شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
77592
نام: محمد
شهر: تهران
تاریخ: 11/27/2010 9:14:53 PM
کاربر مهمان
  بار خدایا
سنگینی بار گناهم مرا به ستوه آورده و سنگین تر صبر و رحمتی است که تو بر من روا داشته ای
ای معبود من در مغفرت تو شکی ندارم ترسم از خویش است که روزی از خود م خسته شوم
خدایا تنها مانده م و بی آبرو به درگاه تو مرا دریاب که جز تو کسی خریدار این غلام نافرمان نخواهد بود


از تمام خوانندگان التماس دعا دارم

یا حق
77591
نام: دلخسته
شهر: اميد
تاریخ: 11/27/2010 6:41:08 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا

سلام

التماس دعا خيلي زياد

الهم عجل لوليك الفرج
77590
نام: اميد اميد اميد
شهر: خوبيها
تاریخ: 11/27/2010 6:00:15 PM
کاربر مهمان
  سلام سلام سلام
سلام به تمامي دوستان گرامي و دوستان قديمي كه نوشته هاتونو نديدم هر جا هستين موفق و پيروز باشيد ......
سلام به خوشبخت انشاا... دوست گرامي خوشحالم كه مي نويسيد ......اميدوارم كه هميشه خوشبخت باشيد و شاد شاد ....
سلام به آتنا شيرين زبون شما ديگه چرا نمينويسيد با معرفت ....
سلام به خانم ايمان گرامي - خانم محمدي دوست گرامي شما كجاييد هرجا هستيد سلامت باشيد .سلام به عليرضا از همدان - غزاله خانم - بي نام از خارج - سيب - مليحه گرامي - ساقي و فيروزه گرامي و خيلي از دوستان گرامي و خوشحال از دوستان جديدي كه مي نويسند پيروز باشيد .....
براي تعجيل ظهورش دعا كنيم و با عمل ثابت كنيم منتظر ظهورش هستيم به اميد آن روز .....
از ته ته ته ته ته ته دل واسه هم دعا كنيم ..
77589
نام: حسن
شهر: کربلای ایران(اهواز)
تاریخ: 11/27/2010 3:11:14 PM
کاربر مهمان
  سلام..من دانشجوی تبریزم..الان دلم برای خوزستان تنگ شده...منو دعاکنید...دوستتون دارم
77588
نام: خوشبخت انشاءالله
شهر: خوشبختی
تاریخ: 11/27/2010 2:31:15 PM
کاربر مهمان
  سلام دلم برای کسی تنگ است

دلم براي كسي تنگ است
كه آفتاب صداقت را
به ميهماني گلهاي باغ مي آورد
و گيسوان بلندش را به بادها مي داد
و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد
دلم براي كسي تنگ است
كه چشمهاي قشنگش را
به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت
وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند
دلم براي كسي تنگ است
كه همچو كودك معصومي
دلش براي دلم مي سوخت
و مهرباني را نثار من مي كرد
دلم براي كسي تنگ است
كه تا شمال ترين شمال
و در جنوب ترين جنوب
هميشه در همه جا آه با كه بتوان گفت
كه بود با من و
پیوسته نيز بي من بود
و كار من ز فراقش فغان و شيون بود
كسي كه بي من ماند
كسي كه با من نيست
كسي .... دگر كافي ست
77587
نام: رامين
شهر: جلفا
تاریخ: 11/27/2010 2:30:06 PM
کاربر مهمان
  كاش عاشق شدن سخت بود و لي عاشق ماندن راحت
77586
نام: هستي
شهر: مشهد
تاریخ: 11/27/2010 1:45:41 PM
کاربر مهمان
  در مورد آینده زندگی
77585
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 11/27/2010 11:51:40 AM
کاربر مهمان
  آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت . چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد. عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت

عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم


عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است . او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند

عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست . بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد

هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد. چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان
عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد. در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد.



77584
نام: مهدی
شهر: شیراز
تاریخ: 11/27/2010 11:14:07 AM
کاربر مهمان
  ۷۱روز بعد از غدیر رحلت پیامبر اتفاق میافتد وواقعه اسف انگیز سقیفه بنی ساعده.............
77583
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 11/27/2010 11:00:07 AM
کاربر مهمان
  باسلام وتبریک عید گذشته متاسفانه بخاطر پاره ای ازمشکلات نتونستم ازروزچهارشنبه ارتباط برقرارکنم اماشکرخدا امروز توفیق یارشدوخدمت تمامی دوست اهل دل رسیدم خیلی خوشحالم وآرزوی سلامتی وتوفیق روزافزون دوستان واهالی حرف دل رادارم وازخدامیخواهم که عیدی مارافرج آقاومولامان امام زمان روحی وارواح العالمین له فدا قراربدهدوگره ازمشکل تمام مسلمانان عالم بالاخص شیعیان آقاعلی بن ابیطالب علیه السلام بازکند.گفتم میخواهم یک تصمیم بزرگ بگیرم بازم برام دعاکنید.اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم .
<<ابتدا <قبلی 7765 7764 7763 7762 7761 7760 7759 7758 7757 7756 7755 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved