شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
78712
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 1/23/2011 2:02:46 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان

بزرگترین افتخار

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم.اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود.

و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد....

حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت.
پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟
مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است.ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود.کودک پس از شنیدن حرف های مادر به اتاق خود رفت ولباس های خود رابیرون آورد و گفت:مادر آماده شو با هم به جایی برویم من می توانم این آرزوی تو را برآورده کنم.
اما مادر اعتنایی نکرد و گفت:این شوخی ها چیست او بیش از نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است.حرف های تو چه معنی ای میدهد؟
پسر ملتمسانه گفت:مادرم خواهش می کنم به من اعتماد کن،فقط با من بیا.مادر نیز علیرغم میل باطنی خود درخواست فرزند خود را پذیرفت زیرا او را بسیار دوست می داشت.بنابراین آن دو به بیرون از خانه رفتند.
پس از چندی قدم زدن پسر به مادرش گفت:رسیدیم.در حالی که به کلیسای بزرگ شهر اشاره می کرد.مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود با صدایی پر از خشم گفت:من به تو گفتم که الان وقت شوخی نیست.این رفتار تو اصلا زیبا نبود.
کودک جواب داد:مادر تو در سخنان خود دقیقا این جمله را گفتی که ای کاش خدا شهرتی و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود پس آیا افتخاری از این بزرگ تر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است نه آن کسی که آن را دریافت کرده است حرف بزنی؟
آیا سخن گفتن با خدا لذت بخش تر از آن نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده ی خدا.مادر هیچ نگفت و خاموش ماند.

در پناه خدای مهربون
78711
نام: عبدا...
شهر: رفسنجان
تاریخ: 1/23/2011 1:34:47 PM
کاربر مهمان
  با سلام واحترام
چند روزی نتوانستم دل نوشته های قشنگتان را بخوانم
اما امروز دوباره...
عطیه خانم محترم وبزرگوار:
اینجا یک سنگر مقدس و پاکه ، با فرمانده ای آقا سید عزیزمان و منم مثل شما یه سرباز،وهر کس دیگه هم که اینجا تلاش میکنه، مطمعنا از سر ارادت و خاکساری نسبت به شهدا وایثار گران است.
در هر صورت من هم از حضور شما سرکار گرامی ویکایک دوستان ،وهمچنین زحمتی که در این طریق متحمل میشوید، سپاسگذارم.
خداوند بزرگ و قادر پشت و پناهتان.
راستی هر کس که توفیق زیارت هر قطعه از بهشت را در این زمین خاکی پیدا میکند نایب الزیارة تمام دوستان باشد لطفا.
مخصوصا کربلایی ها و شما سوگند خانم محترم، لطفا سلام مرا به طلاییه برسانید
78710
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 1/23/2011 1:18:30 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
اربعین امام حسین میخوام برم شلمچه ،البته اگه شهدا بطلبند ،ایشالا اونجا دعاتون کنم .
التماس دعا
78709
نام: مهر
شهر: تهران
تاریخ: 1/23/2011 12:30:30 PM
کاربر مهمان
  سلام گرفتارم از بودن خودم نااميدم انگاردنيا برام تموم شده به لطف خدا اميدوارم و سخت محتاج بدعا پس: مارا بدعا كاش فراموش نسازند...اون گوشه ها منم دعا كنيد
78708
نام: علی ص
شهر: تهران
تاریخ: 1/23/2011 12:30:17 PM
کاربر مهمان
  سلام سید احسان گل
البته مشکل بشر از ابتدای تاریخ همین بوده که خواسته و اراده نداره بله اگه بخوایم میشه امام زمانم میاد اگه بخوایم
اما کو خواسته های واقعی
اگه ما اینقدر قوی بودیم که این فضایل رو داشته باشیم که حل بود اما با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه دیدیم که امام زمان هم نیومده
نتیجه اعمال ما با تاخیر در فرج معلوم میشه
مقیاس فرج آقاست
خاک پای همتونیم
78707
نام: مینا
شهر: اراک
تاریخ: 1/23/2011 11:59:00 AM
کاربر مهمان
  با سلام و عرض خسته نباشید من زنی هستم بی پشت و پناه که شوهری دارم که هیچ گوش به حرف من نمی دهد و نسبت به من و زندگیش کاملاسرد و بی تفاوت است کاش می شد یک روز برسد که اون هم مثل همه ی آدم ها زندگی درستی داشته باشد و به من و زندگیش برسد و این قد من را اذیت نکند
78706
نام: نرجس
شهر: چشم به راه
تاریخ: 1/23/2011 11:26:47 AM
کاربر مهمان
  خدایاچرا خدایا چرااونو ازم گرفتی من دوسش داشتم خدامنوباهاش آشتی بده خوایا توروبه خاطرامام رضاماروباهم آشتی بده خدایاتوروبه روح پاک همه شهداقسم ماروباهم آشتی بده توروبه روح شهید آوینی مارو باهم آشتی بده.یاامام رضا قسم توروخوردکه دوسم داره پس یا امام رضا خودت یه پادرمیانی کن مارو باهم آشتی بده یا امام رضا کمکم کن.
خدایا دوسش داشتم بهش عادت کرده بودم.خدایا تورو به امام رضاماروباهم آشتی بده.
خدا خواهش میکنم.
78705
نام: سید احسان جواهری
شهر: تهران
تاریخ: 1/23/2011 10:18:59 AM
کاربر مهمان
  عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم .
همان يك لحظه اوّل ، كه اوّل ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان ،
جهان را با همه زيبايي و زشتي ، به روي يكدگر ، ويرانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم .
كه در همسايه صدها گرسنه ، چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم ،
نخستين نعره مستانه را خاموش آندم ، بر لب پيمانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم .
كه مي ديدم يكي عريان و لرزان و ديگري پوشيده از صد جامه رنگين ،
زمين و آسمان را واژگون مستانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم .
نه طاعت مي پذيرفتم ، نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز كرده ،
پاره پاره در كف زاهد نمايان ، سبحه صد دانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم .
براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان ، هزاران ليلي
ناز آفرين را كو به كو ، آواره و ديوانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم .
به گرد شمع سوزان دل عشّاق سرگردان ،
سراپاي وجود بي وفا معشوق را ، پروانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جاي او بودم .
به عرش كبريايي ، با همه صبر خدايي ، تا كه مي ديدم عزيز نابجايي ،
ناز بر يك ناروا گرديده خواري مي فروشد ،

گردش اين چرخ را وارونه ، بي صبرانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم .
كه مي ديدم مشوّش عارف و عامي ، ز برق فتنه اين علم عالم سوز

مردم كش ، به جز انديشه عشق و وفا ،

معدوم هر فكري ، در اين دنياي پر افسانه مي كردم .
عجب صبري خدا دارد !
چرا من جاي او باشم .
همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و تاب تماشاي تمام

زشت كاري هاي اين مخلوق را دارد ، وگرنه من به جاي او چو بودم ،
يك نفس كي عادلانه سازشي ، با جاهل و فرزانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد ! عجب صبري خدا دارد !


78704
نام: سید احسان جواهری
شهر: تهران
تاریخ: 1/23/2011 9:05:55 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه بچه های حرف دلصبح روز یکشنبتون به خیر و شادی انشا الله ....
امروز یه مقدار پکر و کسلم آخه فوتبال ما باز هم ناکام ماند و ما رو چشم انتظار ۴ سال دیگه گذاشت...
سلام به خانم ساحل گرامی از آسمان می دونید خدا را باید با صبر تجربه کرد واقعا می گم اگه نتونید صبر کنید هیچوقت نمیتونید خدا رو تجربه کنید میدونم خیلی سخته ولی به ذات مبارک خودش من ایت تجربه رو داشتم الان دیگه هر موضوعی برام پیش می یاد صبر میکنم و بعدش می بینم که خدامنو خیلی دوست داشته در واقع این سختی که من تجربه کردم به خیر و صلاح من بوده که من در ابتدا درکش نکردم ولی بعدا خیرش و فهمیدم...به قول یه مثل معروف که میگه این خدا نیست که ما رو گم کرده بلکه این مائیم که غرق تماشای اطراف شدیم و از خدای خود غافلیم دست رحمت و لطف خدا همیشه بالای سر شما هست ساحل گرامی.....
سلام به باران از آسمان باران گرامی میگن اگه می خواهی خوشحالی رو ناراحت و ناراحتی رو خوشحال کنی فقط به گفتن این جمله اکتفا کن ...این نیز بگذرد...
سلام تنهای تنها از آمریکا در ابتدا بگم که شما اصلا تنها نیستید هیچوقت همچین اسمی رو واسه خودتون نذارید و در ادامه ما واسه شما و تمامی دوستان دعا می کنیم تا انشا الله خداوند متعال سلامتی رو هر چه زودتر به شما برگردانه... موفق باشید
78703
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 1/23/2011 8:59:48 AM
کاربر مهمان
  باسلام پيشاپيش اربعين سالارشهيدان اباعبدالله الحسين عليه السلام راخدمت تمامي اهالي حرف دل تسليت عرض مي نمايم .ملتمس دعا.
ابا عبدالله الحسين و فداكاري
و لا تحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون
درخشان ترين مظاهر حقيقت در آدمي همانا بروز حس فداكاري و گذشت از جان است، هركس جان خود را در سر سخن و مرام خود گذاشت مسلم است كه از تهمت و آلايش تبرئه خواهد شد. بسياري مي گويند: سرباز فداكارند ولي در حس فداكاري فرار را بر قرار ترجيح مي دهند، در حالي كه خون به مثابه آبي است كه گردهاي ريا و مكر و خدعه و هزارگونه شوائب ديگر را شست و شو مي دهد. و اين حس از بزرگترين فضائل انساني است كه عقيده و مرام خود را اظهار كند و براي اثبات آن، حاضر به فداكاري باشد. در فداكاري ثبات قدم و استقامت نشان دهد، و هيچ فكر و انديشه اي او را از منظور و مقصد خود باز ندارد.
حس فداكاري مانند ماه درخشندگي دارد، و پرتو فروزان آن كدورات حيله و كيد را محو مي كند و بزرگواري و محبوبيت به وجود مي آورد. حسين عليه السلام مي گفت: زندگي بايد شرافتمندانه باشد، مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است و اين شعر را نسبت به او داده اند:
اگر بدن ها براي مرگ آفريده و نشو و نما يافته است، پس كشته شدن در راه خدا بهترين خصلت است.
چون قامت ما براي غرق است كوتاه و بلند او چه فرق است.
حافظ مي گويد:
گر امانت به سلامت ببرم باكي نيست
بي دلي سهل بود اگر نبود بي ديني

گوهر معرفت اندوز كه با خود ببري
كه نصيب دگران است نصاب زر و سيم

برگرفته از كتاب تاريخ زندگاني امام حسين عليه السلام

نوشته: عمادالدين حسين اصفهاني (عمازاده)




<<ابتدا <قبلی 7877 7876 7875 7874 7873 7872 7871 7870 7869 7868 7867 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved