اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 77772 |
نام:
حدیث
شهر:
یزد
تاریخ:
12/5/2010 6:36:19 PM
کاربر مهمان
|
انشاالله من بتوانم زودترازدواج کنم
|
|
| 77771 |
نام:
عباس
شهر:
شیراز
تاریخ:
12/5/2010 5:53:37 PM
کاربر مهمان
|
salam ahvale shoma ba tashakar az barnamei ke dorost kardin ,delam mikhast be ye majles madahi beram ke delam be khodesh biad va hameye aeme ra behtar tasavor konam vopjodeshun ro ehsas konam
|
|
| 77770 |
نام:
توكل به خدا
شهر:
اميد
تاریخ:
12/5/2010 5:11:38 PM
کاربر مهمان
|
سلام آقا احسان و گل رز
شرمنده اومدم به گل رز دلداري بدم ياد درد خودم افتادم. گل رز بزرگترها باعث شدن نامزدي ما بهم بخوره . جالب اين بود كه همه مي دونستن ما همديگرو دوست داريم . ولي دلشون نسوخت و هر كاري دلشون خواست كردند.
آقا احسان مي شه دونفر را كه همديگه را خيلي دوست دارن از هم جدا كرد. بعضي وقت ها ديگران به قدري عرصه را تنگ مي كنند و سخت مي گيرند كه تحمل آدم تموم ميشه . كسي كه من دوستش داشتم اولين بار موقعي كه من دوم دبيرستان بودم به خانوادش گفت به من علاقه داره و مي خواد با من زندگي كنه. اما تا خانوادش فهميدن البته بهتر بگم مادرش فهميد رابطه رفت و آمدي را از خانه ما قطع كرد تا هواي من از سر پسرش بيفته. يه مدت مثلا آب ها از آسياب اوفتاد و خواستگارهاي متفاوت براي من اومد مادرش فكركرد من به يكي از اونها جواب ميدم. ولي من هيچ وقت به هيچ كدوم جواب ندادم. از اون طرفم كسي كه من دوستش داشتم دائما به خانوادش فشار مي آورد. چند سال اين كارو كرد تا اينكه ترم آخر دانشگاه من اومدن خواستگاري . پدرم گفت بريد 4 ماه ديگه بياييد كه درس من تمام شده باشه. قرار هم گذاشتيم كه ديگه ما دوتا مال هميم. و مثلا زبانن نامزد شديم. ترم من تموم شد و از پايان نامم دفاع كردم و اونا اومدن. اين بار كه قرار بود 10 روز بعدش عقد كنيم . اما چشمتون روز بد نبينه چنان دعوايي بين بزرگترها افتاد كه يه دريا آب هم نتونست خاموشش كنه اشك ها و نگاه نگران كسي كه من دوستش داشتم هم كارايي نداشت. اونا ما دوتا را تو حسرت هم گذاشتن. يعني يه كاري كردن كه ديگه ما دوتا هم نتونيم حرفي بزنيم. توي يه سوكت يك ساله به اميد هم منتظر نشستيم. اون هركي را بهش معرفي مي كردن قبول نمي كرد و منم جواب هيچ خواستگاري را نمي دادم. تا اينكه ديگه نتونستيم اين وضعيت را تحمل كنيم و گفتيم بهتر همديگر را فراموش كنيم . يك سالي كه تو سكوت گذشت من به قدري شبها گريه كرده بودم كه دكتر ها گفتن اگه گريه كني بيناييت مشكل پيدا مي كنه. شماره عينكم رفت بالا. اما با خودم گفتم درست ميشه خدا بزرگه و دعاي بنده هاشو مي شنوه. منم به اميد خدا و بزرگيش و مهربانيش خوشم.
نميدونم تا حالا با كسي اين جوري درد دل نكرده بودم. از شما دو تا دوست عزيز تشكر مي كنم كه يه بار به من فرصت داديد تا قلبمو خالي كنم از سنگيني دردي كه به من گذشته بود. از شما هم مي خوام براي خوشبختيش دعا كنيد. اون آدم خوبي بود و هست. هميشه در حال تلاش و كاره . شايد مادرش فكر كرد من مي خوام اونو ازش بگيرم ولي حيف اشتباه مي كرد من اونو با خانوادش مي خواستم.
ببخشيد كه سرتونو درد آوردم.
راستي من مهندس محيط زيست هستم.
|
|
| 77769 |
نام:
علی‌رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
12/5/2010 4:29:32 PM
کاربر مهمان
|
لطفاً نوحه‌ها و روضه‌ها و مداحی‌هاتون به روز باشه تا مداح‌ها برای ایام مذهبی بتونن از انواع اون استفاده کنن
|
|
| 77768 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
12/5/2010 4:23:54 PM
کاربر مهمان
|
سلام اقا احسان ببخشید چند دقیقه پیش تموم حرف دلها رو رو نخونده بودم راستش سعی کنید هیچ وقت با کسی خداحافظی نکنید حتی اگه دیگه نخوایید برگردید میتونید یکم از خودتون از اینکه کی شما رو تنها گذاشت بگید؟البته اگه دوست داشتید میگن همیشه نفرین دو سر میشه من تو عمرم کسی جز وحید رو نکردم و اونم از ته دلم نفرین نکردم فقط حس میکنم اینطوری اروم میشم خیلی ؟آرزو دارم خدا همه چی رو بهش ثابت کنه هر طور فکر میکنم میبینم نه این رسمش نبود میخوام با خودم برای بی گناهیش دلیل بیارم بدتر دیوونه میشم اخه یکی که مقصره چطور بگم نیست خیلی در حقم بدی کرده خیلی خدا از دلم باخبره میدونه چی کشیدم به قول دکتر شریعتی برای خوشبخت بودن نیاز هست به نفهم بودن ممنونم از اینکه خیلی کمکم کردید خوشحالم از اینکه اینقدر راحت منو درکم کردید خدا یارتون...
|
|
| 77767 |
نام:
فرشته
شهر:
بي كسي بهتره
تاریخ:
12/5/2010 4:00:36 PM
کاربر مهمان
|
بزرگترين افسوس آدمي آن است كه حس ميكند ميخواهد اما نميتواند وبه ياد مي آوردزماني را كه ميتوانست اما نخواست
|
|
| 77766 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
12/5/2010 1:38:46 PM
کاربر مهمان
|
.:: یَااَلله ::.
رمز * یا حسیــن(ع) *
عصیان گری از اوّل خلـقت شروع شد
آدم که توبه کرد نبــوّت شروع شد
شیطان قسم به عزّت پـروردگار خورد
هابیـل کشته شد که مصیبت شروع شد
تاریخ این حکایت دنبــاله دار ما
در خـواب غار بود و مصیبت شروع شد
جای امــام را به خلیفه سپرده اند
بی مولا علی(ع) ، نماز جماعت شروع شد!
قرعه فقط به نام امام زمـان(عج) نبود
بعد از غدیــر دوره ی غیــبت شروع شد
قربانی خلیــل که موکول شد به بعد
آن وقت * خطّ ســرخ شهــادت * شروع شد
شیطان هزار چهــره عوض کرد تا یزید
با رمز * یا حسیــن(ع) * امامت شروع شد
میثم امانی
* * *
*سلام به آقا سیّد مرتضی.
*سلام و درود به تمامی دوستان آقا سیّد مرتضی.
*سلام به حرف دلی های گرامی و باصفا.
*عطیّه خانم گرانقدر از شهر تهران ، سلام و درود.
*ان شاء الله چهل سه شنبه ی عاشقی قسمتتون بشه به حقّ صلوات بر محمّــد(ص) و خاندان پاکش.
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَـهُم وَفَرَجَـنَابِهِم.
|
|
| 77765 |
نام:
عبدالزهرا
شهر:
غریبستان
تاریخ:
12/5/2010 1:36:06 PM
کاربر مهمان
|
یا رب الحسین
...
چرا دیگر نمی تابی تو ای ماه منیرم
از آن لب های پر خونت دعا کن من بمیرم
شب و روزم سیاه است، دو چشم من به راه است
....
اللهم الرزقنا توفیق زیارة الحسین...حسین ...حسین
آمین
...
بارالها، امروز چقدر دل، تنگ حسین است....
...
|
|
| 77764 |
نام:
سید احسان جواهری
شهر:
تهران
تاریخ:
12/5/2010 1:04:31 PM
کاربر مهمان
|
سلام توکل به خدای عزیز..
یک سئوال از شما داشتم البته اگه قابل بدونیدو جواب بدید ؟
مگه دیگران می تونند کسی رو که دوستش داری ازت بگیرن؟
منظورم با طرف مقابل شماست اگه اون شما رو دوست داشت آیا هیچ چیزی می تونست شمارو از اون بگیره ؟
پس اگه کسی واقعا عاشق باشه میشه فرهاد کوه کن، اینایی که به بهونه های مختلف خلف وعده می کنند مرد این راه نیستند.
(( گر همسفرم عشق است در جاده تنهایی ...
از دست نخواهم داد این صبر و شکیبایی ))
البته همه اینایی که گفتم برداشت من بود از حرف دل هایی که از شما خونده بودم...
بازم از این که به حرفام گوش دادید ممنون..
|
|
| 77763 |
نام:
گل رز
شهر:
اردبیل
تاریخ:
12/5/2010 12:33:55 PM
کاربر مهمان
|
توکل به خدای عزیزم بازم سلام: ببخشید منظوری نداشتم فقط به این دلیل که خیلی راحت درکم میکردید پرسیدم برام جالبه با اینکه اون در حقت این قدر بدی کرده براش دعا میکنی؟؟؟؟اما من از خوشبختی وحید میترسم شاید از نظر شما اون مقصر نبوده شاید تو ماجرای ما هم اونهایی که شکستن ورفتن اطرافیان بودند اما وحید میتونست بمونه همه چی رو سر سری گرفت ورفت دوست خوبم من شما رو با تمام وجودم تحسین میکنم باور میکنید الان اونقد دلم گرفت که دارم گریه میکنم اخه مگه اونهایی که دو نفر رو از هم جدا میکنند از خدا نمیترسند چی شد ماجراتون بهم خورد ؟ کی بهم زد؟ خیلی ناراحت شدم فقط از خدا میخوام ظهور امام آخر رو نزدیک کنه همین.........
|
|
