شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
83502
نام: عاطفه
شهر: فسا
تاریخ: 9/30/2011 8:58:14 PM
کاربر مهمان
  دلم می خواد برم مشهد
83501
نام: سعید
شهر: تهران
تاریخ: 9/30/2011 5:50:44 PM
کاربر مهمان
  با سلام به همه دوستان من بلد نیستم مثبت صحبت کنم و از گل و بلبل بگم چون وقتی برای این حرفها نیست و متاسفانه ما هم در خواب غفلت مطالبی که دوستان نوشتند رو که میخوندم یا شهر بود یا مطالبی از این قبیل ولی حرف دل من چیز دیگریست حرف دل من خون دلم است که هر جمعه در بهشت زهرا سلام الله علیها میبینم و اون هم به بازی گرفتن نام و یاد و وجود شهداست چرا باید در بهشت زهرا بر سر مزار شهدا دخترانی حاضر شوند با ظاهری نامناسب و بنشینند بر سر مزار شهدا مداحی گوش بدن این چیه و اون جه کاریه خدا هممون رو هدایت کنه انشا الله . در ضمن من در مزار شهدای گمنام قطعه ۴۴ هر هفته یک حدیث در محلی که برای اون تعبیه کردم میگذارم میتونید اگر جمعه ها به اونجا میرید از اون احادیث استفاده کنید . و من الله توفیق
عبدی من عبدنا
83500
نام: باران
شهر:
تاریخ: 9/30/2011 5:46:55 PM
کاربر مهمان
  می دونم که هرگز این نوشته رو نمی خونی ، اما می نویسم ، برای دل خودم...

وقتی ازم خواستی با تو باشم ، می دونستم اون کسی نیستم که بتونم خوشبختت کنم ، شرایط و اطرافیانمون نمیگذاشتن اون آرامشی رو که لایقش بودی در زندگیت فراهم کنم ، می دونستم تو لیاقتت بیشتر از اینهاست ...

برای همین بهت نه گفتم ، کاری کردم که ازم متنفر بشی ، تو روت به گریه ها و دلتنگی هات خندیدم اما پشت سرت برات گریه کردم و دو برابر تو زجر کشیدم ... هرجا رفتم برات دعا کردم

و حالا

تو خوشبختی

و من مزدم رو گرفتم .

همین که شادی برام کافیه ،

من تنهام ، قسمتم اینه ، عیب نداره ، مهم اینه که نخواستم تو هم تنها باشی و شادی و لبخندت برام بهترین نتیجه ست .

الان آرومم و امیدوارم منو بخشیده باشی ، هرچند هنوز از من متنفری و همیشه خواهی بود . من خودخواه نیستم و مغرور ، خواستم تو شاد باشی...

امیدوارم همیشه در زندگیت شاد باشی و هرگز به من فکر نکنی.

.............................................
83499
نام: مشنگ
شهر: تنهایی
تاریخ: 9/30/2011 5:22:03 PM
کاربر مهمان
  سلام به هرکسی که این نوشته داره میخونه ببخشید که اسمم ننوشتم من دانشجو سال دوم مهندسی پزشکی هستم راستش بخوایین نمیتونستم حرف دلم به کسی بگم به خاطر همین گفتم اینجا بنویسم تا شاید کسی پیدا بشه تا واقعا کمکم کنه همیشه فکر میکردم اگه دلت برای کسی لرزید باید تا آخر باش باشی تنهاش نذاری همیشه دوسش داشته باشی دلم لرزید از کسی خوشم اومد که به خاطر طرز خندش خودم اسمش گذاشته بودم مشنگ من اعتقاد دارم که توی این دنیا ار هر دست بدی از همون دست پس میگیری بخاطر همین وقتی دختر خاله ام با پسرای مختلف دوست میشدن تنها کسی که نشد من بودم سر همین قضیه هم از اونا خیلی دور شدم اینا رو گفتم تا باور کنید که آدم هوس باز بی قیدی نیستم. من مشنگ توی سرویس دانشگاه دیدم اولین بار که از جلوم رد شد بند کفشش باز بود. از اون روزا یک سال که میگذره من مشنگ دوست دارم ولی نمیدونم جرا هر وقت میبینمش ازش خجالت میکشم سرم میندازم پایین شاید باورتون نشه که شبها قبل ار خوابم کارم شده بود صلوات فرستادن براش از خدا میخواستم که همیشه سالم باشه خنده روی لباش ولی خودم با گریه میخوابم یا از این بدتر. روزایی که خواستگار میاد فقط دعا میکنم که یک اتفاقی بیفته که نشه دوستم میگه اونم دوسم داره هر وقت میبینتم فقط نگاه میکنه اونا میگن به خاطر این سر پایین انداختنای من نگاه نکردنش اون فکر میکنه که من ازش بدم میان ترم اول دوم که بودم توی هفته دو سه دوزی توی سرویس میدیدمش خیلی از وقتا هم میامد صندلی جلوم میشست الان که دارم اینا مینویسم من ترم ۳ هستم یک هفته از شروع ترم میگذره مشنگ توی دانشگاه از دور دیدم وهر چی با سرویس رفتم ندیدمش فک میکنم سرویس ننوشته اگر مشنگ واقعا دیگه با سرویس نیاد یعنی نمیخواد من مگه نه؟من چی کار کنم کمکم کنید بگین چی کار کنم؟
83498
نام: حورا
شهر: رودسر
تاریخ: 9/30/2011 4:49:17 PM
کاربر مهمان
  رسیدن معشوق به عاشق را در نگاه ولایت دیدم اشک حسرت رسیدن به چنین مقامی رادرخودیافتم امام خامنه ای ما را هم دعا کن همچنان که در بوسیدن خود جانبازان رادعا نمودی امین
83497
نام: گناهکار
شهر: کرج
تاریخ: 9/30/2011 4:20:03 PM
کاربر مهمان
  رواق منظرچشم من آشیانه توست کرم نماوفرودای که خانه خانه ی توست
مهدی جان بیا که با آمدنت جهان گلستان میشود
83496
نام: یاری
شهر:
تاریخ: 9/30/2011 4:07:40 PM
کاربر مهمان
  زندگی مرگست مرگ هم زندگی زنده باد مرگ. مرگ بر زندگی
83495
نام: هستی
شهر: شیراز
تاریخ: 9/30/2011 4:05:27 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلم گرفته بغض گلوم روگرفته اخه نمیدونم کی قراره اقام امام رضا رو دوباره زیارت کنم میلاد با سعادت شاه خراسان برعاشقان مبارک باد.
83494
نام: یه بی کس تنها
شهر: رشت
تاریخ: 9/30/2011 3:26:19 PM
کاربر مهمان
  سلام من عاشق شهدا وحضرت عباس هستم اما اونا منو دوست ندارند یعنی هیچ کس من گناه کار رو یاری نمیکنه مگه منه گناه کار دل ندارم زنگی من فقط شده گریه برام دعاکنید شهدا.اگه دستمو نگیرید نابود میشم.من عاشق شوهرم هستم امااون منو دوست نداره..من دوست دارم بمیرم ..من بخدا خیلی سختی کشیدم.من19 سالمه کسی منو دوست نداره و1 ساله ازدواج کردم.والان دارم باگریه حرف دلمو مینویسم.توروخدا به من دست رد نزنید ومنو تو جمعتون راه بدید وبرام دعا کنید شهدا.
83493
نام: گالری حجاب اسلامی
شهر: اصفهان
تاریخ: 9/30/2011 2:41:43 PM
کاربر مهمان
  هدیه روز دختر
http://galleryhijab.blogfa.com/post-1916.aspx
<<ابتدا <قبلی 8356 8355 8354 8353 8352 8351 8350 8349 8348 8347 8346 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved