اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
7732 |
نام:
باران
شهر:
بابل
تاریخ:
5/2/2005 7:35:21 AM
کاربر مهمان
|
ای کاش می دانستی در نبود تو زمان چه حجمی داری
|
|
7731 |
نام:
رامین
شهر:
عشق
تاریخ:
5/2/2005 7:21:38 AM
کاربر مهمان
|
در دل شب با خیال عشق دوست
لذتی دارد عجب تنها شدن
|
|
7730 |
نام:
مهدی
شهر:
تهران
تاریخ:
5/2/2005 7:17:43 AM
کاربر مهمان
|
عشق سیلیست مشو غافل از او
خانه ای نیست که سیل آید و ویران نشود
|
|
7729 |
نام:
سمیه
شهر:
قزوین
تاریخ:
5/2/2005 7:16:10 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام
من خیلی دلم می خواهد از زحمتهای خودم استفاده کنم ولی هر کاری که میکنم با در بسته روبرو میشوم
|
|
7728 |
نام:
ممممممممم
شهر:
ببببببببببببببببب
تاریخ:
5/2/2005 7:09:51 AM
کاربر مهمان
|
چی از یاد رفته
|
|
7727 |
نام:
سلیم صحاح
شهر:
کابل
تاریخ:
5/2/2005 7:01:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام به عزیزان!
نمیدانم چه بنویسم تا درد دلم را دوا شود... ولی میدانم که خدایم هر چه را میداند که نمیتوان با شما در جریان گذارم..
استدعا میکنم از خدای لایزال تا قوت ایمان بخشد و صفر فروان...
دلم میسوزد، رنجم رو به افزایش، خوشی هایم رو به کاهش... نمیدانم چرا؟ شاید دل باخته ام... شاید از خود ساخته ام... شاید، شاید... دقیق چیزی گفته نمیتوانم... چرا که خود را از خود باخته ام...
|
|
7726 |
نام:
الينا
شهر:
ظالمان
تاریخ:
5/2/2005 6:59:20 AM
کاربر مهمان
|
از ياد رفته
|
|
7725 |
نام:
رامین
شهر:
عشق
تاریخ:
5/2/2005 6:44:47 AM
کاربر مهمان
|
بعد از خدا همه امید من تویی
|
|
7724 |
نام:
رامین
شهر:
عشق
تاریخ:
5/2/2005 6:35:50 AM
کاربر مهمان
|
ای بار خدا به حق هستی شش چیز به ما عطا فرستی
ایمان وامان وتندرستی علم و عمل و فراخ دستی
|
|
7723 |
نام:
الله کرم
شهر:
آرزو
تاریخ:
5/2/2005 5:51:01 AM
کاربر مهمان
|
ای کاش در سپیده دم فردا آزادی با تمام چهره واقعی سراسر وجود جامعه ما را فرا میگرفت و هر فرد ما در تار پود وجود خود رنگ زندکی و زیستن را احساس میکرد.به امید آن روز در انتظاریم.
|
|