شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
79422
نام: عبدا...
شهر: رفسنجان
تاریخ: 3/12/2011 2:56:07 PM
کاربر مهمان
  تیر بار عراقی که چرخید طرف مان ،حاجی افتاد پایین دژ ؛ فقط صدای آهسته وآرامش را می شنیدم:
یا مهدی .... یا مهدی ...
می خواستم ازش بگذرم و برم روی دژ. دست کردم توی جیب لباسش. تکه کاغذی توی جیبش بود که روی آن نوشته بود:
من به پایین دژ نمیرسم و شهید می شوم.
برگرفته از کتاب پایین دژ(روایاتی از زندگی سردار شهید حاج علی محمدی پور)
79421
نام: خواهري دل سوخته
شهر: خاكستر
تاریخ: 3/12/2011 2:43:52 PM
کاربر مهمان
  خداجون هفت ماه شده داداشم به سوي توپروازكرده توي اين مدت اشك چشمامون خشك نشده نمي دونم چطورتحمل كنم دارم دق ميكنم...كمكم.
79420
نام: عبدالله
شهر: جهرم
تاریخ: 3/12/2011 2:43:42 PM
کاربر مهمان
  اگر دشمن فشار بیاورد حادثه عاشورا را تکرار می کنیم یا مهدی
79419
نام: سارا
شهر: تهران
تاریخ: 3/12/2011 1:40:22 PM
کاربر مهمان
  سلام
امیدوارم حال همگی خوب باشه.
من یه کاری را با نیت خیر شروع کردم بعد آروم آروم به نظرم رسید که نکنه این کار اشتباه باشه!بعد از ته دل نیت کردم و فال حافظ گرفتم و استخاره انجام دادم(از همین سایت)و هر بار به من اینو می فهموند که باید ادامه بدم!ولی شاید اگه برای هر کی بخوام توضیح بدم می گه تمومش کنم و ادامه ندم!من بخدا توکل کردم ولی یه جورایی می تونم بگم درونم خیلی نا آرامه و وقتی به ادامه این کارم فکر می کنم حس می کنم یه چیزی تمام وجودم را تحت فشار میزاره!چی کار کنم؟واقعا درمونده شدم.کمکم کنید!
79418
نام: تنهایی
شهر: دوست دارم جایی باشه که خداروبشه پیدا کرد
تاریخ: 3/12/2011 1:32:43 PM
کاربر مهمان
  می خواستم بگم مهدی بیا
79417
نام: سید احسان جواهری
شهر: تهران
تاریخ: 3/12/2011 11:46:45 AM
کاربر مهمان
  من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم.

من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم.

من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم.

چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است

و تو هم به یاد داشته باش:

من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام.

منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است.

تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان

و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى

و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه

ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى

می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.

می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم.

چرا که ما هر دو انسانیم.

این جهان مملو از انسان‌هاست.

پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم.

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند.

حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند.

دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم.

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى.

من قابل ستایشم، و تو هم.

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

به خاطر بیاورى که آن‌هایى را که هر روز می‌بینى و با آنها مراوده می‌کنى

همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت

اما همگى جایزالخطا

نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى و یادت باشد که این ها رموز
79416
نام: ترانه
شهر: گیسوم
تاریخ: 3/12/2011 10:32:53 AM
کاربر مهمان
  دل تنگم چی باید بخواد یکی به من بگه واسه چی به این دنیا اومدم؟اومدم فقط بسوزم نه چرا خدا منو نمیبینه چرا من فراموش شدم چرا خدا کمکم نمیکنه وای چی بگم بحضرت عباس قسم از این دنیا سیر سیرم آرزویی جز مرگ ندام تو رو خدا شما رو قسم به حضرت زهرا برام دعا کنید
79415
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 3/12/2011 10:23:01 AM
کاربر مهمان
  باسلام واحترام به تمامی اهالی حرف دل مخصوصا سلام ودرود برسارای گرامی از قم وبرادرگرامی ناصرازارومیه به لطف حق به حرم عبدالعظیم مشرف شدم ونایب زیاره شماوتمامی دوستان واهالی حرف دل بودم اتفاقا داشتند غبارروبروی می کردندوبالاخره جای شما خالی بود.
آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ...
در ایران و در زمان ماقبل حمله اعراب به ایران، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یکروز اضافه کنند، هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یکبار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد. که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی

79414
نام: علی
شهر: شیراز
تاریخ: 3/12/2011 10:01:43 AM
کاربر مهمان
  سلام
دلم خیلی گرفته از مردمی که محبت و توجه سرشون نمیشه وفقط یه ادعای مومنی دارن وبه خودشون اجازه میدن هرجوردلشون خواست با دیگران رفتار کنند واقعا دلم از این همه بد میگیره وچه خوب ادمی میمیرد..................
79413
نام: سال سياه
شهر: ng
تاریخ: 3/12/2011 9:52:46 AM
کاربر مهمان
  سلام خدا جون
دوستان مي دونيد هرروز چقدر مشكل برام بوجود مياد و بهم ميگن چرا انقدر با نيت خوبي كار مي كني ميگم چون مطمئنم خدا جواب ميده تازه مذهبياش ميگن تا خدا بخواد . . . و الان ديگه نابودم اما هنوز خداخدا ميكنم
<<ابتدا <قبلی 7948 7947 7946 7945 7944 7943 7942 7941 7940 7939 7938 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved