شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80992
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 6/26/2011 12:54:05 PM
کاربر مهمان
 
.:: یاالله ::.


وبلاگ شخصی .*خاطرات چادر مشکی*. ، در مطلبی با عنوان .*رنگ عشق به خدا*. آورده است:

وقتی مشکی مد باشه خوبه

وقتی رنگ مانتو شلوار باشه خوبه

وقتی رنگ عشقه خوبه!

وقتی رنگ کت و شلوار باشه با کلاسه!

وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!

امّا

وقتی رنگ چادر من مشکی شد

بد شد!

افسردگی می آورد!

دنبال حدیث و روایت می گردند

که رنگ مشکی مکروهه!

مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد؟!

من رو متّهم می کنید به افسردگی به دل مردگی

و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما!

چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید!

***

دوست دارم چادر مد شود

مشکی رنگ عشق باشد

عشق به خدا بدون افسردگی!


*درود بر تمامی وارثان خانم حضرت زهرا_سلام الله علیها


80991
نام: نسيم
شهر: تهران
تاریخ: 6/26/2011 12:53:01 PM
کاربر مهمان
  برام دعا كنيد.با محل كارم مشكل دارم مجبورم كار كنم چون احتياج شديدي به كاردارم خدا رو قسم دادم به اون مكه اي كه رفتم كمكم كنه....
80990
نام: به نگران
شهر: دنياي بيمه
تاریخ: 6/26/2011 12:43:34 PM
کاربر مهمان
  اللهم صل علي محمدوال محمد وعجل فرجهم
صلوات بفرستيد تامشكلات همه حل شود مشكلات من هم حل شود تو را به خدا دعاكنيد دچار دردسر نشوم من يك مبتدي در كار بيمه هستم به خاطر اشتباهي كه كردم ندانسته دچار دردسر شدم تو را خدا دعا كنيد من كارم را با توكل به خدا شروع كردم پس خدابايد به من كمك كنه تامشكلم حل بشه
80989
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/26/2011 12:21:00 PM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

الهي! از من بگير هر انچه كه تو را از من مي‌گيرد.

سلام عرض مي‌كنم خدمت همه سربازان قلعه سيد مرتضي
اميدوارم همگي موفق و مويد باشيد.

**********************

بگذار گریه کنم!
دنیا همه‌اش غرور است، خودنمایی است، ریاست. دنیا همه‌اش شرک است، آن هم این دنیای اعمال ما. وقتی همه چیز حتی محبتها و عداوتها برای خدا شد، وقتی که غمها و شادیها برای خدا شد، وقتی که سکوت و فریادها برای خدا بود، وقتی همه چيز خدایی بود نه شیطانی، دنیا جلوه‌اش عوض میشود. اما حالا که این طور نیست. دنیا همه‌اش کجی است، همه‌اش شرک است. ما همه دروغگوئیم. در گفته‌هایمان، در تعریفهایمان دم از شهادت میزنیم، اما در میدان جنگ پایمان میلرزد. ما دروغ میگوئیم. وقتی در کارها عشق به خدا بود، دنیا عوض میشود. این همه رنجها که میکشی، این همه زخمها که میخوری، این همه ناملایمات که میبینی اگر برای خدا نباشد هیچ است. هباء است. گفتنت، شنیدنت، رفتن و آمدنت، بودن و نبودنت، خندیدن و گریستنت، خوشحال و غمگین شدنت، فریادت، سکوتت کدامش برای خداست؟ هیچ کس نیست هیچ چیز نیست، در میقات وجود خسی هم نیست. همه‌اش خداست، همه چیز خداست. دوستیها، عداوتها، حرکات و سکنات، همه چیز و همه چیز از خداست. هر خوبی، هر قوه‌ای و هر موثر در وجودی هست، خداست.

شهيد مهدي عارفي

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80988
نام: عطيه
شهر: تهران
تاریخ: 6/26/2011 11:58:25 AM
کاربر مهمان
  پنجم : صبر كليد كاميابي
از اين كه همسرش در مصرف چيزهايي مثل آب و يا برق و مواد غذايي مراعات نمي‌كرد، همواره ناراحت مي‌شد و هر بار كه به او تذكر مي‌داد نه فقط حرف او را گوش نمي‌كرد بلكه گاهي لجبازي هم مي‌كرد و حتي كار به دعوا و جر و بحث هم مي‌كشيد، نمي‌دانست چه كند؟
يك روز به فكرش رسيد كه موضوع را با امام جماعت مسجد محل در ميان گذارد و همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء سراغ وي رفت و گفت: حاج آقا عرض خصوصي دارم. حاج آقا او را به دفتر مسجد برد و مرد، گلايه خود را با اين جمله آغاز كرد كه حاج آقا زنم وسواسي است و بعد هم همه ماجرا را تعريف كرد.
حاج آقا بعد از كمي فكر گفت : 1- هميشه لازم نيست تذكر دهي ، گاهي صبر و گذشت ، پاسخ بهتري مي‌دهد.2- به جاي مقابله در برخي كارها به او كمك كن.3- وقتي تذكر مي‌دهي همسرت را ضايع نكن.
يك ماهي نگذشته بود كه با توصيه‌هاي حاج آقا زندگي ما آرام شد.
اصل تذكر دادن و شايسته‌خواهي بدون ترديد همواره پسنديده و خود يكي از بهترين شايسته‌هاست. به شرط آنكه درست انجام شود و در شرايطي مناسب اعمال گردد. اما گاهي لازم صبر پيشه كنيم و به مخاطب خود اجازه دهيم تا با انديشه و تفكر خود راه معروف و نيك خواهي را بيابند و اگر دچار جمود فكري شده است بايد با چشم‌پوشي آگاهانه و با اتخاذ تصميمي مدبرانه همراه بوده است نه اين كه چون نمي دانسته و مطلع نشده است، تذكر نداده است .
80987
نام: مجنون مهدي(عج)
شهر: عشق
تاریخ: 6/26/2011 10:46:06 AM
کاربر مهمان
  مهدى بيا آمدنت دير شده عاشق كوى تو هم پير شده



خورشيد زندگى ام رو به غروب مى گذارد، ولى هنوز چهره دلربايت را نديده ام...

همه روز با خود مى انديشم، كدامين آدينه چشمان گنهكارم به جمال زيبايت منوّر مى شود، تا كى بايد كوچه هاى انتظار را با حسرت پشت سرگذارم...

غروب هاکه می شود دلم مثل قنارى بى تابى مى كند. با آن كه آسمان، آبى آبى ویا شایدم ابری ویامثل دلم بی تابی می کند، دلم حال غروب ابرى ترين روز پائيز را دارد....

وقتى آسمان دلم گرفته و ابریست، تنها باران اشك و نسيم نيايش با تو قلبم را جلا مى دهد و دلم را آرامش مى بخشد.

بازهم در مسجد جمكران تو، زانوان غم فراقت رادر بغل می گیریم و آسمان بى كران را مى نگريم و با عشق تو آرام می گیریم...به این آرامش می یابيم که نگارمان ما را می بیند و نجوایمان رامی شنود...

اللهم عجل لوليك الفرج

التماس دعاي فرج
80986
نام: عطيه
شهر: تهران
تاریخ: 6/26/2011 10:14:46 AM
کاربر مهمان
  باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد ودرود بردوستان واهالي حرف دل .عزيزانم ازاظهارلطف تك تك دوستان كمال تشكروقدرداني رادارم ان شاءالله كه همتون حاجت روابشيد.متشكرم
اصول هفتگانه تحكيم بنيان خانواده
(قسمت چهارم: كنجكاوي سد ارتباط)
صداي زنگ تلفن بلند شد، گوشي را كه برداشت دخترش پس از يك سلام و احوالپرسي تند با ناراحتي و عصبانيت گفت: از شوهرم خسته شدم اصلاً به فكر من نيست. بعد هم زير گريه زد.
مادر با زحمت او را آرام كرد و موضوع را جويا شد. دختر با غم و اندوهي فراوان گفت : ديروز شوهرم بدون اينكه به من بگويد با دوستانش كوه رفته بوده است و سر اين قضيه ديشب حسابي دعوايمان شد. مي‌خواستم همان ديشب با او قهر كنم و به خانه شما بيايم. مادر با لحني آرام پرسيد: تو از كجا فهميدي؟ و دختر با صدايي سرشار از غرور پاسخ داد: وقتي برگشت، از خستگي خوابش برد و من هم از روز كنجكاوي تلفن همراهش را برداشتم و عكس‌هايش را نگاه كردم كه چند تا عكس با دوستانش در كوه گرفته بود، دو روز قبل كه همين كار را كردم اين عكسها نبود.
لحن آرام مادر به عصبانيت تبديل شد و گفت : شوهرت كار خوبي نكرده است، اما كار تو به مراتب بدتر بوده است و با ناراحتي خداحافظي كرد و تلفن را قطع كرد.
خانواده محيطي امن براي اعضاي آن است و به جهت ويژگيهاي خاص اين خانواده كوچك رابطه بين اعضاي آن بسيار صميمي‌تر مي‌باشد و افراد نسبت به بسياري از اخبار و اطلاعات يكديگر باخبرند و حريم خصوصي كمتر معنا پيدا مي‌كند، زيرا خود در يك حريم خصوصي ويژه‌اي قرار دارند.
از سويي ديگر به حسب درجه اعتمادي كه بين اينان وجود دارد از فعاليت‌هاي همديگر كم و بيش اطلاع دارند، البته اين ميزان اطلاع و آگاهي يافتن، حق همسر و پدر و مادر است، اما گاهي اوقات، كنجكاوي‌هاي افراطي و بي مورد و به اصطلاح سرك كشيدن به دنياي خصوصي ديگران به اين روابط صدمه زده و در نتيجه اثرگذاري تذكر خيرخواهانه را با مانع مواجه مي سازد.
80985
نام: Abbas
شهر: Alman
تاریخ: 6/26/2011 3:35:22 AM
کاربر مهمان
  salam be hame dostan
mardi hastam 38 sale ke 12 sale ezdevaj kardam va 2 farzand daram va alman zendegi mikonam.motasefane badaz 12 sal zendegi hamsaram mikhad maro tark kone .sheitan badjori daronesh rekhne karde.az hame mikham baramon doa konid ta shei.eltemase doaton az khanomam dor beshe va dobare bargarde balasare man va bachehash
80984
نام: binam
شهر: dor
تاریخ: 6/26/2011 12:00:57 AM
کاربر مهمان
  baraye mane mariz doa konid eltemase doa daram.
80983
نام: زهرا
شهر: خدا
تاریخ: 6/25/2011 11:24:06 PM
کاربر مهمان
  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام سید جان کجایی تا ببینی که با جوونامون دارن چه میکنن ای سید جان.
بچه هامون و دارن ازمون میگیرن ...وقتی جنگ و باختن گفتن دیگه سلاح پاسخگو نیست باید رسوخ کنیم توشون غیرتشون رو بگیریم بعد هر چی تو خوردشون کنیم بی چون و چرا قبول میکنن. یاد الله و اکبرگفتن های غیور مردان جبهه بخیر سید جان نزار خون شهدای کربلا خون بابامو خون پاکت رو سید جان ...نزار زیر پا له کنن .سید نکنه زبونم لال یک روزی منم ... سید اگه عمرم میخواد چراگاه شیطان بشه دعا کن خدا قبل از اون مرگم رو برسونه..

.سید جان چکار کنم.سید جان دعا کن خدا مرگ من و باعث سرفرازی اسلام قرار بده .من چیزی ندارم فقط این خون تو رگام رو دارم سید جان .سید امشب سلامم رو برسون ...منتظرم.سییییییییییییییییییییییییییید جااااااااااااااااااااااااااااااااااااان.
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه از غم هجران تو بر جان من است.
سید بگو چکنم سیییییییییییییییییییییییییییییییییییید؟!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
<<ابتدا <قبلی 8105 8104 8103 8102 8101 8100 8099 8098 8097 8096 8095 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved