اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
80522 |
نام:
عطیه
شهر:
تهران
تاریخ:
5/30/2011 11:06:22 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمدوال محمد ودرود بریکایک دوستان واهالی حرف دل.
دوست عاقل
فضل مروان از وزرای معتصم عباسی بود.او بر اثر لیاقت و کاردانی بر تمام اقران خود تقدیم یافت و مورد عنایت مخصوص خلیفه قرار گرفت. وزیر برای آنکه مردم را از قرب معنوی خود نزد معتصم آگاه سازد و مراتب محبومبیت خویش را به دیگران بقهماند از خلیفه درخواست نمود که به وی افتخار دهد و روزی به عنوان صرف عصرانه منزلش را به قدوم خود مزین سازد.خلیفه دعوت او را برای روز مقرر اجابت نمود.
وزیر برای پذیرایی هر چه بهتر و عالیتر، خانه مجلل خود را با فرشهای گرانبها و پارچه های قیمتی و گلهای رنگارنگ به وضع بسیار جالب و خیره کننده ای تزئین نمود، ظروف طلا و نقره بسیار تهیه کرد، بهترین میوه ها و شیرینی ها را مهیا نمود و مجلس بی نظیری را ترتیب داد.
هنگامی که خلیفه وارد مجلس شد از دیدن آن همه تجمل و ثروت به شگفتی آمد و از اینکه وزیرش چنین زندگی با شکوه و مجللی تهیه نموده است رشک برد، لذا جند لحظه با ناراحتی نشست و سپس به بهانه درد شکم از جای حرکت نموده و از مجلس بیرون رفت.
وزیر از این پیشامد سخت نگران شد، در خاطرش گذشت که این مجلس شوم و بدفرجام نه تنها مقامش را بالاتر نبرد بلکه زمینه تنزل و سقوطش را آماده ساخت. لذا فهمید که باید فورا چاره جویی کند ولی از شدت اضطراب و خودباختگی قدرت فکر کردن نداشت.
در آن موقع حساس تصمیم گرفت حقیقت امر را به اطلاع هوشمند خود ابراهیم موصلی برساند. بعد از اینکه جریان را با وی در میان گذارد، ابراهیم لحظه ای فکر کرد و به وزیر گفت:
تو سریعا به عنوان بدرقه و مراقبت از حال مزاجی خلیفه به دربار برو و در محضر خلیفه بمان و منتظر نامه من باشد.
وزیر طبق دستور دوست دانای خود عمل کرد به دربار رفت و در خدمت شاه منتظر شد که ناگاه نامه دوستش ابراهیم به دستش رسید.خلیفه از مفاد نامه سوال کرد وزیر نامه را باز کرده و آن را برای خلیفه خواند. ابراهیم در نامه نوشته بود که صاحبان فرشها و ظروف طلا و نقره آمده اند و می گویند: اکنون که مجلس پذیرایی خلیفه تمام شده است، اجازه دهید اموال خود را ببریم.
خلیفه بی اختیار خندید و عقده درونش گشوده شد، زیرا دانست آن همه اموال، به عاریت گرفته شده بود به همین جهت با گشاده رویی و مسرت از زحمات وزیر قدردانی کرد.
چنین بود که دوست عاقل وزیر توانست با تدبیری عاقلانه او را از یک خطر واقعی برهاند.
یاعلی مدد.
|
|
80521 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
5/30/2011 9:27:18 AM
کاربر مهمان
|
سلام
زندگی برای بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست ریشه های من هرگز اسیر باد نیست زندگی چون بچگیست که انتهایش میرسد پیش خدا
دلم گرفته خدا جون خودمم موندم چرا ولـــــی از این دنیا خسته ام دو ماه بعد امتحانمه آخه چرا نمیزارن آروم باشم ای مهربان ترین مهربون کمکم کن دستم رو بگیر نزار بیوفتم آخه من بغیر شما کی رو دارم به احترام حضرت زهرا یه نظر به ما کن التماس دعا دارم برام دعاکنید
|
|
80520 |
نام:
یه بنده خدا
شهر:
بم
تاریخ:
5/30/2011 9:18:35 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه آنهایی که برای پایداری این انقلاب زحمات زیادی کشیده و به آن نیز افتخار می کنند.دوست دارم یه چیزی را که برایم عغده شده اینجا فریاد بزنم و ان هم دیدن قیافه های زشت زنان و مردان بی حجاب است . اگه این روزها به داروخانه ها - آزمایشگاه ها- مغازه ها -کافی نت ها- فروشگاه های بزرگ و غیره یه سر بزنی حالت از هر چی انسان بهم میخوره . مردان بی غیرت آنچنان با افتخار دست مترسک خود را در دست به گوشه -گوشه خیابان ها می کشانند که باورت نمیشه زن و شوهر باشند. خدای را شکر می کنم که در شهری بزرگ زندگی نمی کنم. ای مردان و ای زنان مومنه از شما میخواهم که با حضورتان در اماکن شلوغ و پر زرق و برق مشت محکمی باشید بر دهن این فریب خوردگان بخواب رفته .خدا یارتان
|
|
80519 |
نام:
دخترپارس
شهر:
تهران
تاریخ:
5/30/2011 12:16:28 AM
کاربر مهمان
|
تشبیه ساده ای است طلائیه کربلا است
انگار خواهری متحیر ز مقتل است
|
|
80518 |
نام:
محمد
شهر:
کرمانشاه
تاریخ:
5/29/2011 11:50:14 PM
کاربر مهمان
|
ناله پنداشت که درسینه ما جاتنگ است،رفت وبرگشت سراسیمه که دنیا تنگ است... .
|
|
80517 |
نام:
کمیل
شهر:
اصفهان
تاریخ:
5/29/2011 10:24:30 PM
کاربر مهمان
|
سلام
به یک عارف مسلکی گفتند که زمان خیلی تند داره میره عمرمون داره تموم میشه ساعات خیلی تند می گذرند
عارف گفت که ثانیه ثانیه ساعات هم آنقدر تند حرکت میکنند که به ظهور آقا شون برسنداما حیف که ما انسان ها این را درک نمی کنیم.
|
|
80516 |
نام:
بنده بد خدا
شهر:
غريب
تاریخ:
5/29/2011 7:19:20 PM
کاربر مهمان
|
با سلام خدمت تمامي برادران وخوهران حرف دل نمي دونم چرا ولي ...............................................
برا اعتكاف حرم رضوي اسم نوشته بودم ديروز روز اعلام نتايج بود ولي اسمم در نيامده بود برا همين ديشب رفتم حرم امام رضا وبه آقا گفتم آقا جون من كه تمام دهه ي فاطميه را نوكري مادرت را كردم چرا اسم منو در ليست معتكفين قرار ندادي كفتم آقا به شرف وبزرگي خداوند قسم مي خورم اگه تو لیست اضافه اسم منو بالا نياري شكايتتو به مادرت مي كنم و مي گم اينه رسم درسته من وظيفم بوده اصلا من نوكر در بست مادرتون ولي ............................................
|
|
80515 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
5/29/2011 6:29:51 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
مهربانی را بیا قسمت کنیم ،
من یقین دارم به ما هم می رسد ،
آدمی گر ایستد بر بام عشق ،
دست هایش تا خدا هم می رسد .
التماس دعا
در پناه حق
|
|
80514 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
5/29/2011 5:57:11 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت تموم اهل دلیهای عزیز
خاک عزیز از شهر ایثار:
چقدر خوشحالم که میخوایید برید پابوس امام رضا من بیستو یک ساله هنوز قسمت نشده برم اما دلم براش بال بال میزنه هر وقت خونه میگم منو ببرید میگن شلوغ خلوت شد میبریمت من برات دعا میکنم که بری ولی ازت خواهش میکنم برای دانشگاه منم دعاکنی دعا کن از کارشناسی قبول شم باشه تو رو خدا از ته قلبت از امام رضا بخواه موفق باشی
|
|
80513 |
نام:
باران
شهر:
آسمان
تاریخ:
5/29/2011 4:39:51 PM
کاربر مهمان
|
سلام به اهالی بی ریا و دل پاک حرف دل
التماس دعا دارم فصل امتحانات و دلهره های بی پایان
خیلی نگران درسام هستم سه ترم دیگه بیشتر از درسم نمونده ولی دلم میخواد امسال دوترمه تمومش کنم که سال دیگه اگه اگه اگه انشالله خدا خواست ارشد شرکت کنم خیلی نگران آیندم هستم دلم میخواد زودتر برسم به اون جایی که پیش بینی کردم
فقط محتاح نگاه و کمک خدای خوبم همراه با دعای خیر شما دوستان عزیزم هستم
راههای عفت نفس:
یک.پرکردن وقت (بایاد خدا و ائمه)
دو.ورزش (مخصوصا قبل از خواب)
سه.روزه(دوشنبه/پنج شنبه)
چهار.انس باقرآن
پنج.استعاذه(پناه بردن به خدا)
شش.ده دقیقه قبل از اذان صبح بیدار شدن
التماس دعا
امام زمان و توی دعاهاتون فراموش نکنین.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
|
|