شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
76502
نام: یگانه
شهر: تهران
تاریخ: 9/27/2010 8:15:29 AM
کاربر مهمان
  نمیدونم چی بگم من الان ۳۰ سالمه و راه موندن ندارم من ۷ ساله ام اس دارم و حالا یک کیس برام پیدا شده که پام واستاده و قبول کرده این بیماری را ولی میخوایم شهر دیگه زندگی کنیم باید از کارم و خانواده ام دور شم تا با اون زندگی کنم پسر دختر خاله مامانمه شما به من بگین من چکار کنم تورو خدا گیر کردم
76501
نام: سعید منعم پور
شهر: کاشان
تاریخ: 9/27/2010 8:04:21 AM
کاربر مهمان
  با سلام و خسته نباشید
کجایند مردان بی ادعا
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
76500
نام: یادم نیست
شهر: گمشدم
تاریخ: 9/27/2010 6:20:25 AM
کاربر مهمان
  عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
عشق گاهی رویش برگ است در تن پوش خاک
عشق گاهی می رود آهسته تا عمق نگاه
همنشین خلوت غمگین ِ آه
عشق گاهی شور رستن در گیاه
عشق گاهی غرقه ی خورشید در افسون ماه
عشق گاهی سوز هجران است در اندوه نی
رمز هوشیاری ست در مستی می
عشق گاهی شرم خورشید است در قاب غروب
روزه ای با قصد قربت، ذکر بر لب ، پایکوب
عشق گاهی هق هق آرام اما بی صدا
اشک ریز ذکر محبوب است در پیش خدا

عشق گاهی شوری هجران دوست
تلخی هرگز ندیدن های اوست
عشق گاهی کیمیای زندگی ست
عشق در گل راز ناپژمردگی ست
عشق گاهی هجرت از من، ما شدن
عشق یعنی با تو بودن ما شدن

عشق گاهی نغمه ای در گوش شب
عادتی شیرین به نجوای دو لب
عشق گاهی سر به روی شانه ای
اشک ریز آخر افسانه ای
عشق گاهی یک بغل دلواپسی
عطر مستی ، سازِ شب بو، اطلسی
عشق گاهی هم حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
عشق گاهی نو بهاری گاه پاییزی سرخ زرد!
گاه لبخندی به لب های تو گاهی کوه ِ درد
عشق گاهی دست لرزان تو می گیرد درون دست خویش

گاه مکتوب تو را ناخوانده می داند ز پیش
عشق گاهی راز پروانه است پیرامون شمع
گاه حس اوج تنهایی ست در انبوه جمع
عشق گاهی هم خجالت می کشد
دستمال تر به پیشانی ِ عالم می کشد
عشق گاهی استخوانی در گلوست
زخم مسماری ست در پهلوی دوست
عشق گاهی موج دریا می شود
گاه با ساحل هم آوا می شود
با تو اما عشق پیدا می شود
بی تو اما عشق کی معنا شود ...؟
76499
نام: مها
شهر: آسمان
تاریخ: 9/26/2010 11:21:53 PM
کاربر مهمان
  دیروز می گفتی: فردا؛
امروز می گویی: فردا؛
فردا هم که بیاید خواهی گفت: باشد همین فردا!!!
ای مانده در ویرانه ی فردا، امروز را دریاب، این همان فردا را...
* بیا از همین امروز شروع کنیم، شاید فردایی نباشد!*
76498
نام: الناز
شهر: تهران
تاریخ: 9/26/2010 8:58:41 PM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا قائم آل محمد
وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که باید نه بایدهای ما مثل همیشه اول حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمریست لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم باشد برای روز مبادا اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه امروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روز های ماست
وقتی تو نیستی ...
آینه ها در چشم تو چه جاذبه ای دارند آینه ها که دعوت دیدارند دیدارهای کوتاه از پشت هفت دیوار دیوارهای من دیوارهای تو دیوارهای فاصله بسیارند وقتی تو نیستی...
هر روز بی تو روز مباداست
76497
نام: بنده خدا
شهر: مراغه
تاریخ: 9/26/2010 8:29:09 PM
کاربر مهمان
  یه زمانی بنده بودم اما الان بندگی رو فراموش کردم میشه به خدا بگید بهم یاداوری کنه بگید بدجوری محتاج تقلبم التماس دعا از ته دل
76496
نام: کازیوه
شهر: کردستان-سنندج
تاریخ: 9/26/2010 7:22:17 PM
کاربر مهمان
  خدایا من چی کار کنم عاشق شدم من مهران رو دوست دارم تو رو خدا یکی به من کمک کنه من دارم ازدوری اون دق می کنم ) حرف دله من اینه (
76495
نام: من
شهر: مستقیم تا خدا
تاریخ: 9/26/2010 6:55:35 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه
خوش بحالتون خیلی راحت حرف می زنید
یا علی
76494
نام: شبنم ۲۴ساله
شهر: تهران
تاریخ: 9/26/2010 6:19:53 PM
کاربر مهمان
  ای کاش گذشته بدی نداشتم که امروز به خاطر ازدواج نکردن با محمد صادق حسرت نمی خوردم گذشته تلخی که اگر دچارش نبودم امروز با سربلندی با محمد ازدواج می کردم ای کاش می مردم ولی گذشته بدی نداشتم محمدی که از پاکم پاک تره و منی که از لجن هم کثیف ترم ای کاش می تونستم فریاد بزنم ای کاش می تونستم زمان رو به عقب برگردونم و دیگه گذشته تلخ و بی آبرو رو نداشتم ای کاش تمام بدی ها رو می شد پاک کرد اما سرنوشت تلخ من تا مرگ با من همراهه ای کاش اون شبنم می مرد ولی پاک بود نمی دونم نوشته های من رو می ذارید کسی بخونه یا نه اما مهم نیست همین که شما مدیر این سایت هم بخونید بازم من حرفای دلم رو برای یک نفر زدم و شاید یعنی امیدوارم یه روزی تمام گذشته من بمیره .... به امید مرگ
به امید رسیدن به آرزوی .....
76493
نام: گل نرگس
شهر: ایران سرای من است
تاریخ: 9/26/2010 2:36:15 PM
کاربر مهمان
  سلام دلم برای برو بچه های حرف دل تنگ شده بود امدم سری بزتم وصلحه رحمی کرده باشم از دوستان قدیمی افراد کمی بودند و دوستان زیادی جدید بودند یه لحظه دلم گرفت یاد اون روزها افتادم یاد مسابقه ها و جوایز نفیسش هنوز هم اینجا مسابقه ای بر گزار میشه

راستی کسی گمشده ما را پیدا نکرد

یا علی
<<ابتدا <قبلی 7656 7655 7654 7653 7652 7651 7650 7649 7648 7647 7646 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved