شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
74582
نام: هادی
شهر: اهل گناه
تاریخ: 5/8/2010 9:55:02 AM
کاربر مهمان
  عمر خویش بر باد کردم بر تن خود بیداد کردم گفتی و فرمان نکردم درماندم و درمان نکردم.
االتماس دعا
74581
نام: منصوری
شهر: کرمانشاه
تاریخ: 5/8/2010 9:52:26 AM
کاربر مهمان
  سلامتی و فرج امام زمان دیگر گناه نکنیم
74580
نام: علی
شهر: شیراز
تاریخ: 5/8/2010 8:29:18 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم- داستان وانت میدان تایمز نیویورک به نظر می رسید ساختگی است- اولا فرد پاکستانی است دوم جوان است سوم وانت است- چهارم باید سه دست پس از خرید باید فروخته میشد- باید بداند ایالت نیویورک را شهر:مقدس قم: میتواند متحرک کند
74579
نام: شاهینی
شهر: ارومیه
تاریخ: 5/8/2010 8:14:59 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستای اهل دلی
یا فاطمه الزهرا یا قره عین الرسول یا سیده النسائ العالمین یا صدیقه کبری شفاعت شما پیش خدا کاری نداره یا فاطمه(ع) خودم میدونم که خیلی گنهکارم ولی دست به دامنت شدم شمارو قسمت میدم به جان حسن و حسینت و به جان رسول الله یک گوشه چشمی هم به من داشته باش خودت از قلبم اگاهی اگر این بار بخشیده شوم تا جان در نفس دارم غلام و چاکر شما خواهم بود
74578
نام: ناهید
شهر: ایران
تاریخ: 5/7/2010 11:50:51 PM
کاربر مهمان
  سلام خسته شدم از این بی تکلیفی نمیدونم چطور راهمو پیدا کنم
74577
نام: من
شهر: همه میدونن
تاریخ: 5/7/2010 10:30:53 PM
کاربر مهمان
  با سلام
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند...

چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.
آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید»...

پادشاه بیرون رفت و در را بست...

سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.

نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود!

آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،باز شد و بیرون رفت!!!

و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته!

وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست وزیرم را انتخاب کردم».

آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»

مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین
سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟
نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت؛
هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».
پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد».

جمله روز : به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)
یاحق
74576
نام: زینب
شهر: قم مقدس
تاریخ: 5/7/2010 7:29:14 PM
کاربر مهمان
  سلام برادر ارجمند
مطالب عالیست وجای بهتر شدن هم دارد
اگر هرکسی درحد توان تبلیغ و خدمت نماید
ایرانی همیشه اسلامی خواهیم داشت
اعظم الله اجورنا و اجورکم
74575
نام: رضا جانفشان
شهر: سومین حرم ایران شهر شیراز
تاریخ: 5/7/2010 6:46:40 PM
کاربر مهمان
  این جمعه هم شب شد ولی ارباب نیومد خدارا به حق خود اقا قسم میدم که بیا منظریم اقا سرور
74574
نام: غلام سیاه
شهر: گناهکاران
تاریخ: 5/7/2010 6:33:19 PM
کاربر مهمان
  فقط یه سوال؟
هان ای شهیدان خلوت شبهاچه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا چه گفتید؟
---------------------------------------
آقاجان من کجا اون جوونای پاک کجا.
دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم هجران تو برسر زده ام
---------------------------------------
دعا کنید منم آدم بشم
74573
نام: احمد
شهر: سیرجان
تاریخ: 5/7/2010 5:28:09 PM
کاربر مهمان
  سلام

مهدی ای ابی ترین احساس ها
ای معطرازشمیم یاسها
ای تو خورشید شب یلدای من
ای همه انگیزه فردای من
عصر جمعه برای حضرت وبیاد او التماس دعا
<<ابتدا <قبلی 7464 7463 7462 7461 7460 7459 7458 7457 7456 7455 7454 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved