شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
80002
نام: سارا
شهر: بوشهر
تاریخ: 4/27/2011 7:21:53 PM
کاربر مهمان
  بروردگارا در تنگنای سینه ام شمیم حضورت چه عاشقانه به رسوایی کشاندم ودرحصار بی کسی ام ندای تو ماوای وجودم گشته تو کز تبار نوری به مهربانیت بناهم ده .بروانه دلم به هوای تو آمد اما تو شمه ای از خورشید وجودت را به تماشا نگذاشتی ونسوزاندیش
80001
نام: الهه
شهر: استان اصفهان-شهرستان دهاقان
تاریخ: 4/27/2011 6:41:25 PM
کاربر مهمان
  برای اولین بار در تاریخ ۷/۱۲/۱۳۸۹ به مناطت جنوب آمدم حال عجیبی بود. نشانه ای خواستم برای اثبات اینکه شما مارامیبینید.غروب شلمچه بود که ناخودآگاه پسرمفقودالاثری که پدرش رااصلاندیده بودغوغای عجیبی کرد ودر آخر بیهوش به روی خاک هاافتاد.اینجابود که معنی شیهد ومفقودالاثررادریافتم وغم دوری عزیزراحس کردم-ازخوبان درگاه حق خواستارم عزیزان مفقودالاثربه آغوش خانوادیشان باز گردندکه سخت است غم فراق مفقودالاثروبهامیداینکه پدرآن جوان جزءشهدای گمنام نباشدوبه امید شفاعت شهدانزدآقااباعبدالله.ملتمس دعا
80000
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 4/27/2011 4:42:54 PM
کاربر مهمان
  سلام مهربانان.

برمشام جان رسد بوئی غریب از کوچه ها

بوی سیلی،یاس نیلی،حـــــملــــه آلوده ها

بوی گریه،خاک چادر،بغضی از جنس حسن

صبر حیدر،اشک زینب،غنچه ای درشعله ها

السلام ای فاطـــــــمـــــــیــــــه ابتدای کربلا

روضه،ماتم،اشک نم نم،آه مادر مرده ها ...

التماس دعا
79999
نام: علی اخلاقی
شهر: مشهد
تاریخ: 4/27/2011 4:04:17 PM
کاربر مهمان
  عاطفه خانم از خدا می خوام هر چه زود تر پدرتونو شفا بده من یتیم هستم و نمی تونم درک بکنم که چقدر ناراحتی چون وقتی که پدرم شهید شد من فقط ۱سال داشتم وهرگز علاقه یک فرزند به پدر رو نتوانستم بفهمم ولی می دونم خیلی ناراحتی واز خدا می خوام به شما وخانواده شما صبر وبه پدرتون شفا بده واز تمامی برادران وخواهران اهل حرف دل تمنی می کنم برای شفای پدرتون ۵مرتبه آیه شریف امن یجیب رو تلاوت کنند ومی خوام درحق من برادر کوچیکت که فقط۱۶ سال داره دعا کنی چون فردا اعزام شم به مسابقات والان اومدم پیش سید که برام پدری کنه و برام دعا کنه
79998
نام: کمیل
شهر: اصفهان
تاریخ: 4/27/2011 3:56:09 PM
کاربر مهمان
  سلام
هر گاه به بن بست رسیدم مطمئن بودم که پشت دیوار ، خدا منتظر من است . . .
79997
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 4/27/2011 3:42:32 PM
کاربر مهمان
  سلام اهالی حرف دل
چقدر مرا دوست داری!!!
گاهی فکر می کنم به بودنم، به فاصله ای که با تو دارم، به آنچه تو می خواهی!
آن هنگام که همه خوابند و تو با نوای دلنشینت مرا بیدار! می کنی، مرا دعوت می کنی به دیدارت...
مرا می شنوی مثل همیشه! اما گاهی خسته ام، گاهی بی حوصله، گاهی ناراحت، گاهی
مرا می بینی! باز هم مثل همیشه! می بینی که به یادت نیستم، با تو نیستم... ولی باز هم مرا دوست داری.
گاهی از خودم شرمنده می شوم که...

چه احساس خوشایندی دارم وقتی برای تو بیدار می شوم،
با اشاره ات بر می خیزم، برای گفتگوهایمان آماده می شوم...
تمام شیرینی رویایی خواب را بدرود می گویم که به دیدنت بیایم... چقدر مهربانی!!
چه سرزمین زیباییست سرزمین بی انتهای بودنم در برابرت! چقدر پاک و زلال است سجاده گفتگوهایمان!!

شروع می کنم؛
بسم الله الرحمن الرحیم از تو می گویم... گاهی حواسم نیست چه می گویم! تمام حفظیاتم را برایت تکرار می کنم ولی طوری توجه داری که انگار این حرف ها را فقط من برایت می گویم! انگار تنها من با تو حرف می زنم...
از تو تشکر می کنم؛ "الحمدالله رب العالمین"
تو را می ستایم؛ "الرحمن الرحیم"
به مالک و صاحب همه چیز بودنت اعتراف می کنم؛ "مالک الیوم الدین"
می رسم به جمله ای که تمام سرزمین وجودم را می لرزاند؛ فقط تو را می پرستم و فقط از تو کمک می خواهم؛ "ایاک نعبد و ایاک نستعین"

مرا ببر به راه سعادت به راه دوستانت؛ راهی که حسین(علیه السلام) رفت، راهی که زینب(سلام الله علیها) رفت راهی که... "اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم "
هوایم را داشته باش که مبادا به مسیری بروم که دشمنانت رفته اند به راهی که یزیدیان رفتند؛ "غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
"چه بگویم که گفتن نتوانم: تو بزرگ تر آنی که من بفهمم، بدانم، درک کنم، بیندیشم؛ "الله اکبر"
وقتی در مقابلت خم می شوم به اوج می رسم چه حس لطیفی است دوست دارم زمانها بگذرند و... تمام وجودم می شود؛ "سبحان الله سبحان الله سبحان الله"
وقتی رفیع ترین و ارزشمندترین نقطه وجودم در مقابلت به خاک می افتد در اوج سربلندی و افتخارم...
تمام دلتنگی هایم را برایت گریه می کنم... تمام حرفهای ناگفته ام را برایت نجوا می کنم ...و چه مهربانانه به من آرامش می دهی، زندگیم دلنشین می شود و تمام دلم آرام... آرامِ آرام

از سایت start88.pelakfa.com گرفتم امیدوارم خوشتون بیاد . منو یادتون نره دعا کنید.یا فتاح.
79996
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 4/27/2011 3:17:45 PM
کاربر مهمان
  سلام اهل دلی ها .
من در برابر تو کیستم ؟

و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم توئی و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ای که دلم توئی و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش توئی و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش توئی و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش توئی و خود را انتظاری که موعودش منم و مرا التهابی که آغوشش توئی و خود را هراسی که پناهش منم و مرا تنهائی که انیسش توئی و ناگهان سرت را تکان می دهی و می گویی : نه ، هیچ کدام ! هیچ کدام ، این ها نیست ، چیز دیگری است ، یک حادثه دیگری و خلقت دیگری و داستان دیگری است و خدا آن را تازه آفریده است هرگز ، دو روح ، در دو اندام این چنین با هم آشنا نبوده اند ، این چنین مجذوب هم و خویشاوند نزدیک هم و نزدیک هم نبوده اند … نه ، هیچ کلمه ای میان ما جایی نمی یابد … سکوت این جاذبه مرموزی را که مرا به اینکه نمی دانم او را چه بنامم چنین جذب کرده است بهتر می فهمد و بهتر نشان می دهد .

معلم شهید علی شریعتی – گفتگوهای تنهایی

79995
نام: سهام
شهر: شهرشما
تاریخ: 4/27/2011 1:54:00 PM
کاربر مهمان
  سلام یاران همراه.مینویسم اما امید ندارم تو سایت مطالبمو بیابم.چون چند مدته سرناسازگاری داره این سایت.درج نمیشه و ارور پشت ارور.
اینو تقدیمتون میکنم؟شعرو
اگه اینا ثبت شد شعرو مینویسم


79994
نام: شهره
شهر: تنهایی
تاریخ: 4/27/2011 1:38:58 PM
کاربر مهمان
  خدایا چرااااااااااااااا............................

انگار نه انگار من تو این دنیا وجود دارم
خدایاااااااااااااااا
79993
نام: بنده خدا
شهر: زمین
تاریخ: 4/27/2011 12:45:16 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
سلام
آقا سید
این موضوع خیلی حساس است
نباید لغزشی داشته باشم
دعایم کنید
<<ابتدا <قبلی 8006 8005 8004 8003 8002 8001 8000 7999 7998 7997 7996 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved