شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
82612
نام: خادم شهدا
شهر: زنجان
تاریخ: 8/18/2011 1:53:48 AM
کاربر مهمان
  سلام و عرض ادب؛
مدتیه که فایل های صوتی و تصویریتون دانلود نمیشه من قبلا به راحتی ازشون استفاده می کردم امروز هم یه بار تونستم دانلود کنم ولی دفعه بعدی که اومدم مثل چند روز پیش دانلود نشد... لطفا مشکل رو بررسی کنید. ضمنا وقتی روی سایت ویژه نامه ها مکث می کنیم نوشته میشه (لادت) احتمالا (و) جا مونده-ومن الله توفیق یا علی...

ادمین حرف دل:

با سلام و تشکر از شما

به اطلاع شما می رسانیم که با بالا رفتن حجم فایل های صوتی تصویری سایت، آنها را به سرور دیگری انتقال دادیم و در این انتقال مطمئنا مشکلاتی پیش امده است.
لطفا بخش هایی که برای دانلود هنوز مشکل دارند را برای ما بنویسید تا انشاالله در اسرع وقت بررسی و اصلاح شوند.

ومن الله التوفیق
82611
نام: خدیجه ش
شهر: تهران
تاریخ: 8/18/2011 1:38:43 AM
کاربر مهمان
  با سلام به تمام دوستان آوینی و اهل دلی،
امروز ۱۶ ام ماه رمضان هست.داشتم مطلبی از شهید ردانی پور میخوندم. ایشون در خاطراتشون نوشته بودند: رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم...

سلام به همهء شهدای عزیزمون. سلام بر شهید آوینی.سلام به مولای بی سرمون.سلام بر شهید رمضان.

دوستان، شهدا رو فراموش نکنیم. مبادا که این حرف رو فقط شعار بدونیم.مبادا که از کنارشهدا با بی تفاوتی رد بشیم.باید لااقل ماهی یکبار به مزار شهدا سر بزنیم.

دعا بفرمایید دوستان عزیز. دعا...
82610
نام: سما
شهر: گلستان
تاریخ: 8/17/2011 10:56:11 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی حرف دلی ها
طاعات و عباداتتون موردقبول حق

خطا از من است، می دانم
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم ...

خــــدایا
همه از تو می خواهند ، بدهی
من از تو می خواهم ، بگیری

بار الها
این همه حس دلتنگی را از من بگیر ...


دوستان عزیز تواین شبها مخصوصا شبهای قدر منو فراموش نکنید،خیلی محتاجم،ملتمس دعاهای آسمونیتون هستم

اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
82609
نام: نفیسه
شهر: تهران
تاریخ: 8/17/2011 7:52:10 PM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
فقط دوتا حرف رو دلم مونده میگمو میرم
همسنگریهای عزیز این باغ ازهمه تون ممنونم خیلی ممنونم که حرف دلمو خوندید و نظر دادید و هرکسی از ظن خود شد یار من
امیدامیدامید گرامی یکی میگه من گفتم صرفه جویی یکی میگه من گفتم کم مصرف کردن یکی هم میگه ...

حرف من فقط این بود که نشین غصه شو بخور بشین فکر کن چی کار کنی از این اب گل الود و لجن میتونی کره و ماهی و اینا بگیری من شرایطت رو نمیدونم هیچ تجویزی هم نمیکنم نفسمم از جای گرم در نمیاد گرچه این نفس مدت هاس داره از سینه ی سوخته و داغ دارم در میاد ...

رنگ و بوی زندگیتو خودت میدونی خودتم باید چاره کنی اما چارش غصه خوردن نیست من ناراحت میشم میبینم اینجوری از زمونه ناله میکنی ناله نداره اگرم داره بذار واسه بعدا الانو عشق کن

دوم :
تقدیم به همه و مهم تر از همه امیدامیدامید و اونایی که میخوان این مطلب رو بشنون:
اول اینکه از استرسهایتان:حرف بزنید
یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از الاغ زندگی خورده‌اید را با او تقسیم کنید
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهمسفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید
گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید
همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.
آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید.
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..
فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…
82608
نام: امیدوار به رحمت خدا
شهر: همدان
تاریخ: 8/17/2011 7:23:24 PM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدی
سلام به همه ی همه ی همه ی اهل دلی ها............
سلام به خانم محمدی ، خاک از شهر ایثار، به راستین و ...حرفهاتون خیلی جالب و قشنگ بود
برای زیاد شدن روزی یه ختمی رو میگم امیدوارم اونهایی که انجام می دن برای منم دعا کنن
روز دوشنبه یکی از ماه ها اول غسل می کنی بعد وضو می گیری و ۲ رکعت نماز مثل نماز صبح می خونی بعد از نمازصد بار سوره حمد و بعد صد بار سوره الم نشرح و صد بار صلوات میفرستی بعد از اون خنم ایه دوم و سوم سوره طلاق رو شروع می کنی که از (من یطق الله یجعل له مخرجا و یرزقه.........قد جعل الله لکل شیءقدرا)این دو ایه رو صد و هشتاد بار می خونی این دو ایه رو باید از روز دوشنبه شروع کنی تا چهل روز این صد و هشتاد بار رو با توجه می خونی تا روز چهلم که یک روز جمعه هست با اعمالی خاص باید ختمش کنی که اون اعمال رو بعدا براتون می نویسم این ختم بسیار مجرب برای براورده شدن حوائج دنیوی البته اگر این ذکر را سعی کنید در بین الطلوعین بخونید بهتره
التماس مخصوص دعا برای منم خیلی دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج
یا ممتحنة امتحنک اللهم خلقک قبل ان یخلقک فوجد..................
82607
نام: مجتبي
شهر: ...
تاریخ: 8/17/2011 7:22:59 PM
کاربر مهمان
  هوالاول

سلام
خانم خاك از شما هم ممنون.از نصيحت بدم نمياد و ناراحت نميشم حالا هركي باشه.
التماس دعا.

وضوى بى نماز!

موقع آن بود كه بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابكار دربیایند.
همه از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند.
جز عباس ریزه كه چون ابر بهارى اشك مى ریخت و مثل كنه چسبیده بود به فرمانده كه تو رو جان فك و فامیلت مرا هم ببر، بابا درسته كه قدم كوتاهه، اما براى خودم كسى هستم.
اما فرمانده فقط مى گفت: »نه! یكى باید بماند و از چادرها مراقبت كند.
بمان بعداً مى برمت!« عباس ریزه گفت: »تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمكم!« وقتى دید نمى تواند دل فرمانده را نرم كند مظلومانه دست به آسمان بلند كرد و نالید: »اى خدا تو یك كارى كن.
بابا منم بنده ات هستم!« چند لحظه اى مناجات كرد.
حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود.
عباس ریزه یك هو دستانش پایین آمد.
رفت طرف منبع آب و وضو گرفت.
همه حتى فرمانده تعجب كردند.
عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر.
دل فرمانده لرزید.
فكرى شد كه عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز كند.
وسوسه رهایش نكرد.
آرام و آهسته با سر قدم هاى بى صدا درحالیكه چند نفر دیگر هم همراهى اش مى كردند به سوى چادر رفت.
اما وقتى كناره چادر را كنار زده و دید كه عباس ریزه دراز كشیده و خوابیده، غرق حیرت شد.
پوتین هایش را كند و رفت تو.
فرمانده صدایش كرد: »هِى عباس ریزه...
خوابیدى؟ پس واسه چى وضو گرفتى؟« عباس غلتید و رو برگرداند و با صداى خفه گفت: »خواستم حالش را بگیرم!« فرمانده با چشمانى گرد شده گفت: »حال كى را؟« عباس یك هو مثل اسپندى كه روى آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: »حال خدا را.
مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب مى خوانم و دعا مى كنم كه بتوانم تو عملیات شركت كنم.
حالا كه موقعش رسیده حالم را مى گیرد و جا مى مانم.
منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم.
یك به یك!« فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه كرد.
بعد برگشت طرف بچه ها كه به زور جلوى خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید مى شدند.
یك هو فرمانده زد زیر خنده و گفت: »تو آدم نمى شوى.
یا الله آماده شو برویم.« عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: »خیلى نوكرتم خدا.
الان كه وقت رفتنه.
عمرى ماند تو خط مقدم نماز شكر مى خوانم تا بدهكار نباشم!« بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوى ماشین هایى كه آماده حركت بودند و فریاد زد: »سلامتى خداى مهربان صلوات!«

منبع:كتاب رفاقت به سبك تانك
82606
نام: خاک
شهر: ایثار
تاریخ: 8/17/2011 6:07:25 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی دوستان خوبم
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است
خانوم محمدی عزیز، نمیدونید وقتی حرف می زنید چقدر بهم دلگرمی میدید! دلم میخواد ساعتها بشینم و توصیه هایی که به بچه ها میکنید رو بخونم.........دلم تنگ نیست ولی خیلی دوس دارم باهاتون حرف بزنم........به بچه ها گفتید از نعمت هایی که خدا بهشون داده بنویسن.......منم مینویسم.......تو محیطی زندگی میکنم که حتی اجازه ندارم به زبون بیارم که چقدر عاشق شهدا و جانباز ها و ایثار و شهادت و..هستم حتی اگه بگم منتظر امام زمانم...خیلی ها بهم میخندن .......و به لحن بدی میگن........شاید این جمعه بیاید، شاید!.......اما ......... خدا منو از اون جمع جدا کرد..........به طرز عجیبی منو عاشق خودش کرد، عاشق راهش .........عاشق ائمه.......شهدا........جانبازها.........وانسان های ساده ای که تموم زندگیشون ایمانشونه..........خدا بهم بزرگترین نعمت رو داد
همیشه از این بابت شکرش میکنم...........وقتی برای اولین بار چادر سرم کردم.............خیلی ها بهم خندیدن..........خیلی ها مسخره کردن..........خیلی ها هم بهم گفتن که غیر قابل تحمل شدی.........عزیزترین کسم درکم نکرد..........دلم رو شکست..........حتی یکبار هم ازم نپرسید چرا با حجاب شدی اما بارها به افکارم خندید............اون روزها خیلی تحمل این حرفها سخت بود........ایمانی که داشتم نوپا بود.............اما............صبر کردم...............خدا خودش شاهده که حتی یکبار هم در برابر توهین های دیگران عصبانی نشدم...............حتی شکایتشون رو به خدا نکردم........واسشون دعا کردم...........بعد این همه ............خدا عزتی بهم داد که هیچ وقت انتظارش رو نداشتم............ تو هر محیط جدیدی میرم همه بهم محبت خاصی دارن............همه ی کسایی هم که حتی منو قبول ندارن، دوستم دارن...........اینا رو مدیون خدام..........و بی نهایت دوستش دارم و با تموم وجود بهش ایمان دارم و تو لحظه لحظه ی زندگیم نگاهشو حس میکنم!( ونمیفهمم چرا بعضی ها اصرار دارن که خدا نگاشون کنه)
آقا مجتبی از... إن شاءالله از سربازی با دست پر برگردید.........به سربازی به چشم خدمت اجباری نگاه نکنید ........ نگاهتون رو که عوض کنید می بینید که دارید به اسلام خدمت میکنید (به حساب نصیحت نذارید ولی فک میکنم جای خوبیه برای اینکه رفتار و منش شهدا مون رو تمرین کنید)..........براتون آرزوی سلامتی و دلخوشی میکنم!
برا همه ی دوستای عزیزم که التماس دعا دارن دعا میکنم.......ببخشید که اسم نمیبرم
راستی .......میخواستم بگم..........اگه ادمین محترم بعضی نوشته ها رو ثبت نمیکنن حتماً بنا به تجربشون مصلحت هایی رو در نظر میگیرن ........ پس دلخور نشین!
التماس دعا
یا علی
82605
نام: زینب
شهر: شیراز
تاریخ: 8/17/2011 6:06:21 PM
کاربر مهمان
  امام حسن مجتبی(علیه السلام): کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
82604
نام: زینب
شهر: شیراز
تاریخ: 8/17/2011 6:01:23 PM
کاربر مهمان
  سلام به عزیزان حرف دلی ممنون از همه تون بخاطر حرفای قشنگتون التماس دعا از همه
عصری که انسان ها چشم به راه منجی دوخته اند و خواسته یا ناخواسته از اعماق وجود خود حضور شخصی را با ویژه گی های الهی در حکومت جهانی خالی می بینند، بهترین زمان برای تبیین تفکر مهدوی با ذوق و منطق اسلامی می باشد که نه تنها باعث آرامش دل ها خواهد بود بلکه گرایش مردم را به این تفکر ناب و پاک بیش از پیش خواهد کرد.
82603
نام: صادق
شهر: قـــــــم المقدسه ..........
تاریخ: 8/17/2011 5:47:47 PM
کاربر مهمان
  http://sahebdelaneeshgh.blogfa.com/ یادگار قلم
حیدر امیر المومنین


بسم رب الشهداء و الصدیقین

سلام

خوبین

قبول باشه طاعات و عبادات غیر از چند نفر از دوستان که خودشون میدونن . . .


شقایق من دلی بی کینه دارم ز عشقت زخم ها بر سینه دارم . . . !

و من الله توفیق

<<ابتدا <قبلی 8267 8266 8265 8264 8263 8262 8261 8260 8259 8258 8257 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved