شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80902
نام: مزیم اکبری
شهر: تهران
تاریخ: 6/21/2011 8:28:49 PM
کاربر مهمان
  بسم الله
سلام دوستان دلم به خاطر خانم سوگند شاد شده بهشون تبریک میگم
ازتون میخوام برای دوستم ثریا دعاکنید الان غمگین است به خاطر اینکه پدرش را از دست داده
خیلی شکسته است برای خودش وخواهرش دعا کنید مرسی
الهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا...
80901
نام: لیلا
شهر: ..........
تاریخ: 6/21/2011 8:16:42 PM
کاربر مهمان
  سلام اقا مجتبی میتونم بپرسم شغلتون چیه؟ شما میتونید فعلا عقد باشید تا ازدواج ....بعدشم شما که کار میکنید میمونه سربازی که فکر نمیکنم این مدت هم واسه نامزدی زیاد باشه فرصت رو از دست ندید زمونه هیچوقت چیزای باارزش رو به راحتی به ادم نمیده بخاطرداشتنش تلاش کنید اخه همه خانمها خیلی زود عاشق مردایی میشن که بخاطرشون حاضره...اگه الان تلاش کنید وخدایی ناکرده بهش نرسید لااقل بعدا حسرت نمیخورید که چرا بهش نگفتیدو....من بااینکه یه دخترم هنوز امیدم رو واسه رسیدن به عشقم از دست ندادم شما امید داشته باشید وبا توکل به خدا استیناتونو بالا بزنید..تورو خدا دعا کنید منم بهش برسم شما منو راهنمایی نمیکنید؟
برای همه مسلمانان ارزوی توفیق دارم
80900
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/21/2011 6:23:33 PM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

چمران هيچ چيز براي خود نداشت. فقط به خدا مي‌انديشيد و او را مدّ نظر داشت. اين بود که خدا همه کس و همه چيزش شده بود. فرازهايي از دل نوشته‌هاي اين روح بلند آسماني را با هم زمزمه مي‌کنيم و بر بي‌کسي و بي‌چيزي خويش اشک حسرت و ندامت مي‌ريزيم:

خدايا....
تو مرا سوختي، گداختي، فشردي، زدودي، پختي.
تو مرا اشک کردي که همچون باران بر نمکزار انسان ببارم.
تو مرا فرياد کردي که همچون رعد در آسمان ميان طوفان حوادث بغرّم.
تو مرا درد و غم کردي تا همنشين محرومين و دلشکستگان باشم.
تو مرا عشق کردي تا در قلبهاي عشاق بسوزم.
تو مرا برق کردي تا در آسمان ظلمت‌زده بتازم و سياهي اين شب ظلماني را بدرم.
تو مرا زهد کردي که به هنگام درد و غم و شکست و فشار و ناراحتي وجود داشته باشم و هنگام پيروزي و جشن و تقسيم غنايم دامن خود برگيرم و در کوير تنهايي با خداي خود تنها بمانم.
خدايا، بگذار که نمونه خوبي باشم، بگذار که سمبل عشق و محبت باشم، بگذار که مظهر ايثار و فداکاري باشم. بگذار معياري خدايي باشم که جز خواسته تو عمل نکنم، جز به اراده تو تسليم نشوم، جز سوختن در راه تو پاداش نخواهم، جز غم و درد پناهگاهي نداشته باشم، جز قلب مجروح انيسي نداشته باشم.
اي خداي بزرگ، تو را شکر مي‌کنم که راه شهادت را بر من گشودي و دريچه‌اي پرافتخار از اين دنياي خاکي به سوي آسمانها باز کردي و لذت‌بخش‌ترين اميد حياتم را در اختيارم گذاشتي و به اميد استخلاص، تحمل همه دردها و شکنجه‌ها را سير کردي.

چمران عزيز! چه دلنشين با خداي خود نجوا مي‌کني!
خداي مصطفي همان خداي ماست اما افسوس که مصطفي‌ها کجا و ....

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80899
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/21/2011 5:51:32 PM
کاربر مهمان
  ادامه مطلب ...

چمران، همو که به عشق خدمت به یتیمان جنوب لبنان که کسان خود را در بمبارانهای اسرائیل از دست داده بودند، همسر وفرزندش را به رغم علاقه مفرطی که به آنها داشت در آمریکا تنها گذاشت و خود تنها بی‌آنکه همسرش را طلاق دهد، مهاجر لبنان شد تا در کنار ایتام لبنانی و همچون آنان روزگار بگذراند و با اداره مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندند برایشان پدری کند!
همو که در مدرسه ایتام جنوب لبنان با آنها غذا می‌خورد و در کنار آنها تن خسته از فعالیتهای بی‌شمارش را در روز، مهمان لحظاتی خواب می‌کرد.
همو که عادل‌عون می‌گوید اگر می‌دید دانش‌آموزی در درسی ضعیف است به رغم فعالیتهای طاقت‌فرسای نظامی در طول روز خود تا پاسی از شب بیدار می‌ماند و با او کار می‌کرد.
چمران، همو که در لبنان هنر نقاشی خود را در خدمت به ایتام لبنان به کار گرفت و در اوقاتی که فراغتی پیدا می‌کرد نقاشی می‌کشید و آنها را می‌فروخت و در آمدش را از این کار در جهت خدمت به ایتام مصرف می‌کرد.
چمران، همو که در جنوب لبنان روستا به روستا می‌رفت و جوانان را جذب مقاومت م‌ نمود وبه آنها درس ایستادن در برابر اسراییل را می‌آموخت.
همو که مردم لبنان که شاهد خدمات صادقانه‌اش در جهت اعتلا و عزت شیعه خوار شده در لبنان بودند، او را سلمان فارسی عصر خود نامیده و بعضی از شدت اشتیاقی که به او داشتند پس از شنیدن خبر شهادتش نام او را بر روی فرزندان خود می‌گذاشتند.
همرزم لبنانی او گفته است در سال 1977 که به دلیل فرا رسیدن عید قربان بین مسلمانها و مسیحیان در حال جنگ، آتش‌بس موقتی برقرارشد، در یک عملیات شناسایی که دو مسیحی را در حال خواب دید نه تنها از کشتن آنها صرف‌نظر نمود بلکه مرا نیز از کشتنشان بازداشت ودر پاسخ سوال سراسر تعجبم به من گفت ما در آتش بس هستیم و نباید به اینها خیانت کنیم.
همو که در میدان نبرد با دشمن، اولین کسی بود که به قلب دشمن یورش می‌برد و داوطلبانه خود را در محاصره دشمن می‌انداخت تا او را عقب براند. همو که مرگ بارها با خواری از برابر او در میدانهای جنگ می‌گریخت!
مردی که با آغوش باز از مرگ استقبال می‌کرد و در نوشته‌هایش از پاهای خویش ملتمسانه می‌خواست در لحظه دیدارش با فرشته مرگ محکم واستوار باشند، تا او به کمک آنها در برابر مرگ رقصی زیبا داشته باشد!
همو که قلبی رئوف داشت و جز به خدای خویش اعتماد واتکال نداشت و تمام قله‌های عبودیت را یکی پس از دیگری فتح نمود.
مردی که خود را به چیزی نمی‌انگاشت وآیت اخلاص بود.
مردی که با تمام وجود به علی (ع) عشق می‌ورزید و خلوت خویش را با یاد او معطر مي‌ساخت.
همو که دلی به وسعت دریا داشت، دلی عاری از کینه ولبریز ازمحبت.
همو که خداوند را زیبا می‌دید و دل لطیفش عاشق هرچه زیبایی بود، زیباییهایی که خداوند در عالم خلقت به ودیعت نهاده است.
چمران، برگزیده خدا در بین ما بود و اگر چه سالهایی کوتاه با ما زیست اما عاقبت در دهلاویه خوزستان، سهم خدا شد!
آه که در این زمانه قحطی انصاف و محبت و گذشت چقدر به چمران محتاجیم.

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80898
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/21/2011 5:20:22 PM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

دنيا ميدان بزرگ آزمايش است كه هدف آن جز عشق چيزي نيست. شهيد مصطفي چمران

فرا رسيدن سالروز شهادت، سردار بزرگ اسلام، شهيد دكتر مصطفي چمران گرامي باد

******

درست است که می‌گویند نامهای ما انسانها از آسمان آمده و می‌آیند. آن از روح‌الله، که به اعتراف همه در کالبد مردم خود وغیر خود روحی تازه دمید و آن از سید محمد بهشتی، شهید مظلوم که از هر جهت ستوده بود و این هم از مصطفی چمران که برگزیده و انتخاب شده خدا در نسل من و پس از من است.
برخلاف آنچه معروف است، مادرش می‌گوید نه در ساوه که در قم، در هنگامی که برای زیارت عمه امام زمان (ع) حضرت معصومه (س) به قم مشرف شده بود متولد شده است و از این جهت چمران قمی است. و خوشا به حال اهل قم و ساوه و تهران که چون مصطفایی را در دامان خود دیده‌اند. همو که امام، که بسیار حساب شده و کم، زبان به مدح و بر شمردن فضائل افرادی که می‌شناخت می‌گشود، آن هم غالبا پس از کوچشان از کالبد خاکی و خاك، او را جنگجویی پرهیزکار ومعلمی متعهد نامید که کشور ایران به او و امثال او نیاز مبرم داشت و دیگران را به این توصیه فرا خواند که مثل چمران بمیرند !
چمران، همو که برادرش مهندس مهدی، روزی در حالی که از مصطفی برایم می‌گفت و اشک می‌ریخت به نقل از او گفت: برادرم مصطفی با غم، نه از جنس مادی آن، چنان مانوس بود که به من می‌گفت مهدی، من خدای دردم!
چمران، همو که مادرش می‌گفت او و تمامی فرزندان خود را بدون وضو شیر نداده است.
چمران، هموکه مادرش از روح تدین و تعبد سرشار او در دوران دانشجوییش می‌گفت که در کمیابی گوهر دیانت در دانشگاه، تکه فرشی را با خود به دانشگاه می‌برد تا برروی آن در برابر چشمان بسیاری مسلمان‌نمای بی‌نماز، که به این عمل او به دیده تحقیر واستخفاف می‌نگریستند و در حقیقت حقارت خود را در نگاهشان ریخته و نثاراو می‌کردند، نماز بخواند!
چمران، همو که برادرش مهدی می‌گوید در زندگی چنان زاهدانه می‌زیست که پس از آنکه با رای نمایندگان ملت بر مسند وزارت دفاع نشست، جایی نداشت و در زیرزمینی در نخستـوزیری شب را به سحر می‌رساند .
چمران، همو که دوست لبنانیش، عادل عون، می‌گوید با او در مصر آشنا شده است، آن هنگام که از آمریکا که در آن یکی از متخصصان برجسته فیزیک هسته‌ای بود به سرزمین پیامبران خدا - مصر- آمده بود تا به مدت دوسال در جهت کسب آمادگی مبارزه با دشمنان دین و بشریت آموزش نظامی و چریکی ببیند.
80897
نام: مجتبي
شهر: ...
تاریخ: 6/21/2011 5:20:07 PM
کاربر مهمان
  سلام
نمي دونم چي بگم هر روز يكي از بچه ها به من لطف ميكنه و واسم پيام ميزاره و دل گرمم ميكنه.
چه طوري از خجالتتون دربيام،موندم.

بهتره يكم خودمو معرفي كنم:
مجتبي هستم بچه استان فارس متولد۶۸،فوق ديپلم كامپيوتر.
يه آدم خيلي شوخ،خندون و پرانرژي،خيلي خون گرم وتعريف ازخودنباشه خيلي مهربونم،يه دلم دارم كه تاحالا هركي اومده داخلش جاپيدا كرده(تابلوي ظرفيت تكميل نداره)

دوتا شغل دارم روزا تو يه آي اس پي(خدمات اينترنت)قسمت فنيش كار ميكنم شبا هم فيلمبردار مجالس عروسي.
در۲۴ساعت حدود۴الي۵ساعت ميخوابم.اينجا اوضاع كار زياد خوب نيست ولي خداروشكر تا حالا دستم توجيب خودم بوده وجلوي كسي دراز نشده.الهي شكر.
گل رز با خانواده حرف زدم ميگن بايد صبر كني.
ميترسم ديربشه واز دستم بره.

اونم همش ميگه داداش؟
آخه اين چه عادتي كه شما دخترا دارين تا به يه پسر رسيدين ميگين داداش.حالا من برم بگم دوست دارم،برميگرده ميگه من بهت گفتم داداش وهرچي دلش خواست بهم ميگه.ميگين نه نگاه كنين.اگه خدا خواست و رفتم خبرش رو حتما بهتون ميدم.

خواستم خودم بهش بگم ولي قبلش با همين سايت استخاره كردم جوابش اومد عدالت نيست
آخه خدامهريكي رو ميزاري تو دلم بعد ميگي بهش نگو كه عدالت نيست.آخه اين عدالت هست؟اين چه حكمتي داره.
ولي گفتم اگه خداميگه نگو قبول،نميگم.
ولي خدا اونو ازخودت ميخوام.

اگه مدير حرف دل ديدن جايي ازحرفام بده سانسورش كنين و به خوبي خودتون ببخشيد.

همهتون رو دوست دارم و واسه همتون دعا ميكنم انشاءاله به هرچي ميخوايين برسين.
التماس دعا.
80896
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/21/2011 5:03:21 PM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

الهي! از من بگير هر آنچه كه تو را از من مي‌گيرد.

سلام به همه دوستان حرف دلي
اميدوارم در زير سايه حق‌تعالي هميشه موفق و مويد باشيد. از همگي التماس دعا دارم.

*************

دلم را سپردم به بنگاه دنيا
و هي آگهي دادم اينجا و آنجا
و هر روز
براي دلم
مشتري آمد و رفت
و هي اين و آن
سرسري آمد و رفت
ولي هيچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسي قفل قلب مرا وا نکرد
يکي گفت:
چرا اين اتاق
پر از دود و آه است
يکي گفت:
چه ديوارهايش سياه است
يکي گفت:
چرا نور اينجا کم است
و آن ديگري گفت:
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است
و رفتند و بعدش
دلم ماند بي مشتري
و من تازه آن وقت گفتم:
خدايا تو قلب مرا ميخري؟
و فرداي آن روز
خدا آمد و توي قلبم نشست
و در را به روي همه
پشت خود ببست
و من روي آن در نوشتم:
ببخشيد، ديگر
براي شما جا نداريم
از اين پس به جز او
کسي را نداريم.

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80895
نام: ساقی
شهر: همین حوالی
تاریخ: 6/21/2011 2:49:13 PM
کاربر مهمان
  آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:

تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب می‌کند دوست داشته باشی؟

آهنگر، سر به زیر آورد و گفت:

وقتی می خواهم وسیله‌ای آهنی بسازم یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می‌کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می‌دانم که وسیله مفیدی خواهد بود. اگر نه، آن را کنار می گذارم. همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که:
خدایا! مرا در کوره‌های رنج قرار ده، اما کنار نگذار!
80894
نام: مسیحا
شهر: مسیح
تاریخ: 6/21/2011 2:31:22 PM
کاربر مهمان
  رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند

آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند/.



شادی روح جمیع شهدا علی الخصوص شهید دکتر چمران صلوات
80893
نام: سمانه
شهر: شازند
تاریخ: 6/21/2011 1:54:27 PM
کاربر مهمان
  نیمه شعبان دیگری از راه می رسد،بیش از هزاران سال است نیمه شعبان می آید و میرود و ما هنوز پریشان و سردرگم در کویر تاریک غیبت خورشید،منتظر بارش بارانیم !هزار سال است نمازخوان ها، نمازخوانده اند! روزه گیرها روزه گرفته اند دوستداران طواف خانه خدا حج رفته و حاجی شده اند اما نماز و حج و روزه شان جهانی نشده است! هزار سال است موذن اذان میگوید! ولی هنوز پاسخ حی علی الفلاح و حی علی خیر العمل داده نشده است!هزار سال است منبری ها برفراز منبرپیغمبر نشسته اند و از مظلومیت ائمه اطهار (علیهم السلام) سخن گفته اند ولی هنوز کسی به فکر غربت آخرین سفیر الهی نیست. هزار سال است که از نزول قرآن بر اهل زمین میگذرد ولی هنوز قرآن مهجور وغریب وگریان است! هزار سال اسلام آمده تا ما رااز تاریکی های جهل وتباهی به سوی نور علم و معرفت بکشاند و ما فقط برایش گریه می کنیم!هزار سال است ما غریبیم! دین ما غریب است! کتاب ما غریب است و امام زمان ماکه جانمان به قربانش باد ، غریب است !هزار سال است که حمزه سید الشهداء آرزو می کند باز به دنیا برگردد و همان طورکه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را یاری کرد، یاوری برای حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) باشد،هزار سال است سلمان آرزو دارد، لحظه ای در کنار او بنشیند، تااو را از تنهائی به در آرد،هزار سال است غیرت مالک اشتر از جوش وخروش نیفتاده وهر لحظه منتظر یاری امام زمان است، هزار سال است اصحاب کهف چشم انتظارند، هزار سال است اصحاب سید الشهداء بی قرارند! هزار سال است اولیاءالله میسازند و میسوزند منتظر بیداری شیعیانند .پس کی مااز خواب غفلت بیدار میشویم؟ آیا تو نمی توانی همچون حمزه ی سید الشهداء باشی؟ آیا تو نمی توانی سلمان فارسی باشی ؟ آیا تو نمی توانی مالک اشتری برای علی زمان خود باشی ؟ چرا؟ اگر نمی توانی ، پس برای چه خلق شده ای ؟ قصد تو از این نماز خواندن و روزه گرفتن چیست؟پس به چه خاطر برای تنهایی امام حسین (علیهم السلام) گریه میکنی ؟حق نداری گریه کنی و به یاری او نشتابی، اکثر مردم کوفه برای امام حسین (علیهم السلام) گریه کردند خیلی ها می گفتند؛ ما دلمان برای امام زمانمان میسوزد ، اما به یاری او نرفتند و به صدای هل من ناصر ینصرنی او پاسخ ندادند. به خدا قسم اگر هزار سال دیگر من و شما تکانی نخوریم و فقط به چراغانی کردن خیابانها اکتفا کنیم، کاری برای حضرت نکرده ایم .اگر هزار سال دیگرفقط بر غربت امام عصر (عج) گریه کنیم ، ولی قدمی در تقرب به حضرت برنداریم آنچنان فایده ای ندارد .
آب در چند قدمی ماست، چرا همه تشنه ایم؟ آیا خنده دار نیست ؟ به خدا قسم ، همه در سراب خیال خود گم گشته ایم و از آبی که اطراف ما را گرفته بی خبریم ،مگر نه این است که قرآن کریم امام زمان ما را ماء معین خوانده است ؟ تشنه ای؟ آب بنوش، شیعیان کاری کنید، تشنه بودن تا به کی ؟ غلط است هر که میگوید تا ظهور خیلی مانده،غلط است هر که میگوید باید همه ظالم شوند تا او بیای، غلط است هر که میگوید صدها قدم باید برداریم تا به ظهور برسیم، خود امام زمان (ارواحنا فداه) می فرمایند: فقط یک قدم مانده تا ظهور، خیلی مهم است،دوستان امام زمان (علیهم السلام) ، شیعیان وجوانان عاشق آن حضرت، ای کسانی که دوست دارید یار امام زمانتان باشید بسم الله ، یک قدم مانده، آن یک قدم چیست؟ حضرت می فرمایند : ولوأنّ اشیاعنا.... دقت کنید؛ نمی گویند مردم جهان بلکه می فرماید شیعیان ما، اگر شیعیان ما یکپارچه ویکصدا مرابخواهند، مارا به سرعت خواهند دید و دیگر ما در غیبت نمی مانیم .
این عیدانه نیمه شعبان ماست بیاید این یک قدم را
<<ابتدا <قبلی 8096 8095 8094 8093 8092 8091 8090 8089 8088 8087 8086 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved