شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
81042
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/28/2011 11:08:50 AM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

سلام عرض مي‌كنم خدمت همه دوستان عزيزم
فرا رسيدن سالروز شهادت جانگداز ، هفتمين امام شيعيان، حضرت امام موسي كاظم رو به ساحت مقدس حضرت وليعصر (عج)، نايب بر حق ايشان حضرت امام خامنه‌اي و همه شيعيان و ارادتمندان حضرتش تسليت عرض مي‌كنم.

**********

تقویم روی سیاه‏ترین برگه‏های خود ورق می‏خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏گردد؛ به شبی که غم، به شب‏نشینی کوچه‏های تاریک کاظمین آمده است.
شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‏ها فرو می‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏ها و کوه‏ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏ها مرگ پاشیده باشند!
مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه‏السلام می‏شود .
یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد!
... و چقدر هارون به دست‏های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‏کرد!
افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه!
افتخار به خانه‏نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقه‏های پیچک‏های عاشق!
ای کاش طاق‏های آسمان می‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏شد و این اتفاق ناگوار نمی‏افتاد!
چشم‏هایت که به گنبد طلایش می‏افتد، بی‏اختیار اشک به شب‏نشینی چشم‏هایت می‏آید!
«السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
السلام علیک یا خازن علم النبیین
السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمه‏اللّه و برکاته»
خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!
خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏های زمین!
خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک!
خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
خداحافظ ای کوچه‏های غریبه کاظمین!
خداحافظ ای سال‏ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!
خداحافظ ای سال‏ها انتظار!
بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏ات را!
بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‏ها و بی‏کسی‏هایت را!
بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏دانند و خورشید عالمتاب را بر بالای سرشان نمی‏بینند!
81041
نام: توكل به خدا
شهر: اميد
تاریخ: 6/28/2011 10:33:12 AM
کاربر مهمان
  سلام خدمت همه ي حرف دلي ها عزيز از جمله دوستان قديمي مثل گل رز از اردبيل و عطيه خانم از تهران
اميدوارم خوب باشيد. عطيه خانم كوچولوي تازه واردتون بايد الان چندماهش باشه اگر اشتباه نكنم اسمش را علي اصغر گذاشته بوديد؟
خوشحالم كه از دوستان قديم هم هنوز تو حرف دل هستن.
81040
نام: مقداد
شهر: اهواز
تاریخ: 6/28/2011 10:21:47 AM
کاربر مهمان
  بهشتی به تنهایی یک ملت بود ...

یک روزِ جمعه خدمت آقای بهشتی رسیدیم و گفتیم: ‌یکی از مقامات سیاسی خارجی به تهران آمده، از شما تقاضای ملاقات کرده است. ایشان نپذیرفت و گفت: من این ملاقات را نمی‌پذیرم، مگر اینکه امام(ره) به من تکلیف بفرمایند، ولی اگر ایشان این تکلیف را نمی‌کنند، نمی‌پذیرم؛ چون برای خودم برنامه دارم و امروز که جمعه است، متعلق به خانواده من است. در این ساعات باید به فرزندانم دیکته بگویم و در درس‌ها به آنها کمک کنم و به کارهای خانه برسم؛ چون روز جمعه من، مخصوص خانواده است.

http://moflehon.blogfa.com/

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم وحشرنامعهم
81039
نام: سمانه
شهر: شازند
تاریخ: 6/28/2011 10:00:46 AM
کاربر مهمان
  مناجان ازمرکزی خوشحالم باشما آشناشدم که هم استانی من هستید من هم ازاستان مرکزی شهرستان شازندهستم من برای شماوتمام دوستان حرف دل دعامیکنم چون یکی ازشرایط استجابت دعااین است اول برای دیگران دعاکنی بعدبرای خودت شماهم منودعاکنید دیروزیه خبر خوب شنیدم باباش قول صددرصدداده شهریورمنوایشون روسرسفره عقدبنشونه شایدتحمل اینکه ازهم دوریم تو این دوماه سخت باشه ولی میدونم خداصبرروبهمون میده ممنونم ازاینکه دعام کردید.آقا مجتبی میتونم بدونم شما ازکدام شهرهستید؟ بعدبه شماوتمام حرف دلیهاتوصیه میکنم به نیت برآوردن حاجتتون تاچهل شب هرشب یکبارزیارت عاشورابخونید مطمئن باشیدچهل شب نشده حاجتتون رومیگیرید من بهش اعتقاددارم چون خودم دارم میخونم وهرروزدرهایی برای رسیدن به حاجتم بازمیشه قبلاهم حاجت ازش گرفتم امتحان کنیدامام حسین دست رد به سینه کسی نمیزنه.التماس دعا
81038
نام: سکوت
شهر: دلتنگ
تاریخ: 6/28/2011 9:42:18 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی اهل دلیهای عزیز
سلام نفیسه امیدوارم امیدت رو هیچ وقت از دست ندی وانتظارت هرچه زودتر به پایان برسه ازت میخوام همیشه به خدا بعد به این جمله(هیچ وقت به دنیا زانو نخواهم زد حتی اگر آسمان به کوتاهی قامتم گردد.)
منم برات دعا میکنم
81037
نام: شراره
شهر: اسلامشهر
تاریخ: 6/28/2011 9:21:39 AM
کاربر مهمان
  مشکلات زندگی من بیش از اندازه است چکار باید بکنم
81036
نام: گل رز
شهر: اردبیل
تاریخ: 6/28/2011 8:41:10 AM
کاربر مهمان
  با سلام
اشک در چشمان من طوفان غم دارد
ولی
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من
خدایا خودت ارحمن الراحمینی بشما رو بنامهای مقدستون قدسم میدم که هیچکس رو ناامید از درگاهتون برنگردونید کمکم کن دستام رو بگیر تنهام نزار بزار نوازش دستهای مهربونتو رو سرم حس کنم خیلی کمکم کردی با این که من بنده خوبی برات نبودم بازم کمکم کن ای بخنشنده بی منت امیدم فقط بشماست
سمانه عزیز ممنونم که لیاقت این رو دارم که شما برام دعا کنید خدا پشت و پناهتون.
81035
نام: نفیسه
شهر: تهران-مسافر
تاریخ: 6/28/2011 1:24:16 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
سلام به همه دیگه نام نمیبرم همه یعنی همه ی اونایی که مینویسن یا میان فقط میخونن و ...مثل علی مثل صادق مثل عرفان مثل سرباز گمنام مثل آتنا مثل فیروزه مثل معراج مثل خانم محمدی و دخترشون مثل خانم ایمان ودختر داییشون و مثل من
یه حرف دل رو دلم قلنبه شده باید بگم
امیدامیدامید عزیز شاید باورت نشه اما از این خدایی که من میبینم هرکاری برمیاد
راستش چندوقتیه که درگیره این خواستگارواون معرفم
خب حقیقتش یکی رو میخوام که منو نمیخواد و رفته مدتهاس که رفته اما اشکال نداره توکلم بخداس نکته اینجاس که برای خودم یه سری معیارا دارم که خب شرایط رو یکمی سخت میکنه برای اونایی که پاپیش میذارن.و خب از نظر فیزیکی و ظاهری هم همینطور برای خودم معیارهایی دارم.همین دوهفته پیش بود که یه نفری رو معرفی کردن.خداروشکر خداروشکر همه چیش خوب بود و خب داشتیم تا مرحله دوم پیش میرفتیم که...
همه گفتن چون خوبه قدوقوارشو نگاه نکن پسر خوب کمه منم نیتم رو روی خیر گذاشتمو از معیارای فیزیکیم گذشتم به صرف اینکه طرف خوبه و واقعا هم خوب بود از همه لحاظ
اینجاس که میگم خدا اون بالا بیکار نیس
طرف زنگ زدوگفت به دلایلی نظرم عوض شده و من متقابلا با احترام پذیرفتم و همه چیز تموم شد
کلی بهم برخورد و ناراحت شدم اما یهو یه اتفاقی افتاد
ناخوداگاه یکی از دوستای قدیمیم بهم زنگ زدو ازم یه چیزی خواست که باید به انباری میرفتم و تو خرتو پرتای گذشته جستجو میکردم...
باورت نمیشه امیدامیدامید عزیز چی پیدا کردم
سالها پیش من یه نوشته ای رو برای خدا نوشتم که آی شوهرم ال باشه بل باشه این شکلی باشه اون شکلی باشه اینو داشته باشه و خلاصه خیلی چیزای دیگه توش میدونی به چی برخوردم
به این جمله: ادعونی استجب لکم و خودم تفسیر به رای کرده بودم که من این شکلی میخوام پس به این شکلی هم میرسم
تمام وجودم ریخت تازه متوجه شدم چرا طرف گفته نه چون خدا نوشته ی منو خونده بوده و میخواد منو به طرفی که میخوام برسونه
مطلبو گرفتی؟!
خیلی به یادتم به یاد همم مخصوصا که الان از همه مواقع تنهاترم و این تنهایی از لحاظ روحی و فکریه اما مطمئنم خدا با منه!
دعا دعا دعا بزرگ دعا کنید بزرگ بخواید از خدا خدا به بزرگی خودشم که ازش بخواید میده میتونه و میده فقط باید مطمئن باشید که همونی که میخواید رو میده ...
حالا یه نفس عمیق بکش.
چشماتو ببند و دعا کن که ...
تپش قلبتو حس کن
این یعنی دوست داشتن
.
.
.
امیدوارم که از ارزوهایی که بهشون رسیدی برام بنویسی.
دوستدار همه شما
یاامیرم علی یا علی یا .
81034
نام: منا
شهر: مرکزی
تاریخ: 6/27/2011 11:35:22 PM
کاربر مهمان
  سلام به تموم دوستان خوبم دعامیکنم به حق صبوری امام موسی کاظم علیه السلام مشکلات همه حل بشه شهادت ایشون رو به همه ی شیعیان و پیروانش تسلیت میگم مخصوصاحرف دلیهای گرامی.
سمانه خانم شماهم من رو دعاکنید بله من از استان مرکزی شهرستان خمینم.
81033
نام: بی قرار کربلای 5
شهر: نهرجاسم
تاریخ: 6/27/2011 11:09:24 PM
کاربر مهمان
  یا باب الحوائج
به سید مرتضی آوینی

سلام راوی مجنون،سلام راوی خون
نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون
تو در مسیر خدا در میان خوف و رجا
نشسته روی لبانت تبسمی محزون
به اعتقاد تو سیاره رنج می خواهد
جهان چه فایده لبریز باشد از قارون
جهان برای تو زندان،برای تو انگور
جهان دسیسهء هارون و نقشهء مآمون
درون من برهوتی است از حقیقت دور
از این سراب مجازی مرا ببر بیرون
چگونه طاقت ماندن؟ مرا ببر با خود
از این زمانه به فردای دیگری ،اکنون
نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است
سپاه چشم تو کرده است فکه را مجنون
به سمت عشق پریدی خدانگهدارت
تو مرتضا یی و دستان مرتضی یارت...

شاعرسید حمیدرضا برقعی
<<ابتدا <قبلی 8110 8109 8108 8107 8106 8105 8104 8103 8102 8101 8100 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved