شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
77001
نام: عطیه
شهر: تهران
تاریخ: 10/25/2010 11:39:21 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه اهل دلیها امیدوارم که همگی حالتون خوب باشه اگرخدا قبول کنه درجوار آقام علی ابن موسی الرضا برای همتون نمازحاجت خوندم وازآقا خواستم تمام مشکلاتتون را حل کنه وعواقب امورمان ختم به خیربشود مخصوصا برای گل نرجس واحمد از... که چهارسال بود امام رضا نرفته بود . امیدوارم که امام رضا علیه السلام همه دعاهامو چه برای همه وچه برای خودم کردم قبول کنه وحاجتمون رابدهد یاسریع الرضا بحق امام رضا
مطلبی درباره سکوت بخونید چون بعضیها بیش ازحد حرف می زند.
لقمان حکیم رضى الله عنه پسر را گفت:

امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان
آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.
دیروقت شد و طعام نتوانست خورد.
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد.
روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد .
روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته ‏ها بخواند.
پسر گفت:
امروز هیچ نگفته‏ ام تا برخوانم.
لقمان گفت:
پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى



77000
نام: م
شهر: اهواز
تاریخ: 10/25/2010 10:46:27 AM
کاربر مهمان
  ساناز خانم و همه
من با کسی صحبت نکردم و فقط تذکر دادم و هیچ وجه والوجوه خودمان را گول نزنیم و به خودمون دروغ نگوییم چرا با نام شهدا بازی میکنیم چه معنی داره پسر با دختر و برعکس در مورد شهدا حرف بزنه خودتونو گول نزنید من فقط وظیفه خودم رو انجام دادم
76999
نام: الهام
شهر: تهران
تاریخ: 10/25/2010 10:35:41 AM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یاس سپید
خدایا چه کنم که با اینکه تو هستی اما ....
خدایا آخه چه کنم اینقدر زحمت کشیدم برای علم و دانش و برای بالا رفتنم اما نمی بینم هیچ نتیجه ای...حاصل نشد جز حقارت و دربه دری
76998
نام: حسين دوستي
شهر: تهران
تاریخ: 10/25/2010 9:17:29 AM
کاربر مهمان
  بنام تنها پناه آشفتگان ديار سر نوشت
تقديم به شما كه هنوز هم تكه اي از آسمان در چشمانتان،جرعه اي از دريا در دستانتان و تجسمي زيباراز خاطره ايثار گل هاي سرخ در معبد ارغواني در دلهايمان به يادگار مانده است.
((وبعد از رفتنت))
وشبي از پشت يك تنهايي نمناك وباراني، ترابا لهجه گل هاي نيلوفر صدا كردم تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم.
نمي دانم كجا،تا كي،براي چه، ولي رفتي ومرگ را بر من حتمي كردي؛وبعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد خالصانه ترين حرفهايم،بي غرض ترين گفته هايم براي توست؛براي بالي به وسعت پرواز،نمي داني چقدر رفتنت بر من سخت بود واي كاش نمي رفتي؛وبعد از رفتنت هيچ قاصدكي بر لب پنجره ننشست و هرگز بر ايمان خبري نياورد،در كدام ديار نا شناخته ودر كدام آسمان، در كنار كدام ستاره سرغت را بگيرم ؟تو كه متين هستي و صبور ،معقول بودي و منطقي. ولي بدان و آگاه باش ،هركجا هستي دلم روانه توست.
در پناه خالق نيلوفر ها مهربان وشكيبا بمانيد.
تقديم به آن يار سفر كرده ام M E
76997
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 10/25/2010 8:59:53 AM
کاربر مهمان
 
.:: یَاذَالجَلالِ وَ الاِکرامِ ::.

... با تمام وجود گناه کردیم اما نه نعمتهایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد بیندیش اگر اطاعتش کنیم چه میکند! ...

*آقا عبدالله گل از رفسنجان ، سلام و درود.
دیربازی است از مطالب ارزنده و حضور گرم و صمیمانه ی شما در حرف دل به شخصه خیلی خیلی استفاده می برم.
در پناه حقّ پایدار باشید ، ان شاء الله.

*سوال کننده ی گرامی از شهر پرسش ، سلام و درود و خیر مقدم.
در مورد سوالی که پرسیدید باید عرض کنم که موضوع بسیار مهمّی رو اشاره فرمودید البته شما جهتش رو به امر ازدواج و خواستگار ربط دادید اما این موضوع مهمّ در تمام زندگی ما کاربرد داره. اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) به این موضوع در یک جمله اشاره فرموده اند و آن * لاجَبرَ وَ لا تَفویض ، بَل امرٌ بَینَ الاَمرَین * معنی: نه جبر است و نه واگذاری(اختیار) بلکه امری است بین این دو. روزی دو تن از شاگردان صدرالمتالّهین پس از درس از استاد در مورد همین جمله سوال پرسیدند ایشان تبسّمی نمودند و به هر دو که نزد استاد ایستاده بودند گفتند: یک پایتان را بلند کنید ، هر دو یک پایشان را بلند کردند ، استاد تبسّمی نمودند و فرمودند حالا پای دیگرتان را هم بلند کنید ، هر دو گفتند استاد نمی شود می افتیم! استاد فرمودند هنگامی که پای اوّلتان را بلند کردید با اختیار تامّ بلند کردید امّا پای دوّمتان را اجباراً نباید بلند کنید چون سرنگون می شوید. دو شاگرد معنی این جمله را با تمام وجود درک نمودند.


*دلخسته ی گرامی از شهر امید ، سلام و درود. همونطور که عرض کردم بنده خاک پای دوستان شهید آوینی هستم. استاد و معلّم و ... وصله ای نیست که بهم بچسبه.
در مورد اون مطلب راه مستقیم که ناراحت هم شدید هم باید عرض کنم که این جمله همواره باید دغذغه ی ما باشه در طول زندگی و نصب العینش قرار بدیم. خوشا به حال شما که از این دغدغه راحتید و پشت سرش گذاشته اید. بنده هنوزم که هنوزه نتونسته ام حتّی به اندازه ی ذرّه ای به این جمله عمل کنم و همواره سعی دارم بهش جامه ی عمل بپوشونم. اگه دقّت هم بفرمایید فعل های این جمله اوّل شخص جمعه یعنی همه ی *ما* باید این کارو انجام بدیم و حواسمون رو جمع کنیم.
به دلیل اهمّیّت زیاد این جمله و برای اینکه هرگز فراموشش نکنم یک بر دیگه و این بار برای خودم تکرارش می کنم:

*به جاي اينکه راه مستقيم رو به سمت خودمون کج کنيم خودمون بريم به راه مستقيم.*

در ضمن هیچ فکر بدی در مورد شما نکردم. چون چنین حقّی برای خودم قائل نیستم. چون فرموده بودید نکاتی رو بگم محض یادآوری و اطاعت امر عرض کردم که البته دیگه تکرار نمی شه.

موفّق باشید.


اَللّــهُمًَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّــدٍ وَآلِ مُحَمَّــدٍ وَعَجِّـل فَرَجَــهُم وَفَرَجَــنَابِهِم.


76996
نام: .
شهر: .
تاریخ: 10/25/2010 8:26:58 AM
کاربر مهمان
  http://www.aviny.com/clip/emam_va_rahbari/sher_khani_87/fateme_ghaedi.wmv
76995
نام: .
شهر: .
تاریخ: 10/24/2010 11:53:36 PM
کاربر مهمان
  اگر قرار است براي چيزي زندگي خود را خرج كنيم ، بهتر آن است كه آنرا خرج لطافت يك لبخند و يا نوازشي عاشقانه كنيم . شكسپير
76994
نام: باران
شهر: دوست دارم کربلا باشه
تاریخ: 10/24/2010 4:52:39 PM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

سلام به همگی


.-. ی گرامی
این طرز تفکر باعث میشه قبح گناه در جامعه ریخته بشه و ما جوونا به خودمون اجازه بدیم هر برداشتی و تفسیری که میخوایم از قوانین اسلام داشته باشیم.
چرا خودتون رو گول میزنید؟؟؟
یه مسلمون میتونه انقدر مرد باشه که گناه نکنه و حداقل اگه پاش لغزید و مرتکب گناه شد توبه کنه و از کارش ابراز ناراحتی کنه نه اینکه با مغلطه کردن اشتباهش رو تایید شده ی اسلام قرار بده.
واقعا یک سال دوستی بدون اطلاع خانواده ها رو میشه آشنایی گفت؟؟
یکم فکر کنید و منصفانه نظر بدید
التماس دعا/یاعلی



دوست گرامی هم که اشاره به صحبت کردن بچه ها در این محیط داشتن توجه داشته باشن که خودشون هم دقیقا همین کار رو انجام دادن.صحبت کردن در حرف دل!!!!!!!!
۱.این محیط با نام شهدا متبرک شده و انشاالله همین موضوع از نفوذ شیطان و دل های آلوده جلوگیری میکنه
۲.صحبت کردن در اینجا مثل حرف زدن با خیلی از آدم های دیگه در جامعه است که به ما نامحرم هستند و ما مجبوریم باهاشون صحبت کنیم((استاد دانشگاه.روحانی محل.پزشک.راننده تاکسی و...)) با این تفاوت که اینجا حدودی رعایت میشه((الفاظ برادر.دوست گرامی و...))
۳.حرف های بچه ها قبل از نمایش توسط ادمین گرامی مورد تایید قرار میگیره
۴.موضوعات مطرح شده در اینجا بیشتر مسائل مرتبط با خدا.ائمه.شهدا و مشکلات بچه هاست نه مسائل دوستی و...


**از همگی خواهش میکنم حواسمون بین این دو دیدگاه باشه.
نه بیخیال باشیم نه متعصب.
بنظرم غیرت داشتن نسبت به دین بهترین گزینه ست.التماس دعا یاعلی








دعا کنیم دلامون دست نخورده بمونه برای خودش
یازهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
76993
نام: احسان
شهر: تهران
تاریخ: 10/24/2010 4:33:12 PM
کاربر مهمان
  برای ظهور حضرت مهدی (عج) صلواتی فرستاده و دعای فرج بخوانید.
76992
نام: عبدا...
شهر: رفسنجان
تاریخ: 10/24/2010 3:14:26 PM
کاربر مهمان
  با سلام بتمامی ره پویان راه بی بدیل شهدا
ساناز تنها: علیکم سلام ورحمته ا...
امیدوارم به واسطه وجود نازنین صاحب امر وامام زمانمان (عج)خداوند قادر وکریم همه بیماری های جسمی ،روحی و معنوی راشفا دهد و در هر گوشه ای از این دنیا که باشید برایتان سلامت ،سعادت وسرافرازی را آرزومندم

ودوستان محترم: معلم از تهران ،یاس سفید کوچه بنی هاشم ،مبارز سه راهی شهادت طلاییه ،محمدی شهر زیباییها ،حنا از مزرعه تنهایی ها و زهرا (سارا) از شهر سلطان دل کمتر دل نوشته هاتان دیده میشود . به زیبایی کلامتان عادت داشتم،ختم دسته گلهای صلوات امیدوار بزرگوار هم که خاتمه یافته.

از خدا ی سبحان توفیقاتتان را هر چه مضاعف تر میطلبم

اما شما گمنام بینشان بینشان ، چند ماهی میشود گمنام تر شده اید
سید اهل دل ما ،چشم براه حرف دل شماست
ومن کمترین نیز دلتنگتر.

آن سفر کرده که صد قافل دل هم ره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
<<ابتدا <قبلی 7706 7705 7704 7703 7702 7701 7700 7699 7698 7697 7696 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved