آز قالیر گولشن عمروم سارالا
گورخورام پیک اجل درک ایلیا
کربلا حسرتی قلبیمده قالا
*************************
یه سوال داشتم از مدیریت سایت:مطالب ارسالی بر چه معیاری تایید میشن یا نمیشن؟
ادمین حرف دل
با سلام و تشکر از حضورتان در بخش حرف دل
به اطلاع شما می رسانم بخش حرف دل برای دلنوشته های کاربران راه اندازی شده است.
به لطف برخی از دوستان،ختم قرآن و بحث های عقیدتی نیز صورت می پذیرد.
متاسفانه برخی از این مکان صرفا جهت چت استفاده می کنند که بعضا حرف دل هایشان تایید نمی شود.
در غیر این مورد سخت گیری خاصی در تایید مطالب نمی باشد.
با تشکر
|
|
84591 |
نام:
سیده فاطمه حیدری یزدی
شهر:
قم
تاریخ:
11/13/2011 4:11:34 PM
کاربر مهمان
|
روی قلب سپید کاغذ
میکشم خطی ممتد
تابسازد واژه عدالت را
میپاشم روی سطح برکه خیالم
تک واژهای امید را
تارسم شودشجاعترین شمیمها
میبرم خود را
روی انحنای تمام واژه ها
اه چفدر میپیجم هیچ درهیچ
تاپیداکنم مفهوم ناب تمام حرفها را
ناگهان ازمعراج میاید واژه ای
می اندازد طنین در جمله هایم
میگوید یک یاعلی و
پیدامیشودهرچه گم کرده ام
....هر چه گم کرده ام
التماس دعا
|
|
84590 |
نام:
انسیه
شهر:
تنهایی و انتظار و امید و... یاالله
تاریخ:
11/13/2011 2:44:57 PM
کاربر مهمان
|
سلام
عيد کمال دين . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام بر شيعيان و پيروان ولايت پیشاپیش خجسته باد
حکایت یک ملا و یک درويش
یک ملا و یک درويش كه مراحلي از سير و سلوك را گذرانده بودند و از ديري به دير ديگر سفر مي كردند، سر راه خود دختري را ديدند در كنار رودخانه ايستاده بود و ترديد داشت از آن بگذرد.. وقتي آن دو نزديك رودخانه رسيدند دخترك از آن ها تقاضاي كمك كرد. درويش بلا درنگ دخترك رابرداشت و از رودخانه گذراند.
دخترك رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتي طولاني را پيمودند تا به مقصد رسيدند. در همين هنگام ملا كه ساعت ها سکوت كرده بود خطاب به همراه خود گفت:«دوست عزيز! ما نبايد به جنس لطيف نزديك شويم. تماس با جنس لطيف برخلاف عقايد و مقررات مكتب ماست. در صورتي كه تو دخترك را بغل كردي و از رودخانه عبور دادي.» درويش با خونسردي و با حالتي بي تفاوت جواب داد: « من دخترك را همان جا رها كردم ولي تو هنوز به آن چسبيده اي و رهايش نمي كني.»
راستی قبل از ماه مبارک رمضان پیشنهاد کردم ختم نهج البلاغه راه بندازیم ولی جز سه چهار نفر از بزرگواران کسی موافق نبودحالاچی...
عزیزبزرگوار خاک ازاینکه بیادمید ممنون انشاالله حاجت رواباشید...
برای شادی خانم فاطمه زهرا(س)برای اینکه عیدیمون توروز عیدولایت فرج مولایمان باشید بنام نامی ایشان * اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم*
التماس دعا
یا حق
|
|
84589 |
نام:
صبا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/13/2011 2:19:46 PM
کاربر مهمان
|
سلام مولا جان تاکی باید انتظار بکشیم کی قدم بر این دنیای تاریک میگذاری و روشنش می کنی مولا جان دیگر گناه کردن برای خیلیها راحت شده وگناه را ارزش می شمارند بیا وعاشقان خودت را از غم رها ده به امید روزی که شما بیاین.
|
|
84588 |
نام:
خاک
شهر:
ایثار
تاریخ:
11/13/2011 12:25:43 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا
ان علیا و شیعته هم الفائزون . (نبی اکرم - صل الله علیه و آله)
همانا علی و شیعیان او پیروز و کامیابند.
مقصود و مراد اهل راز است علی
تفسیر بهشت دلنواز است علی
تبیین زکات، سر حج، روح جهاد
حیثیت روزه و نماز است علی.
با سلام خدمت همگی........ عید غدیر رو پیشاپیش به همه ی دوستان و مخصوصا عزیزانی که سید هستن، تبریک میگم.........عیدی ما رو هم با دعای خیرتون بدبد!
.
.
تو این روزای خوب به یاد همه دوستان هستم........ جناب ادمین محترم حرف دل ، باران از آسمان، باران از کرمان، ، اشک عزیز ، کبوتر بقیع، سمانه خانوم، امید امید امید و برادر محترمشون ، أنا عبدک الضعیف گرامی ، راستین عزیز، خانوم سوگند ، بی قرار کربلای ۵ ،خانوم حسنی ار هنوز نمی دونم کجا ، آقا مجتبی ، مونا خانوم از مرکزی، عطیه خانوم ، خانوم رها از بی کسی، خانوم محمدی و همسر محترمشون ، زهرا خانوم ، زینب خانوم ، اسیر از کوچه پشتی ، شهره خانوم ، سیده آمنه از آنکارا ، آقا شهاب محترم ، مجنون الحسین محترم، جناب خروش گرامی ، آقا فضل الله از آبادان ، جناب عبد الزهرا از غریبستان ، آقا علیرضا، انسیه خانوم، آقا عبدالله ، آقا سید محسن ، جناب سهام ، بوی سیب از مطلع الفجر ، نیلوفرانه از کویر ، سلام از دوکوهه، جناب اینجا خدا نیست ( که البته هست )، آقا مقداد از اهواز ، سهیلا خانوم ، مریم خانوم از تهران، 2 مسافر عزیز، ندا خانوم، واسطه ی محترم،آقا رضا از کویر ، آقا حسن از دل ، جناب آسمان، نرگس خانوم، ماه خرابات، خانوم سیده فاطمه از قم، آرمیتای گرامی از بوشهر، گل رز عزیز، و همه ی دوستانی که به علت کهولت سن اسمشون تو خاطرم نیست! ................. برا همتون همش دعا می کنم و از خدا بهترین ها رو براتون می خوام......امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید و زندگیتون محو لبخند خدا باشه!.............خیلی خوشحالم که دوستایی به این خوبی دارم،
با علی از یا علی یک نقطه کم دارد ولی
با علی بودن کجا و یا علی گفتن کجا
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلك
التماس دعا
یا علی
|
|
84587 |
نام:
فاطمه
شهر:
بنده کوچولوی خدا
تاریخ:
11/13/2011 12:03:04 PM
کاربر مهمان
|
عصر یک جمعه دلگیر، دلم گفت بگوییم بنویسم،
که جرا عشق به انسان نرسیدست،جراآب به گلدان نرسیدست،وهنوزم که هنوزاست،غم عشق به پایان نرسیدست، بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،بنویسدکه هنوزم که،هنوزاست،چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست وچرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست، عصر هر جمعه دلگیر وجود توکنار دل هر بی دل آشفته شود حس.......
تو کجایی گل نرگس
|
|
84586 |
نام:
مهدیه
شهر:
تهران
تاریخ:
11/13/2011 11:49:27 AM
کاربر مهمان
|
اللهم اغفرلی ما انت اعلم به منی فان عدت فعد علی بالمغفره
اللهم اغفرلی ما وایت من نفسی ولم تجد له وفائ عندی
|
|
84585 |
نام:
بتسامه
شهر:
مجهول
تاریخ:
11/13/2011 11:03:39 AM
کاربر مهمان
|
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، همانجا رفتار بچه ها را مینوشت توی یک کاغذی که بعد بررسی و حساب و کتاب کند.
...
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، سایه آقاش را از پشت پرده دید! تند و تند همه جا را مرتب میکرد، میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. او مدام به سمت پرده نگاه میکرد و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست و گاهی هم توی دلش میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم!
آن بچه شرور که همه جا را به هم می ریخت، میدید که این یکی خوشحال است و اصلا ناراحت نمیشود!
وقتی آقا آمد بچه ایی که که خنگ بود و اونی که گریه و زاری کرده بود، چیزی گیرش نیامد. اما او که زرنگ بود و حتی خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.
*****
شما کدوم بچه هستی؟!
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش! زرنگ باش!
نگاه کن پشت پرده سایه آقا را ببین و کار خوب کن.
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید.
آقا وقتی می آید که ما لیاقت داشته
|
|
84584 |
نام:
فرزانه عباسی
شهر:
جزیره قشم
تاریخ:
11/13/2011 9:44:49 AM
کاربر مهمان
|
صفر را بستند که ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ایم.
|
|
84583 |
نام:
ملکه
شهر:
کابل
تاریخ:
11/13/2011 8:20:29 AM
کاربر مهمان
|
دعایم قبول نمیشه چه کار کنم.
|
|