شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
7832
نام: مرضیه
شهر: رشت
تاریخ: 5/5/2005 2:15:57 AM
کاربر مهمان
  به نام او که عشق است و عشق از اوست.
من دختر بارانم
ریزش ملکوتی احساسم
در اسمان زاده شدم از نور
باریدم در خاک
خاک جوانه زد
و اینگونه جوانه جان گرفت
اکنون سالهاست بی تاب دیدار توست
و می داند روزی نسیم عشقت جوانه را باز هم می برد
به مسیر تعالی ادراک
انجا که می گویند
عشق حکومت می کند
مدانم که می دانی
جوانه عاشق توست
7831
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 5/5/2005 2:01:17 AM
کاربر مهمان
  رازی است که خطر کنندگان میدانند
در بازی خون برندگان می دانند
با با ل شکسته پر کشیدن هنر است
این را همه ی پرندگان میدانند
7830
نام: ق-قنبري عديوي
شهر: شهركرد-استان چهارمحال وبختياري
تاریخ: 5/5/2005 1:09:13 AM
کاربر مهمان
  محتويات درباره شوش دانيال خوب بود
7829
نام: نرگس
شهر: آبادان
تاریخ: 5/5/2005 12:36:47 AM
کاربر مهمان
  سلام به خانم یا آقای یی که نه اسم دادی نه شهر....
منظورت را میتوانی برایم شرح دهی
به نظر مطلبت فلسفی امد .این طورنیست
من راه گم کرده ام دعا کن برام
7828
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 5/4/2005 10:52:47 PM
کاربر مهمان
  شهيدان خدا را كه تنها شُدَستيم
سفاليم و باسنگ دنيا شكستيم
دراين پيچ و تاب مدام شب و روز
همه فى المثل منگ و مستيم
اثر كرده آنگونه دلبستگى ها
كه پيمان و پيمانه يكجا شكستيم
چنان زندگى داد بازى دل ما
كه از پافتاده دو زانو نشستيم
نشد شامل ما نسيم شهادت
دريغاكنون جزاسيرى چه هستيم؟
چنان زجه دارد كنون جان خسته
كه بادست حسرت رخ دل بخستيم
مبادا رسد روز تاريك غفلت شهيدان
كه بى يادتان پوچ و پستیم
7827
نام: محمد
شهر: آمریكا
تاریخ: 5/4/2005 10:02:45 PM
کاربر مهمان
  اي خدا! اي رازدار بندگان شرمگينت

اي توانائي كه بر جان و جهان فرمانروايي

اي خدا! اي همنواي ناله ي پروردگانت

زين جهان، تنها تو با سوز دل من آشنايي

***

اشك، ميغلتد بمژگانم ز شرم روسياهي

اي پناه بي پناهان! مو سپيد روسياه

بر در بخشايشت اشك پشيماني فشانم

تا بشويم شايد از اشك پشيماني گناهم

***

واي بر من، با جهاني شرمساري كي توانم

تا بدرگاهت بر آرم نيمه شب دست نيازي؟

با چنين شرمندگيها، كي زدست من بر آيد

تا بجويم چاره ي درد دلي از چاره سازي؟

***

اي بسا شب، خواب نوشين، گرم ميغلتد بچشمم

خواب ميبينم چو مرغي ميپرم در آسمانها

پيكر آلوده ام را خواب شيرين ميربايد

روح من در جستجوي ميپرد تا بيكرانها

***

بر تن آلوده منگر، روح پاكم را نظر كن

دوست دارم تا كنم در پيشگاهت بندگيها

من بتو رو كرده ام، بر آستانت سر نهادم

دوست دارم بندگي را با همه شرمندگيها

***

مهربانا! با دلي بشكسته، رو سوي تو كردم

رو كجا آرم اگر از درگهت گوئي جوابم؟

بيكسم، در سايه ي مهر تو ميجويم پناهي

از كجا يابم خدائي گر بكويت ره نيابم؟

***

اي خدا! اي راز دار بندگان شرمگينت

اي توانائي كه بر جان و جهان فرمانروايي

اي خدا! اي همنواي ناله ي پروردگانت

زين جهان، تنها تو با سوز دل من آشنايي

7826
نام: کالیفرنیا
شهر: میان زمین و هوا
تاریخ: 5/4/2005 4:04:39 PM
کاربر مهمان
  برو بچه های گاندی دیگه شور شو در اوردی
اینجا مخصوص حرف دل نه حرف میل
7825
نام: ...
شهر: ...
تاریخ: 5/4/2005 3:25:52 PM
کاربر مهمان
  به نام خدا
در آسمان خیالم ، تمام ابر های در حال جنبش را کنار زده و تو را فکر میکنم.
تو را در حال جستجو گم میکنم.چرا؟
آنقدر که کبیری.
تو کجایی؟
من کجایم؟
تو آنجایی که من نیستم.
من آنجایم که تو نیستی.
پس ما کی گذرمان بهم می افتد؟
مگر تو نیستی؟
یا من نیستم؟
من هستم چون تو را میجویم .
تو نیز هستی چون تو را میجویم .
پس چی شد؟
باز برگردیم سر خانه اولمان.
تو هستی .من هستم .
من تو را میجویم.
تو اینجا هستی ،کنار من!
پس مشکل کجاست؟
چرا نمیبینمت ؟
میخواهی بگی مشکل خودمم،نه؟
کی خواهان آدم شدن هستم؟
کی؟
کی؟
ای دل آدم شو دیگه!
هی امروز و فردا کن تا بگن دیگه پرونده بسته شد.

إ من که میخواستم برا خودم آدم بشم!
حالا دیگه!؟
چند سالته؟
حدودا ۶۵ساله.
یادته ۲۵ سالگی نیتت این بود؟ولی با امروز و فردا کردن که آدم،آدم نمیشه ،میشه؟
اگه آدم میشه پس تو چرا نشدی ،شدی؟
7824
نام: الهام حاجی آبادی
شهر: نیشابور
تاریخ: 5/4/2005 3:08:46 PM
کاربر مهمان
  سلام خیلی دلم تنگ شده نمی دونم برای کی یا برای چی
این چند وقت که موقع امتحاناتم هست خیلی خسته شدم.

متشکرم
7823
نام: عسل
شهر: تهران
تاریخ: 5/4/2005 1:10:32 PM
کاربر مهمان
  وای بازم دلم خیلی تنگ برات عزیزم.

اگه از روی غرور دروغ نمی گفتی هرگز

عاشق نمی شدی
<<ابتدا <قبلی 789 788 787 786 785 784 783 782 781 780 779 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved