شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
74722
نام: شهاب
شهر: اميد به رحمت خدا
تاریخ: 5/15/2010 9:32:55 PM
کاربر مهمان
 


.:: بسم ربّ الزّهراء ::.


يَا مَولاتي يَا فَاطِمَةَ الزَهراءِ(س) اَغيثيني


دست هایت ...!

بیا عبّاس بنشین کنارم می خواهم برایت روضه مادر بخوانم. مادرت فاطمه کلابیه تا چند روز دیگر به شهادت خواهد رسید. فاطمیه بی فاطمه کلابیه لطفی ندارد. دیگر شهیده راه ولایت مادر توست. علم که از دست تو افتاد پهلوی مادرت شکست. باورش نمی شد. او تو را شیر بچه حیدر کرار پرورش داده بود و وقتی بچه بودی به قد و بالایت نگاه می کرد و برایت اسفند دود می کرد که چه پهلوانی.
دست هایت، دست هایت را در دست می گرفت و گاهی دور از چشم حسنین بوسه ای نثار دستان تو می کرد.
دست هایت، دست هایت را گاهی می گذاشت در دست حسین و به تو می گفت: حق نداری حسین را برادر صدا کنی. حسین مولای توست و فرقش با تو این است که تو فرزند منی اما حسین پسر فاطمه است.
دست هایت، دست هایت را گاهی به زینب نشان می داد و خواهرت زینب لذت می برد که برادرش چنین دستان پر توانی دارد. زینب در دلش می گفت: با این دو دست رعنا عاشورا غمی نیست.
دست هایت، دست هایت را گاه به علی نشان می داد و اشک مولا را در می آورد.
دست هایت، دست هایت، دست هایت...
نه، ام البنین باورش نمی شد علم از دست تو بیافتد. کار کرده بود روی این دست ها از همان بچگی و به دستانت علم می داد بزرگتر از قد رشیدت و تو علم را می چرخاندی در آسمان و جوانان بنی هاشم به افتخارت صلوات می فرستادند.
گاهی می نشست کنار خانه علی و از دور قد و بالایت را نگاه می کرد و می دید که شانه هایت سر به آسمان ساییده اند.
بیا عباس بنشین کنارم می خواهم برایت روضه مادر بخوانم. قبرستان بقیع بهشت زهراست و قبر مادرت فاطمه کلابیه بی چراغ است.
بال یاکریم را بسته اند و نمی گذارند دور مزار مادرت پرواز کند. از حرم خبری نیست. اینجا اشک را ممنوع کرده اند. روضه را هم. باید از دور فاتحه بخوانیم. همان کاری که مادرت با کف العباس می کرد.
دست هایت، غصه این دو دست بریده هنوز برای ام البنین تازگی دارد. یعنی خدا چکار دارد با دستهایت؟!
***

برایت لباس دوخته بود. به آستین که رسید فهمید قطیع الیمین شده ای. این پیرهن الان بر تن امام زمان است ...


http://www.ghadiani.blogfa.com

برگرفته از وبلاگ قطعه 26 _ حسين قدياني



74721
نام: زهرا چراغی
شهر: قم_جعفریه
تاریخ: 5/15/2010 9:12:47 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند ایزد
من زهرا چراغی از قم هیچ آرزویی در این دنیا ندارم فقط دوست دارم آرزوی مادرم بر آورده شود و یک خانه در قم داشته باشد اما بابام توانایی خرید خانه در قم بخرد
همین آرزوی یک دختر ۱۳ ساله است
74720
نام: یاس سفید
شهر: کوچه بنی هاشم
تاریخ: 5/15/2010 6:24:37 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهداء

چه روزباشكوهي بودجمعه به يادماندني .

چه جمع كثيري براي بدرقه شهداآمده بودند .

پيروجوان ونوجوان (زن ومرد) همه آمده بودند .

حتي كودكان شيرخواره و3ساله هم آمده بودند .

همه براي بدرقه مسافران 22ساله آمده بودند .

شهدا!

اينبارچقدرديرآمديد . خيلي دلتنگتان بوديم . خيلي بهتون نيازداشتيم .

درگناه دست وپامي زديم وهرچي صداتون مي كرديم جوابي نمي شنيديم .

ديگه اميدي نداشتيم چون احساس مي كرديم شماهم ماروفراموش كرديد .

درنهايت نااميدي ندائي آمدوخبرآمدنتان رابه مادادند .

سراسيمه براي بدرقه تان آمديم يابهتربگويم : براي دردودل ،

براي كمك خواستن ، براي نجات آمديم .

آمديم گله كنيم ازاينكه ديگه خسته شديم .

ماازفسادوبي حجابي خسته شديم .

ماصاحب مان رومي خواهيم .

مابقيه الله (عج) مهدي فاطمه (س) رومي خواهيم .

ماجوانان مان راصالح وپاك مي خواهيم .

شهدااينگونه به مانگاه نكنيدكه به اندازه كافي شرمنده شماهستيم .

ماشرمنده ايم . شهري كه شمابه ماسپرديدورفتيداينگونه نبود .

بوي معنويت مي داد . بوي شهادت واخلاص مي داد .

ولي الان به سختي مي توان بوي شهدارودراين شهرگناه احساس كرد.
ازتون ممنونيم كه برمامنت نهاديدوبه شهرمان آمديد .

دراين شهرگناه بغض گلوگيري راه نفسمان رابسته بود .

به سختي مي توانستيم نفس بكشيم .

امروزباحضورآسموني تون ماهم توانستيم بارديگرنفس بكشيم .

چه صفايي داره باشمابودن ونفس كشيدن .

چه صفايي داره براي شماروضه خوندن وباشمابراي مادراشك ريختن .

اصلاانگارنه انگاركه اين مسيرطولاني بود .

چقدرزودبه معراج شهدارسيديم .

چقدرزودلحظه وداع باشمافرارسيد .

ولي انگاربازهم ماروموردعنايت تون قرارداديد .

آخه اعلام مي كنن تعدادي ازتابوتهاي شهداروخانمهابه معراج ببرن .

باشنيدن اين خبرخيلي خوشحال شدم . به آسمون خدانگاه كردم

وزيرلب گفتم : خداياشكرت .

تابوت شهدارابرروي شانه هايمان تشييع كرديم وباگفتن

ذكرياحسين (ع) ، يازهرا(س)واردحياط معراج

شهداشديم . ودركنارتابوت مظلوم شهدانشستيم

وروضه خونديم واشك ريختيم وبرسينه زديم .

به هرطرف نگاه مي كردي خواهري كنارتابوتي نشسته

بودومشغول خواندن قرآن ودعابود .

ديگه فرقي نمي كردكه اين تابوت نام ونشان

داردوياگمنام است .

چون همه آنهابرادران مابودندكه بعدازسالهاانتظاربه

آغوش ميهن خودبازگشته بودند

ووظيفه ی مااين بود كه برايشان خواهري كنيم .


74719
نام: امير چيذري
شهر: تهران
تاریخ: 5/15/2010 5:15:32 PM
کاربر مهمان
  هنوز ريشه اميد در من نخشکيده است ...
74718
نام: مریم
شهر: تهران
تاریخ: 5/15/2010 4:47:35 PM
کاربر مهمان
  یک ماهی بود به فردی بسیاراحترام می گذاشتم .
به اندازه خدااورابالابردم امروزاومرازمین زدو به من بی حرمتی کرد بسیاراندوهگین شدم و گریه کردم
سپس به خودآمده و ازخداوندعذرخواهی کردم که بنده ای ازبندگان ضعیفش رابه جایش پرستیدم .مشغول انجام کاری بودم ناگهان نیازبه چک نویس پیداکردم ،برگه ای ازسالنامه ام درآورده ناگهان حدیثی ازامام حسن درآن برگه دیدم که دگرگونم کرد .
امام حسن (ع)فرموده اند :کسی که بندگی خداکند ،خداوندهمه چیزرابنده اومی کند .
پروردگارازیباترومهربانترازتوهیچ جای عالم نیافتم .
توبه ام رابپذیرکه دوست وهمدمی به جزتوندارم .
74717
نام: زهرا
شهر: کرج
تاریخ: 5/15/2010 4:20:39 PM
کاربر مهمان
  خدایا من فقط تو رو دارم
نزار خطا برم
ازتو لذت عبادت می خوام
وشهادت....
زیاده خواهی منو ببخش
دوستت دارم
74716
نام: تنها
شهر: بی کسی ها
تاریخ: 5/15/2010 3:40:39 PM
کاربر مهمان
  سلام به همی دوستان حرف دل و خوانندگان عزیز /اخه چراتوی این دنیا کسی به حرف های ما جووناگوش نمیده...........
74715
نام: لیلی
شهر: تهران
تاریخ: 5/15/2010 2:12:48 PM
کاربر مهمان
  شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) رو تسلیت می گم.امیدوارم روزی نباشه که شرمنده ی خانم باشیم.
التماس دعا
74714
نام: خروش!
شهر: همين دور و برا
تاریخ: 5/15/2010 11:26:37 AM
کاربر مهمان
  پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی

اگر ز لانه می روی چرا شبانه می روی

قرار من شکیب من مهاجر غریب من

که با کبودی بدن ،ز تازیانه می روی

کبوتر شکسته پر، مرا به همرهت ببر

چرا بدون همدمت، به آشیانه می روی

چهار طفل خون جگر، زنند در غمت به سر

تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی...
74713
نام: زهرا
شهر: بندرعباس
تاریخ: 5/15/2010 11:23:18 AM
کاربر مهمان
  سلام به تموم ايرانياي دلير و بامحبت

براي سلامتي آقا امام زمان (عج) و سلامتي رهبر معظم انقلاب حضرت ايت اله خامنه اي سلامت محمدي بفرستيد.
<<ابتدا <قبلی 7478 7477 7476 7475 7474 7473 7472 7471 7470 7469 7468 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved