اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
81332 |
نام:
منا
شهر:
مرکزی
تاریخ:
7/11/2011 3:18:14 PM
کاربر مهمان
|
سلام خداسلام سید سلام بچه ها
خیلی دلم گرفته وقتی میبینم خواهروبرادربزرگترم یکسره پشت کامپیوترنشستن دارن چت میکنن وقتی میبینم داداشم باچندتادختر دوسته وقتی میبینم نزدیکترین دوستم میره سوارماشین دوست پسرش میشه وقتی میفهمم کسی که فکرشم نمیکردم باکسی رفیق باشه هرهفته بایکی دوسته ومن فقط نگاه میکنم بااینکه دلم آشوبه باخودم میگم تو به درد جرز دیوارمیخوری وقتی جوش میارم میگم اصلا به من چه که دیگران چه کارمیکنن تواگه خیلی آدمی خودت آدم باش گناه نکن خودمو میزنم به بی خیالی اما فایده نداره نمیدونم چرا اینقدر حرص گناه دیگران رو میخورم
گاهی از خدا آرزوی مرگ میکنم حداقل اگه بمیرم دیگه فقط گناهای خودمه که عذابم میده ازگناهای بقیه آسوده ام خدایا مابنده ها چمونه دیگه ازتوچی میخوایم که خوبی رو با بدی جواب میدیم آقا چرا ظهور نمیکنی به خدا دیگه ازاین دنیا بدم میاد اگه آقای خامنه ای و دوستای خوبیو مثل شما نداشتم که میترکیدم از ناراحتی و تنهایی
دوستم بهم گفته باهم بریم کوه جمعه بادوستش قرارداره به نظرشمابرم؟؟
|
|
81331 |
نام:
اعظم
شهر:
همدان
تاریخ:
7/11/2011 1:40:48 PM
کاربر مهمان
|
نردبان دلم شکسته است،میشود برای من کمی دعا کنی؟یا اگر خدا،اجازه میدهد،به جای من خدا خدا کنی؟راستش دلم چون نماز یک مسافر غریب،خسته وشکسته است،میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق باوفا(خدا)کنی....توروخدا برام دعا کنین
|
|
81330 |
نام:
neda
شهر:
antwerpen
تاریخ:
7/11/2011 1:05:03 PM
کاربر مهمان
|
khodaya komakam kon anche ke dar delam gam daram biron konam,che basa sakht hast biron kardane vageyat ,vali to tanha kasi hast ke mitavani komakam koni ,dosat daram
|
|
81329 |
نام:
علیرضا -آشنای غریب
شهر:
تهران
تاریخ:
7/11/2011 12:59:45 PM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها من دوبار دوبارررره اومدم .
خانم سوگند از امان از جدایی این برداشتها از دعای عهد و دعای فرج رو خودتون گفتید یا از منبعی استفاده میکنید متنش عالیه
آقا مجتبی کجایی دلم برات تنگ شده
خانم مریم از تهران من آشنای غریبم نه غریب آشنا - اما داستان زن یهودی و پیامبر ص - توی یکی از کوچه های مدینه یه پیرزن یهودی مینشست که هر وقت پیامبر ص از اون کوچه میگذشت اون پیرزن خاک روی سر و صورت ماه پیامبر میریخت تا اینکه یه روز که پیامبر از کوچه رد میشد خاک ریخته نشد پیامبر ص علت رو پرسیدند اطرافیان گفتند پیرزن مریضه . پیامبر ص بدون درنگ به عیادت پیرزن رفتند و اون پیرزن مسلمون شد .دقت کنید پیامبر جواب بدی یه کافر رو که هیچ بدی از پیامبر به اون نرسیده بود / چه جوری دادند / اونوقت ما کجای کاریم -- و اونجا بود که آیه نازل شد : انک لعلی خلق عظیم
|
|
81328 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
7/11/2011 12:07:08 PM
کاربر مهمان
|
زنگی برای بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست ریشه های من هرگز اسیر باد نیست زندگی چون بچگیست که انتهایش میرسد پیش خدا
|
|
81327 |
نام:
بی قرار کربلای 5
شهر:
نهر جاسم
تاریخ:
7/11/2011 10:05:42 AM
کاربر مهمان
|
آقا جان:
دیشب آن پنجره چقدر غمگنانه
تلاوت می کرد:
(والصبح اذا تنفس)
و تو هرگز طلوع نکردی
|
|
81326 |
نام:
علیرضا -آشنای غریب
شهر:
تهران
تاریخ:
7/11/2011 10:00:51 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها همه خوبید الحمدلله.آقا شروین از پردیس از این مشکلت ناراحت نباش - من حدود دو سال پیش چنان زمین خوردم که آه از نهاد کوه البرز در اومد- از همه ناراحت و عصانی بودم با کسی حرف نمیزدم چون واقعا نابود شده بودم . ولی یواش یواش گذشت و من توی تنهاییام هی گریه میکردم و با خدا گاهی دعوا و گاهی حرف و گاهی درد دل میکردم تا اینکه دیدم خدا داره یه چیزهایی رو به من میده که دیگران درک نمیکنند - از اون به بعد بیشتر صداش کردم و چیزهایی رو که یه روزی تو آرزوهام میخواستم تو دستم دیدم بعدا فهمیدم برای اینکه به این چیزها برسم اون فشارها و سختی ها لازم بود .
توی کارگاه آهنگری آهنها رو جلوی آتیش میگیرن و بعد حسابی که سرخ شدن یه دفعه میکنن تو آب سرد و انقدر این کارو تکرار میکنن تااز بین یه عالمه آهن چند تا فواد ناب برای ساختن شمشیر بدست بیاد و بقیه آهنها میشن آه قراضه
اگه ما تو این سختی ها صبر کنیم و فقط خدا رو صدا کنیم که البته کار سختیه - اونوقت میشیم فولادکه دیگه جلوی هر سختیی نمیشکنه و بسیار مقاوم و با ارزشه
|
|
81325 |
نام:
بی قرار کربلای 5
شهر:
نهر جاسم
تاریخ:
7/11/2011 10:00:24 AM
کاربر مهمان
|
این بار روی صفحه کمی آسمان کشید
پرواز تا نهایت هر بیکران کشید
هر چند سن و سالی از عمرش گذشته بود
این بار روی صفحه ولی یک جوان کشید
سربند سرخ،اسلحه،پوتین،لباس رزم
خود را شبیه هیئت یک قهرمان کشید
در یک نبرد سخت و نفس گیر و بی امان
تصویری از مبارزه با دشمنان کشید
حالا گذشته است از آن سال های دور
حالا تمام سال خودش را خزان کشید
بغضش گرفت گریه کمی کرد و بعد هم
دست از زلال گریه ی خود ناگهان کشید
او مانده بود درددلش را برای که....
او مانده بود...روی ورق جمکران کشید
|
|
81324 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
7/11/2011 9:36:02 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد ودرود سلام بردوستان واهالی حرف دل
قمپز ( در اصل قپوز) نام توپی است که عثمانیها در سلسله جنگهایی که با ایران داشتهاند مورد استفاده قرار میدادند. این توپ اثر تخریبی نداشت چرا که در آن از گلوله استفاده نمیشد و فقط از باروت و پارچههای کهنه که با فشار درون لوله توپ جای میدادند تشکیل شده بود. هدف از استفاده آن ایجاد رعب و وحشت در بین سپاهیان و ستوران بوده است. در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی، این توپ نقش اساسی در تضعیف روحیه سربازان ایرانی داشت ولی بعدها که دست آنها رو شد، دیگر فاقد اثر اولیه بود و هر گاه صدای دلخراش این توپ به صدا در میآمد، سپاهیان میگفتند: نترسید، قمپز در کردند.
هدف این بودکه بگم واقعا بعضی ها قمپزدرمی می کند وطبل توخالی ایند میگند ببخش میگند محبت ولی خودشون نمی تونند نه محبت کنند نه ببخشند تازه مثلا روحانی هم هستند.راستی چرا؟
|
|
81323 |
نام:
مریم
شهر:
تهران
تاریخ:
7/11/2011 9:09:09 AM
کاربر مهمان
|
با سلام و عرض ادب به آقاسید مهربون و بروبچه های گل حرف دل .
شروین، محمدصادق،مرتضی، خروش و ... مطالبتون خیلی قشنگه.
علیرضا ( غریب آشنا) لطفاداستان پیامبر ص و زن یهودی رو برام بگید ، من نمی دونم. مرسی
التماس دعا.
|
|