اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 81692 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
7/26/2011 12:16:49 PM
کاربر مهمان
|
***********زندگینامه سید رضا بهاالدینی ره *******
والد
او از ابتدای تأسیس حوزه علمیه قم به آسید صفی ( و فرزند بافضیلتش به آسید رضای آسید صفی ) شهرت داشت.
آسید صفی مرد بزرگوار و باتقوایی بود که افتخار خدمت آستانه مقدسه فاطمه معصومه سلام الله علیها را چون پدرانش دارا بود.
آسید رضا می فرمود:
پدرم درسهای حوزوی را تا رسائل و مکاسب خوانده بود، درس حاج شیخ می رفت و به او شهریه هم می دادند و در ادبیات ید طولایی داشت. آشنایی او با قرآن و حفظ آن تا جایی بود که کشف الآیات علما و روحانیون بود؛ هر آیه ای را می پرسیدند، در ذهن خود حاضر داشت.
روزی بیست جزء قرآن می خواند و در آیات قرآن تدبر می کرد. از خصوصیات پدر ما این بود که شیطنت نداشت بلکه شیطنت هم یاد نمی گرفت. مرد خیلی آزادی بود.
در کتاب آیت بصیرت آمده است :
از دیگر صفات برجسته سید صفی الدین، اندیشمندی در زندگانی و استفاده شایان از اوقات عمر بود.
ایشان در مورد والد محترمشان می فرمودند:
همنشینی بسیار با علمای ربانی داشت و از مجالست و گفتگو با آنان لذت فراوان روحی و معنوی می برد. به طوری که از فیض درس و بحث آنها استفاده کرده، اندیشه های زلال معنوی به دست آورده بود.
ادبیات عرب را خوب می دانست و مقداری از رسائل و مکاسب را خوانده بود. همچنین، در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر می شد.
بسیار مشاهده می شد که دعاهایش به اجابت می رسند و بدون هیچ تأخیری انجام می شوند.
والده
فاطمه سلطان، مادر ایشان از بیت مرحوم صدرالمتألهین (ملاصدرای شیرازی- ره ) است.
آقا می فرمود:
آن طوری که به ما گفته اند اینچنین است.
آن مکرمه، بانویی بزرگوار و باتقوی و دارای حالات بلند عرفانی بود. قبل از ولادت فرزندش، سید رضا، خداوند فرزندی به او عنایت می فرماید که در سن دو سالگی از دنیا می رود. مادر دلسوخته تنها به صبر در مصیبت از دست رفته فرزند دلبندش بسنده نمی کند، بلکه سجده شکر بجای آورده و آن رخداد را از الطاف حضرت حق می داند و در حال سجده از خدا درخواست فرزندی می کند که از علمای بزرگ امامیه و اولیاء الله باشد.
با ولادت فرزندش سید رضا و آثار نبوغی که از دوران طفولیت در جبین او مشاهده می کند دعای خود را مستجاب می بیند، لذا در تربیت و پرورش و تعلیم او سرمایه گذاری بیشتر نموده تا ذاتیات بلند و نیکوی او به فعلیت برسد.
در کتاب آیت بصیرت آمده است :
صفا و صمیمیت، قناعت و ساده زیستی، عشق و علاقه به همسر و فرزندان و کیاست و صداقت، او را برای زنان فامیل و افراد محله الگو کرده بود. نورانیت روح و روان و صفای زندگانی، هدیه ای آسمانی بود که از برکت انس با قرآن و حفظ بسیاری از دعاهای معصومان (ع) برای آن بانوی پرهیزکار فراهم شده بود.
ولادت و خاطرات کودکی
درباره تاریخ ولادت و خاطرات کودکی، ایشان خود می فرمودند:
آن طوری که به ما گفته اند تاریخ ولادت ما، 1327 هجری قمری بوده است، ولی ما از سنین یک سالگی را در خاطر داریم.
من تقریباً یک ساله بودم و در گهواره، در آن ایام به خیارک مبتلا شدم ( خیارک دمل بزرگی است که باید جراحی شود ). جراح آمد تا جراحی کند، اطرافیان ما که متوحش بودند از دور گهواره ما رفتند؛ چون طاقت نداشتند ببینند.
ما این مطلب را می فهمیدیم. جراح نیشتر را زد و ما راحت شدیم.
ما شش ماهگی را یادمان هست و از سنین یکی، دو سالگی مطلب را می فهمیدیم و اینجور کارها را از وجعش (دردش) خائف و ناراحت بودیم، اما کاری نمی توانستیم بکنیم.
مرحوم
|
|
| 81691 |
نام:
آدم خاکی
شهر:
ایران
تاریخ:
7/26/2011 12:05:05 PM
کاربر مهمان
|
سلام غذا یا قضا انشاالله با توکل به خدا و یاد خدا مشکلتان حل خواهد شد...
|
|
| 81690 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
7/26/2011 12:03:15 PM
کاربر مهمان
|
دعایت میکنم عاشق شوی روزی نازیباست بفهمی زندگی بی عشق
دعایت میکنم با این نگاه خسته گاهی مهربان باشی
تبسم رابه لبخندی به لبهای عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی رادرون آسمان تیره شب هابخوانی نغمه ای با مهر
دعایت میکنم درآسمان سینه ات خورشیدمهری رخ بتاباند
دعایت میکنم روزی زلال قطره ی اشکی بیابد راه چشمت را
از لبان بسته ات جاری شود با مهر سلامی...
دعایت میکنم یک شب تو راه خانه ی خود گم کنی با دل بکوبی کوبه ی مهمانسرای خالق خود را
دعایت میکنم روزی بفهمی باخدا تنها به قدر یک رگ گردن وحتی کمتر از آن فاصله داری وهنگامی که ابری آسمان را با زمین پیوند خواهد داد تنت را از نوازشهای بارانی مپوشانی دعایت میکنم روزی بفهمی گرچه دوری از خدا اما خدایت با تو نزدیک است
دعایت میکنم روزی دلت بی کینه باشد بی حسد
دعایت میکنم روزی خودت را گم کنی پیدا شوی در او.....
|
|
| 81689 |
نام:
میر علمدار
شهر:
ناکجا آباد
تاریخ:
7/26/2011 11:40:18 AM
کاربر مهمان
|
سلام برادران
من 15 سال دارم و به سن تکلیف رسیده ام، اوایل نمازم غذا نمیشد و تا صدای اذان میشنیدم نماز می خواندم، اما الآن یادم میرود و نمیخوانم لطفا من را راهنمایی نمایید.
|
|
| 81688 |
نام:
سیده آمنه
شهر:
آنکارا
تاریخ:
7/26/2011 11:29:12 AM
کاربر مهمان
|
امام جواد عليه السلام :الثقة بالله ثمن لكل غال و سلم الي كل عال
اعتماد به خداوند بهاي هر چيز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبهاي است.
|
|
| 81687 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
7/26/2011 11:25:23 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
****************************
زندگــي آرام اســت
مثل آرامش يك خواب بلند
زندگـــي شيريـــن است
مثل شيريني يك روز قشنگ
زندگـــي رويايـــي است
مثل رويـاي ِ يكي كودك ناز
زندگـــي زيبايـــي است
مثل زيبايي يك غنچه ي باز
زندگي تك تك اين ساعت هاست
زندگي چرخش اين عقربه هاست
زندگــي راز دل مــادرم است
زندگي پينه ي دست پدر است
زندگي مثل زمان در گذر است ...
|
|
| 81686 |
نام:
سلام
شهر:
دوکوهه
تاریخ:
7/26/2011 11:17:21 AM
کاربر مهمان
|
اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم
**سلام علیکم آقاسید مرتضی،دلم حسابی برای شما آسمانیان تنگ شده مخصوصا که این روزا احساس تنهایی بیشتری میکنم ،وقتی برای اولین بار با حرف دل آشنا شدم،تصور کردم یک محیط فوق العاده است برای درد و دل کردن ،حتی نمیدونستم که حرفام قراره ثبت بشه،یعنی مهم فقط این بود که شما حرفامو بشنوید،البته این راه تنها راه برقراری ارتباط آسمانی با شما نیست چرا که شهیدان زنده اند ،زنده تر از ما آدم های به ظاهر زنده (که حتی گوش شنوا برای نصایح دیگرا ن که به نفع ماست نداریم)امید داشتم که کار گشا باشه،ولی بعد متوجه شدم آنطور هم که فکر میکردم نبوده،محیط اونطور که دل من را راضی کنه نبود،حتی اولین بار هم نظر دادم که اینطوری نمیپسندم ،چند وقته بحث بین حرف دلی ها در مورد این موضوع داغ شده،چرا باید به این سایت بیان واینطور رفتار کنند،تصور میکردم،حرف دل نوشتن وخواندن بعضی پیام ها میتونه جا ی دوستان ومحیط معنویی را که ازش دور شدم را جبران کنه، ولی یک عده بد جور ظلم کردند واجاره ندادن،یک عده هم سعی دارند هدایت کنند ولی انگار..خیلی دلتنگ ودلخور شدم ،همین باعث شد مدتی پیام نفرستم،آخه انگار اینجا از شما دوره،من به اندازه کافی از شما درو هستم نمیخوام این فاصله بیشتر بشه..
این جامعه کوچیک حرف دلی چه جالب وچه جای شگفته که به دنیای اطراف ما شبیه شده ،عده ای امر به معرف ونهی از منکر میکنند، عده ای مصلحت اندیشی میکنند،عده ای خود رابا شرایط جدید وفق میدهند،عده ای هم که اصلا... فقط کافیه یک لحظه به ندای فطرت خدا جویمان گوش بدیم تا راه درست را ببینیم،حتما نباید عملی حرام باشه تا ازش دوری کنیم،برای دست یافتن بهترین ها باید ما هم از بهترین ها باشیم،نه مثل مسلمان های عادی رفتار کنیم،مگر نمیخوایم سرباز امام زمان عج باشیم،وقت تنگ است،توشه برداریم..
*****************************************************
خدای من،ای خدای مهربان وبزرگ،خدایی که آسمان ها وزمین وهر آنچه در بین آن است وهرآنچه ما ازآن بی خبریم در ید قدرت توست وآنها را مسخر ما انسان ها گردانیدی،انسان هایی که در غفلت وبی خبری روزگار سپری میکنیم در حالی که خودرا آگاه وخداجو میدانیم وسخت غافلیم..
یا رب العالمین،مارا در بی خبری وگمراهی وامگذار..
خدایا،پناهمان ده که تویی تنها ملجا وامیدهمه ی ما..
دستمان را بگیر که تو دستگیر حقیقی..
در بی خبری با هوای نفسمان مارا تنها مگذار که تویی تنها ستار العیوب..
خدایا چه بگویم از دل تنگ وخسته ام که خود بیشترین سهم وتقصیر را دارم در خرابی وبیچارگی دل خود..
خدایا نزدیکان،دوستان وتمامی مسلمانان را در سایه رحمت خود سالم وعاقبت به خیر بگردان..
اللهم العجل لولیک الفرج
اللهم احفظ اناامامنا الخامنه ای(مدظله العلی)
یا مولانا یا علی جان مددی
|
|
| 81685 |
نام:
ایمان
شهر:
یه گوشه دنیا
تاریخ:
7/26/2011 11:01:37 AM
کاربر مهمان
|
خانم سوگند میشه لطف کنید در موردآقای سیدرضابهالدینی توضیح بدین
ایشون کی بودن،کجا زندگی میکردن؟
ودر کل اطلاعاتی در موردشون
|
|
| 81684 |
نام:
علیرضا
شهر:
آشنای غریب
تاریخ:
7/26/2011 10:31:06 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها چه خبراااااااااااااااااااااااا
ممنون و متشکر از شعر عالی و فوق العاده زیر که تو سایت گذاشتید
خدایا من بدم اما تو خوبی ................
من که داغون شدم و تا آسمونها رفتم
بازم ممنون
خطاب به حضرت صاحبالزمان روحی فداه :
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به نوای آشنایان بنوازد آشنا را
یاعلی مدد
|
|
| 81683 |
نام:
زهرا
شهر:
تنهایی
تاریخ:
7/26/2011 9:49:48 AM
کاربر مهمان
|
خدایامن بدم اماتوخوبی *یقین دارم که ستارالعیوبی*زعقل زشت من لب وا نکردی*گنه کردم مرا رسوا نکردی ....یاالله یاستارالعیوب...
|
|
