شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80762
نام: باران
شهر: آسمان
تاریخ: 6/14/2011 12:41:13 PM
کاربر مهمان
  اي خدا همه كسمي توي اين لحظه هاي بيكسي!

باتوام تويي كه همه جا حضور داري هستي و ما نميبينيمت.
دلم واسه جمكرانت آقا پر ميزنه
لياقت ندارم اگه داشتم ميومدم .بااينكه نزديكتم ولي همت ندارم بيام مسجدت.
فقط ادعا دارم كه مسلمونم
هيچ كاريم مثل بچه هاي مسلمون نيست همه گناهي انجام ميدم
آخرش با دوسه بار استغفار و خدا غلط كردم ازش رد ميشم
آخه اين چه طرز بندگي !!!!
واقعا عجب صبري خدا دارد اگرمن جاي اوبودم..........
به هرحال ذات آدمي و جايز الخطاست ولي به قول برادرم دائم الخطاست!
خدايا عاقبت به خيرمون كن .
قربون كرمت ياعلي چه ماه پر بركتي رجب به حرمت قدوم مبارك تو.
بلكه توي اين ما خودمون واسه مهموني خدا آماده كنيم.
ولي ماه رمضونم ديگه حال و هواي قديم و نداره
مثل بچگيام رنگ و بو نداره
شايد ازبس گناه زياد شده .
قربون خدا برم با اين كرمش كه انقدر فرصت بهمون ميده كه خودمون و پاك كنيم .......ولي كو آدمش كه از اين فرصت استفاده كنه(منظور خودمم)
خدايا به داد ما جوونا برس.به داد نادانيمون برس.
التماس دعا
آقامون و توي دعاهاتون فراموش نكنين.
اگه بدونين چقدر خوشحال ميشه وقتي واسه فرجش دعا ميكنين!
اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
80761
نام: خسته
شهر: بی کسی ها
تاریخ: 6/14/2011 11:42:49 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستان گرامی
دوست گرامی آیینه
دوست گرامی همدرد
ممنون که راهنماییم کردید خیلی ممنون
از معتاد نبودن همسرم که صدر در صد مطمئنم.. نمیدونم شاید به دلیل اینه که تحت تاثیر حرف دیگرانه ...چون بهش چند بار گفتم وقتی من کنارتم و تمام عملکرد منو میبنی چرا حرفی که دیگران بهت میزنن رو خیلی راحت قبول میکنی فکر میکنم برای اینه که نمیخواد دیگران از دستش ناراحت بشن میگه بله شما درست میگین ولی اینو نمیدونه که هر کسی در هر سطحی و مقامی باید به حریم خانواده و شخصیت خودش ارزش قائل باشه و اجازه نده هر کسی توهینی بهش بکنه و مرد باید اقتدار داشته باشه ...
بازم ممنون از دوستان گرامی ...
دارم سعی خودمو میکنم که کمی رویه مو تغییر بدم شاید ایشان بهتر بشه امیدوارم خدا کمکم کنه ...
چون میخوام که زندگی شادی داشته باشم پر از موفقیت و افتخار و هر روز پیشرفت بیشتری کنم
من خیلی فکرای زیادی برای پیشرفت زندگیمون دارم ولی دوست دارم با همسرم به اوج خوشبختی و موفقیت برسیم و و به هم کمک کنیم تا برسیم به اوج...
امیدوارم همه جوونا همیشه تو زندگیشو موفق باشن
برای من هم دعا کنید خیلی ......
80760
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 6/14/2011 11:41:32 AM
کاربر مهمان
  سلام

آه ه ه ه ه ه فرصت بدید یه نفس عمیق بکشم
جان و دل تازه کنم
دلتنگم آقا مرتضی ، انگاری در به رومون بسته بودی ، راه پس و پیش اومدن به حریم قلعه رو گم کرده بودم
الانم غریبم ، مثل روزای اول ، انگاری هشت یا ۹ سال پیش بود مگه نه ؟
اما تو و رفقات سید چه مهربون بودید ، چه مهربون هستید
...................
آخ بگذارید دوباره همه حجم سینه ام رو از نسیم باصفای قلعه پر کنم
........................
اما ..... پس رفقا کجان ؟
چرا خروش من تنهاست ؟
بی وفایی و نالوطی گری رسم دیرینه من بود ، چرا از یاران قدیم قلعه خبری نیست ؟
به گمانم اسیر دنیا شدیم که مهربونی قلعه یادمون رفته ،
یادش بخیر کفش جفت کردنها
یادش بخیر رفاقت سرباز و سرداری
یادش بخیر اشک و زیارت عاشورا رو به حرم آقا
یادش بخیر نجوای .............. عاشقانه .... دعا بفرمایید فراووووووووووووووووووووووووووون
یادش بخیر یاعلی یاعلی
پیام خروش و یادداشت آدمین عزیر (خیلی مخلصیم) منو یاد روزایی انداخت که از بس رفاقت حرف دلیها زبونزد شده بود ، غریبه ها با تنگ نظری دلمونو پاره پاره میکردن اما ما موندیم ، رفیق، یار، مهربون، دلبری رسم دیرینه حرف دلیها بود و خدایی که در این نزدیکی دل به دلداری ما سپرده بود
.
.
مثل عاشقی میمونم که به معشوق رسیده
چقدر دلتنگ بودم ، اما الانه با نسیم نوازشگر عزیزترینی نوازش میشم که روحم رو شاد کرده ، غریب موند دلم اما از عزای اینهمه دوری بیرون اومدم،
میخوام بگم خروش الانه وقت اون دعاهای آسمونیته
وقتشه ناشناس حرف دل رو با سرپنجه مهربونیت به آسمون خدا پیوند بزنی ، وقتشه پشت اونهمه صبوری واسه اشکای من ، لبخندم رو با شمع های سقاخونه ات به دلا تقسیم کنی
الانه شادم سیدمرتضی ، میام برات میگم دیگه دلم سیاهپوش اینهمه دوری نیست، دیگه دلم به دلبندم گره خورد ..................... یادته بغض منو و نگاه مهربون تو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



یاعلی
80759
نام: مرتضی
شهر: مشهد
تاریخ: 6/14/2011 11:33:51 AM
کاربر مهمان
  می دانیم خدا هست قیامت هست چرا افسوس نمی دانیم
80758
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 6/14/2011 10:34:29 AM
کاربر مهمان
  سلام آقا سید ،دلشوره عجیبی دارم منو دریاب سلام منو به حضرت زهرا برسون .
آقا سید ترا به مادر پهلو شکسته ات شما که آبرو داری پیش حضرت زهرا واسطه شو .
آقا سید میدونم که میتونی ....................
در پناه حق
التماس دعا تا اجابت دعا
80757
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/14/2011 9:25:01 AM
کاربر مهمان
  به نام حي سبحان

يار آخرالزماني‌ام

نجوا با یار غایب از نظر

برادران حسادت به آستانه چشم انتظاری‌ام، آمده‌اند، اشك تمساح می‌ریزند و قسم می‌خورند كه گرگِ مرگ تو را پاره پاره كرده است؛ امّا من می‌دانم كه دروغ، سرِ هم می‌كنند. می‌دانم كه تو را به ثمن بخس فروخته‌اند و به دست قافله غفلت سپرده‌اند. می‌دانم این خون كه به پیرهنت پاشیده یك فریب است... می‌دانم كه گوشه‌ای بر شانه كره خاكی قدم گذاشته‌ای، امّا این چشم‌های بی‌سو كه حرف حساب حالیشان نمی‌شود! دارند تار می‌شوند، آن‌قدر كه حتّی جلوی خودم را هم نمی‌بینم چه رسد به اینكه بخواهم دیده به كرانه‌های افق بدوزم... می‌دانم همه این ملک، عرصه فرمان‌روایی توست. می‌فهمم كه ملكوت آسمان و زمین دائماً به تو ارائه می‌شود، امّا این گونه‌های خراشیده كه با این حقایق التیام نمی‌یابند! كاش جای آن پیرزن بودم كه برای خریدنت كلاف نخ ـ همه دار و ندارش ـ را داد و اسمش در زمره خریدارانت ثبت شد. همین كه كسی را به خواستار تو بودن قبول كنند خودش غنیمتی است. می‌ارزد كه آدم به خاطرش هست و نیست خود را بدهد...

پناهگاه تنهاییم!

سایه‌ات بر سرم مستدام باشد. این هوای دوری تو، خیلی آلوده است. با هجوم بی‌رحمانه شهوات چه كنم؟ با كدام جان و قوّه از پس دسیسه نفس برآیم؟ كجا می‌توانم پشت شیطان شیّاد را به خاك بمالم؟ تو باید بالای سرم باشی! من آقا بالاسر می‌خواهم، وگرنه همه چیز خراب می‌شود! روزگار بی‌تو زیستن، آخرالزّمان است. رمق و تاب و توان من هم به آخر رسیده، عمر منتظران هم به خطّ پایان نزدیك می‌شود، قطحی آمده، آبِ چشم‌ها هم ته كشیده است. نهر حیا هم دیگر خشك شده، باغ غیرت همه‌اش آفت زده، ذخیره اخلاق هم دیگر دارد تمام می‌شود... می‌بینی انگار آخرالزّمانی، آخر همه چیز است؛ ولی فدایت شوم! تو كه آخرِ سخاوتی، تو كه نهایت حیایی، تو كه غایت غیرتی، تو كه دفینه فتوّتی، نمی‌شود به همین زودی این آخرالزّمان شقاوت را به اوّل الزّمان سعادت پیوند بزنی؟ نمی‌شود این نكبت غیبت را به سرور ظهور پایان دهی؟ نمی‌شود آغازی بر این پایان بنویسی؟ نمی‌شود؟...

نمك به زخمت نپاشم، می‌دانم كه خودت هم در حیرتی؛ از یك طرف شیعه را می‌بینی كه زیر پای خیل رنج‌ها له می‌شوند و از یك طرف دستت و راهت باز نیست تا كاری كنی، فریادی زنی و همه چیز را زیر و رو كنی... انگار این استخوان صبر كه در گلو داری، همان است كه راه گلوی پدرت را بسته بود! گویی این خارِ چشم خراش خموشی همان است كه اشك مرتضایت را در آورده بود! باید سكوت كنی. به خاطر خدا باید تحمّل كنی و نباید ببری! و تو هرگز نبریده‌ای، زمینگیر نشده‌ای، كم نیاورده‌ای. ایستاده‌ای چون كوه و مایه استواری زمین شده‌ای تا زمینیان را فرو نبلعد!

نازنین پرده نشینم!

پلك‌هایم پوك شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس كشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌كند، دوست دارد سقف آسمان را بشكافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا كن این ابرها بروند كنار، تا چشم روشنی هستی آشكار شود. عزیز مصر وجود من! مملكت باطنم آشفته، مرزهایش بی‌پاسبان مانده، اوضاع فرهنگی‌اش به هم ریخته، درش آشوب شده ! وقتست كه بیایی این محاصره را بشكنی و مرا آزاد كنی، آزاد در بندگی خودت!

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80756
نام: مجنون الحسين
شهر: غرب دجله
تاریخ: 6/14/2011 8:53:57 AM
کاربر مهمان
  به نام حی سبحان

الهي! بگير از من هر آنچه تو را از من مي‌گيرد.

سلام به همه دوستان حرف دلي
صبح همگي بخير
پاينده باشيد.

*********************
اهلي تو

گاهی تو بهتر از هزار تا شما و حضرتعالی و بارخدایا و حاجاقا کار خودش را می‌کند. کمکم می‌کند تا تو شوم. من اهل زیورآلات نیستم. تزویر نمی‌کنم. راست می‌گویم برایم شما تویی. از وقتی که شناخته‌ام‌ات، دوست داشتم تو شوم. من اهل دروغ نیستم. من اهل توام. اهلی تو. بقیه وحشی‌ام می‌کنند. چنگالم را برنده و دندانم را تیز. بی‌حساب بهشان می‌پرم. بی‌حساب آویزانشان می‌شوم. خاکشان را پوزه می‌سایم. نگاه نمی‌کنم ببینم که تویی یا نه. از تو که دور بمانم همین می‌شود دیگر. مهربانا دستهای خالی و آلوده‌ام، سرد شده‌ی دوری از توست. سرد شده‌ی این گرم‌نماهای غیر توست. انگشتانم بی‌حس شده‌اند. گلویم پر از بغض. تشنه‌ای شده‌ام که آب را می‌فهمد، جایش را می‌داند یادش رفته اما چشمه را. تشنه و چشمه باید با هم باشند. تو باید چشمه‌سانی کنی. تشنه‌سانی از من.
نمی‌دانستم چه کنم. مستاصل میان زمین و هوا، به توهم آینده‌ای که معلوم نبود از چه پر و از چه چیزی لخت است، نگاه می‌کردم. تا اینکه دست بردم به ضریح نوشتن. و تو می‌دانی چه حاجت دهنده‌ای است این ضریح. سیل اشک امانم نمی‌دهد. بغضم را می‌گویم؛ می‌ترکد. یادم می‌رود غصه‌ام چیست. غصه انگشتری است به دستم. آن قدر با من است که دیگر انگار من اویم. او من است. نمی‌دانم. این را هم از صدقه سری تو دارم.
گره می‌خورم به این ضریح. بارگاهی است نوشتن. مثل مناجات با تو. توای که سالها است قول داده‌ای تو شوم. چشم از هر چه غیر توست پوشاندم، مشام از عطر غیر تو برگرفتم، دریغ از شنیدن صدایی غیر از حنجره تو. پاهایم را ببین. چگونه جز کوچه تو راهی دیگر را برود؟ چرا تو نشدم؟! آخر قول داده ای! مگر خودت وفا نیاموختی به من؟!

ضریحت برای خودت. گاه گاهی بار بیابم بس است. باشد. دست می‌کشم. تو فکر کن؛ چیزی نمی‌خواهم!

يا علي مددي

انا مجنون‌الحسين يا ثارالله
80755
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 6/14/2011 2:37:11 AM
کاربر مهمان
  يا لطيف

...
...
...
دنيا امن و امان است و همه جا آرام است
آسوده باشيد كه هيچ گزندي از هيچكس به هيچكس نرسد
اصلاً هيچ اتفاقي رخ نداده و هر چه بود در خواب و رؤيا بود و بس...!!!

آدمين مكرّم!

هر چه قابل حذف و سانسور بود، خودمان كرديم. پس جان جدّت چونان قبلي ها دست به تركيب اين مرقومه مبر...







ادمین حرف دل

با سلام
همانطور که می دانید آن بخش از حرف دل شما که حذف شد مربوط به اظهار نظر در مورد اشخاص با استفاده از کنایه بود. بنابراین باید آنها نیز پاسح می دادند که به نظر این حقیر باعث دلخوری و کدورت می شد.

اما بنده اصل موضوع را منکر نمی شوم و می دانم که متاسفانه فضای مجازی می تواند بستری برای بی تقوایی باشد. اما درخواست کردم که این موضوع بصورت مصداقی در اینجا مطرح نشود، زیرا از سویی هر انسان مجهول الهویه ای می تواند خودش را جای دیگری جا بزند و از سوی دیگر اثبات جرم نیاز به ادله قطعی دارد. این موضوع چند سال پیش در بخش حرف دل نیز بوجود آمد که افرادی با نام حرف دلی های قدیمی به دیگران ناسزا می گفتند. از آن پس به ناچار تایید حرف دل ها را منوط به تایید ادمین کردیم.

به هر حال فراموش نمی کنیم که امکان لغزش برای هر انسانی وجود دارد و از خداوند متعال عاقبت بخیری را مسئلت می نماییم.

یا علی


80754
نام: امين طرفي
شهر: اهواز
تاریخ: 6/14/2011 1:11:59 AM
کاربر مهمان
  دلاياران سه نوع انداربداني
زباني اندوجاني اندوناني
به ناني نان بده ازدربرانش
نوازش كن به ياران زباني
اگرپيداكني يك يارجاني
به پايش جان بده تاميتواني
80753
نام: لیلا
شهر: تهران
تاریخ: 6/14/2011 12:18:28 AM
کاربر مهمان
  هردرکه زنم صاحب آن خانه تویی تو
هرجاکه روم پرتوکاشانه تویی تو
درمیکده ودیرکه جانانه تویی تو
مقصود من ازکعبه و بت خانه تویی تو
مقصود تویی کعبه وبت خانه بهانست
<<ابتدا <قبلی 8082 8081 8080 8079 8078 8077 8076 8075 8074 8073 8072 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved