شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
82232
نام: طاهره
شهر: شهرغمها
تاریخ: 8/7/2011 10:00:29 PM
کاربر مهمان
  خدایا دلم خیلی تنگه کسی رو ندارم باهاش صحبت کنم تو به دادم برس
82231
نام: .
شهر: .
تاریخ: 8/7/2011 8:41:46 PM
کاربر مهمان
  8 نوع مردی که ازدواج با آن ها یک فاجعه است


«دکتر گینورد آدامز» سرپرست انیستیتو راهنمایی ازدواج در دانشگاه پنسیلوانیا، کتابی تحت عنوان «چگونه دوست خود را انتخاب می کنید» منتشر کرده و در آن راجع به ازدواج مطالب مهمی نوشته است. در این کتاب دکتر «آدامز» دخترانی را که قصد ازدواج دارند راهنمایی و ارشاد کرده و آنها را از ازدواج با «۸» نوع مرد که به عقیده ی او خطرناک هستند بر حذر داشته است.
نوع اول: مرد خودخواه و متعصب افراطی

این نوع مرد ممکن است برای زن چهار مشکل بزرگ ایجاد کند : اختلاف عقیده ی دایمی ، نزاع همیشگی ، عصبی بودن و سختی معاشرت!
نوع دوم: مرد عصبی مزاج

این نوع مرد ، در واقع یکی از انواع مردانی است که دکتر آدامز اصلاً سخن گفتن با آنها را نیز برای دختران خطرناک می داند. چنین مردانی که روحی عصبی دارند با همسر خود سر کوچک ترین مسأله نزاع و مشاجره ی سختی می کنند و یک زندگی شیرین و مفرح را به کام همسر بدبخت و بچه های بیگناه و حتی آشنایان دور و نزدیک تلخ می سازند!
نوع سوم : شوهر سختگیر و بی گذشت در امور مالی

شوهری که در امور مالی زن بسیار سختگیری می‏کند و سر سوزنی گذشت ندارد ، به درد زندگی نمی خورد. البته مقصود این نیست که باید زن بی اجازه ی شوهر هر چه می‏خواهد خرج کند ، بلکه دکتر آدامز معتقد است که بیشتر مشاجراتی که در خانه روی می ‏دهد فقط بر سر پول است. حال آنکه در اصل نباید چنین باشد ، خیلی از زن و شوهرها چندان که به پول اهمیت می دهند، هرگز برای تربیت بچه ها ارزش قایل نیستند، البته زن و شوهر به واسطه ی پول مشاجره نمی کنند، بلکه در اکثر اوقات طریقه ی خرج کردن آن است که موجب سر و صدا و نزاع ایشان می‏گردد. پس زنی که به خوبی مدیریت خانه را انجام می‏دهد، پول را با حساب و کتاب و مناسب خرج می‏کند و یک شاهی را هم حرام نمی کند و باز مورد شماتت و سختگیری شوهر قرار می گیرد، حق دارد گلایه مند باشد.
نوع چهارم : مردی که سریع و آسان دروغ می گوید!

شوهرانی که برای پیشرفت مقاصد خود ، دروغ های کوچکی می گویند و یا گاه این کار را برای تمسخر همسر خود انجام می‏دهند. بالاخره یک روز کارشان به دادگاه خانواده می کشد. این گروه مردان همواره در دنیایی از وهم و خیال در پروازند و معمولاً فراموشکار هم می‏شوند و تمام دروغ هایی را که گفته اند از یاد می برند چون از قدیم گفته اند که «دروغگو همیشه فراموشکار است! »
نوع پنجم : مردان فراری از میدان مبارزه!

پنجمین گروه مردانی هستند که از موانع و مشکلات فراری هستند و به جای اینکه از مشکلات زندگی استقبال کرده و در رفع آن کوشا باشند ، فرار را بر قرار ترجیح می‏دهند. طبیعی است مردانی که حاضر نیستند به جنگ موانع و مسایل زندگی بروند و همواره میدان مبارزه را ترک می گویند، در زندگی زناشویی هم برای همسر خود تکیه گاه مناسبی نخواهند بود.
نوع ششم : مردان نامنظم و بی ادب در نزاکت!

ازدواج با مردان نامنظم و به دور از ادب و نزاکت نیز به صلاح نیست. بی نظمی خواه در تعیین وقت ، خواه در لباس و غذا و یا هر چیز دیگر، شما را از زندگی بیزار می‏کند.
نوع هفتم : مردانی متعلق به خویشاوندان خود!

شوهری که فقط به اقوام و خویشان خودش تعلق دارد نیز از جمله شوهرانی است که ابداً به درد شما نمی خورد. چون این گونه مردان اصلاً به شما متعلق نیستند و از آن دردانه های عزیز کرده ی پدر و
82230
نام: ....
شهر: تهران
تاریخ: 8/7/2011 8:23:12 PM
کاربر مهمان
  چی بگم؟گفتنی ها رو قبلا گفتم!سید چشام خشک شد بخدا!!!!!
82229
نام: .......
شهر: ایران
تاریخ: 8/7/2011 7:28:12 PM
کاربر مهمان
  سلام سید سلام دوستان سید
سید چتد مدت هست توفیق نماز شب ندارم ......
82228
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 8/7/2011 7:22:01 PM
کاربر مهمان
  سلام بنده های خوب خدا

ادامه داستان داماد فرمانده:

فرمانده را پيچيده در پتو به جلسه بردند و بعد با خيال راحت بيرون آمدند.

فرمانده خنديد و گفت: فکر بدى نبود. نمي‏دونم چرا به فکر خانم خودم نرسيده. آخه

مى‏ دونى هاشم، هر وقت مرخصى ميرم، بس که خسته‌ ام دو روز اول خواب

هستم. نميدونى همسرم چه قدر دلواپس و نگران ميشه.

بعد فرمانده پرسيد: راستى هاشم، تو ازدواج کردى؟

هاشم سرخ شد و گفت: هنوز نه! حقيقتش، آخه کى مياد دخترش رو به يک

پاسدار بده که هميشه خدا در جبهه‏ است و معلوم نيست شهيد ميشه يا زنده

ميمونه!

فرمانده گفت: اگر يک دختر مؤمن و خانواده ‏دار پيدا بشه، چطور؟

هاشم با خجالت خنديد و گفت: هر چى خدا بخواد.

فرمانده خنديد و گفت: من بايد يک طور محبت امروزت رو جبران کنم. روى حرف من

حساب کن!

يک ماه بعد، پس از عمليات که با پيروزى رزمندگان همراه بود، فرمانده به سراغ

هاشم آمد و گفت:اگر هنوز به فکر ازدواج هستى، من يک دختر خوب برات پيدا

کردم! هاشم پرسيد: کى هست؟

فرمانده مستقيم به چشمان هاشم نگاه کرد و گفت: خواهر کوچک خودم!

نفس هاشم بند آمد، باورش نميشد. حاجى گفت: با خانواده صحبت کرده ‏ام، ميري

مرخصى و بعد به خواستگارى ميرى. خودم برات مرخصى مى گيرم.

هاشم با خجالت و شرمندگى تشکر کرد...

روز بعد، هاشم به مرخصى رفت. قند تو دلش آب شده بود. از خوشحالى نمى‏

دانست چه‌ کار کند. ميشد داماد فرمانده لشکر؛ چه افتخارى!

به مادرش گفت و سريع مقدمات خواستگارى را جور کردند. هاشم لباس مرتبى

پوشيد و دسته گل و شيرينى خريد و به همراه خانواده به خانه فرمانده رفتند.

خانواده فرمانده استقبال گرمى از آنها کردند. هاشم از خجالت و شرم و حيا خيس

عرق شده بود. قلبش تند تند مى ‏زد. نمى ‏دانست چطورى با خواهر فرمانده رو به

‌رو شود، اما نمی ‏دانست چرا مادر و زنانى که در آن‌جا هستند آن طور با تعجب و

حيرت نگاهش مى‏ کنند و با هم پچ پچ مى‏ کنند!!!!

مادر هاشم آهسته گفت: هاشم جان، تو مطمئنى که درست آمده‏ ايم؟

هاشم هم آهسته گفت: بله مادر، حاجى گفت که با خانواده صحبت کرده. همه

ساکت بودند.

سرانجام مادر هاشم گفت:واللّه غرض از مزاحمت، آشنايى با شما و يک امر خيره.

مادر فرمانده گفت: حقيقتش ما هنوز نميدونيم بايد چه‌ کار کنيم، اما چون خود

حاجى فرموده، ما هم گوش ميديم.

بعد بلند شد. به اتاق ديگر رفت و لحظه ‏اى بعد به همراه يک نوزاد قنداق پيچ شده

برگشت. آمد و نوزاد را در آغوش هاشم گذاشت. هاشم مثل مجسمه شده بود.

مادر فرمانده که خنده‏ اش گرفته بود، گفت: حاجى تلفن زدند و گفتند قراره يکى از

دوستانش به همراه خانواده به خانه ما بيايند و بعد به من گفت که خواهر تازه به

دنيا آمده‏اش را به دوستش بسپريم.

هاشم يخ کرد. مادر و خواهران هاشم هاج و واج به هم و بعد به مادر فرمانده نگاه

کردند. يکهو همه زدند زير خنده. همه از ته دل مى‏ خنديدند، اما هاشم دوست

داشت از خجالت گريه کند.

ياد حرف فرمانده افتاد: «من بايد محبتى که امروز به من کردى را جبران کنم.»

راستي ميدونيد اون فرمانده کي بوده؟ شهيد مهدي زين الدين

هديه به روح مطهر اين
82227
نام: منا
شهر: مرکزی
تاریخ: 8/7/2011 7:09:41 PM
کاربر مهمان
  سلامی دوباره
چشم انتظارعزیزبه نظرمن هم کنکورآخردنیانیست چه بساآدمایی که دانشگاه رفتن وبه قول راستین گرامی درمورددوم پدرومادرشون روشرمنده کردن نمیگم خدایی نکرده ماجزاین افرادید ولی هیچسی از آینش خبرنداره جزخداوهیچکس رحیمتراز اون نیس
سمانه گرامی خیلی ممنون که دعام میکنی منم شماروواونایی که داری این متن رو میخونی واونایی که نمیخونن و ازمن خوشش نمیادعامیکنم البته اگه لایق باشم التماس دعا
(مرضیه ،راستین،مریم،اشک،سلام ،باران،اسیر،نجمه،سوگند،محمد آقامسرور ،آقاعبدالله ،زهراومخصوصاغم وغصه گرامی که خیلی ازحرف دلت دلگیر شدم ومخصوصا کسایی که نام نبردم رودعامیکنم به شرطی که شماهم من رویادتون نره دم افطاری)
82226
نام: اناعبدک الضعیف
شهر: الارض الله
تاریخ: 8/7/2011 6:51:23 PM
کاربر مهمان
  اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ اِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ

سلام خدمت اهالی روزه دار حرف دل طاعات و عبادادتان مورد قبول درگاه حق ان شاءالله و سلام خدمت اقا سید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

درنوبت چهارم ختم قران کریم برای بنده حقیر بازم جز یک را انتخاب فرموده اید این جزء من در نوبت سوم خوندم اگه لطف بفرمایید یک جزء دیگه رو برام درنظر بگیرید ممنون میشم با تشکر فراوان اجرکم عندالله
التماس دعا
یا ستارالعیوب
والسلام
82225
نام: خاک
شهر: ایثار
تاریخ: 8/7/2011 6:42:46 PM
کاربر مهمان
  امام علی (ع) می فرمایند:
نیکوکاران در به دست آوردن زمینه ی نیکوکاری از نیازمندان نیازمندترند!
یه جمعیتی به نام جمعیت دانشجویی امام علی (ع) تو تهران و چند تا از شهرستانها چند سالیه که مشغول به کارن
کارای زیادی میکنن و طرح های مختلفی دارن
از قبیل طرح "فاطیما" که مربوط میشه به کمک و ساماندهی دختران فراری
طرح" طفلان مسلم" که مربوط به بچه هایی میشه که تو خونواده های نابهنجاری متولد شدن و زندگی میکنن و یا کودکان خیابانی
طرح " کوچه گردان عاشق" که به یاد مولا علی خونه ی فقرا رو شناسایی میکنن و هر جند وقت یک بار مقداری آذوقه و... به اون خونه ها تحویل میدن
طرح دیگه ای که اسمش یادم نیست مربوطه به ترک اعتیاد
و طرح دیگه ای به اسم کعبه ی کریمانبه مربوط برآورده کردن آرزوهای بچه های بی سرپرست یا نیازمند و یا معلول و...
و طرح های خیلی قشنگ دیگه
این جمعیت کاملا مردمیه و تحت حمایت هیچ ارگان دولتی نیست به همین خاطر هر چه کمکهای مالی مردم بیشتر باشه این جمعیت خیلی بهتر میتونه عمل کنه
البته کارایی که انجام میدن فقط در حد کمکهای مالی نیست و آموزشی و حتی اشتغال زایی هم هست
گفتم حالا که همه دوستای با صفا این جا جمعن زمینه ی نیکوکاری رو براتون فراهم کنم و آدرس سایت رو براتون میذارم که اگه امکانش رو داشتید از لحاظ مادی و معنوی با این جمعیت همراه بشید

http://www.sosapoverty.org/
http://www.kabe-kariman.com
التماس دعا
یا علی
82224
نام: دیونه
شهر: بی کس
تاریخ: 8/7/2011 6:35:54 PM
کاربر مهمان
  دل تنگم آه بی تو بیقرارم بی تو دیگه رفیقی ندارم ای دیوونه داری منو ازم میگیری به جای احساسم به قلب پاکم چی میگی دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه
82223
نام: زینب
شهر: شیراز
تاریخ: 8/7/2011 6:04:30 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه عزیزای حرف دلی امیدوارم حالتون خوب باشه نماز و روزه هاتون قبول و التماس دعا.
دوستای خوبم اونایی که اینهمه از مشکلاتتون می نالید هر چند خودمم هم گاهی مینالم اما خدا تابنده ای رو دوست نداشته باشه براش مشکل پیش نمیاره بدونید که خدا دلش میخواد همیشه صداش کنیم ما هم که تا مشکل نداشته باشیم قربونش برم صداش نمی کنیم در ضمن این مشکلات هستند که ما رو می سازند و پخته تر میکنند پس بیایید با دیدی بهتر به زندگی نگاه کنیم بیایید درونمون رو پر از شادی و نشاط کنیم و بیرون رو به خودش بسپاریم و راضی باشیم به رضای خودش.
<<ابتدا <قبلی 8229 8228 8227 8226 8225 8224 8223 8222 8221 8220 8219 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved