شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
74532
نام: یاس
شهر: باغچه مهربونی
تاریخ: 5/5/2010 11:25:10 AM
کاربر مهمان
  به نام خداوندبخشنده مهربان
دوست خوبی که آرزو کردی خداوند ماروازخودکشی منع نمی کرد باورکن خداهمه جاباماست خواهش می کنم باورش کن او درعین ناامیدی تورا می بیند وتمام سختیها یک امتحانه مابایدورزیده بشیم برای آینده ای روشن بدان که هروقت شکست خوردی وبعدازآن لبخند زدی آنگاه شجاع هستی به اوتوکل کن اصلا الان ایام فاطمیست عزیزم از امروز شروع کن تاچهل روز هر روز حدیث کسا روبخون حضرت زهرا کسی روناامید بر
نمی گردونه ازبچه های حرف دل دعوت کن دراین ختم معنوی شما شرکت کنند وبرای تمام اسیران خاک دعا کن
برای فرج آقامون دعاکن برای من حقیر اگردوست داشتی دعا کن.من هم به عنوان عضوی ازاین جامعه درختم حدیث کسا شرکت خواهم کرد اگر بچه ها شرکت کردند اسمشون رو هرروزلیست کن.
زنده وپاینده باشی هموطن عزیز.
74531
نام: اردیبهشت
شهر: بهارستان یزدان
تاریخ: 5/5/2010 8:06:53 AM
کاربر مهمان
  منت خدای را عز و جل که شکر اندرش مزید نعمتست و بهار اندرش اردیبهشت!

درود و هزاران سد بدرود بر دوستان و یاران


و چون عصرهنگام نیمروز نیم بهار فرا همی رسید ، ایشان به قصد شیر و خورشید از خانه ی خویشتن خارج همی گشت به یاد خدای تعالی عزه ذکره ، باشد که نیکو فرزندشان به سلامت بادا !
و چون بر اوشان وارد همی گشت ، صلاح بدیدند که وقت میلاد مبارک آن نوزاد فرا همی رسید باشد ، نیکو سرشت بادا انشا الله
و چونین بی درد و بی سرو صدا دیده بر جهان بیکران بگشودی و آن شب احتمالا آسمان نور باران بودی ! یک ستاره ی گذرا هم از آن سوی آسمان بیکران بیامدی و در این سوی آن بیکران ناپدید بشدی احتمالا تر! باشد که به فالی نیکو همی گیریم !

القصه پدر و مادرش نام وی را اردیبهشت بنهاند باشد که نیکو فرزندی ، نیکو سیرت همی گردد!!
در ابتدای زندگی خویشتن با ونگ و ونگ بیکران بر پدر و مادر خویش زحمتی وافر ارزانی بداشتی و چون گاه مکتبش فرا رسید ، دست خویشتن بسوخت و دگر بار از بهر شیطنتن بشکه ی نفت بر خویشتن باژگون همی نومودی و دگر از مرگ بجستی و
این اردیبهشت نیروی فراوان بداشتی !چونان بیش فعالان
و هرگاه از پی ایشان می بودی ، یا در حین شکار گنجشککان وی را بیافتی و یا بر برج و باروی خانه و یا در حین انجام آزمودنی ها مندل! اردیبهشت هیچ قانونی را در نوباوگی کشف نه همی کردی !
و از اولین جمله های نوباوگی خویشتن ، پیامی بازرگانی بیاد داشتی که هر بار آن را تکرار بکردی ، پدر و مادر ایشان از بهرش اسپند دود همی کردی باشد که از آسیب و چشم زخم بدور همی بودی!
چون گاه دانشگاه فرا همی رسید ، سران خوابگاه از دست ایشان بستوه آمدی و ایشان نام مستعار بر خویش بنهادی و مسئولان هیچوقت نتوانستندی این نام را بیافتی !
و القصه اندر آخر :
اکنون اردیبهشت از کار اخراج همی گشته است و اندر پی دعای نیک دوستان از بهر کار همی بودی

بادا مبارک بادا
میلادمان مبارک بادا

یا علی
با علی
تا اعلی
74530
نام: چه فرقی میکنه
شهر: هیچ جا
تاریخ: 5/5/2010 7:50:37 AM
کاربر مهمان
  عرض سلام و ادب خدمت همه پرچمداران خونه آقا سید مرتضی

انشاالله به لطف نگاه آقا سید و همه شهدای دفاع مقدس روزگارتون پر باشه از خیر و برکت

مریم خانم در انتظار بهار و باران تولدتون با تاخیر مبارک
انشاالله حاجت روا باشید و موفق

اردیبهشت یزدان برادر تولد شما هم مبارک
انشاالله زیر سایه آقا امام زمان باشید و پرچمدارش

سبکبار عزیز دلم هوایی است صلواتی مرحمت بفرما

ایمان محترم خواهر گرامی در نظرم هستید و دعاگویم
ما را ز دعا فراموش نسازید

به یادتان هستم حتی اگر نامی نمیبرم و قلمی نمیزنم اما عفوم بدارید که لایق حضور نیستم

یا علی و یا فاطمه
74529
نام: یک دوست
شهر: سرگردانم
تاریخ: 5/4/2010 11:03:44 PM
کاربر مهمان
  سلام
امروز خوب نبودم. می دونم یه جور دو روئیه ولی من حتی خودم از خودم راضی نیستم. من الان حتی روم نمی شه با خدا حرف بزنم. چی بگم بهش؟ از نامردیم بگم. یا ابالفضل العباس. شما شفاعت ما رو بکن. من روم نمی شه.از خودم خجالت می کشم.
74528
نام: یاس
شهر: باغچه مهربونی
تاریخ: 5/4/2010 10:43:12 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده مهربان
نپرسید کجا بودم سرم خیلی شلوغ بود مدتی کامپیوترراباتمام تشکیلاتش فراموش کرده بودم اما به فکرتون بودم به فکر همه کسانی که درختم حدیث کسا کمکم کردند ممنونم از همه به ویژه از شهیدان بزرگوار وخداوندکه همه هستی خود را مدیون او هستیم.
سلام خوشحالم چون حاجت رواشدم وآرزو دارم برای همه جوانان که به آرزوهای قشنگشون برسن.
منتظرم منتظرنگاهتان یاصاحب الزمان.
74527
نام: يلدا
شهر: اهواز
تاریخ: 5/4/2010 10:26:14 PM
کاربر مهمان
  تو از دردی که افتادست بر جانم چه میدانی
دلم تنها تورا دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی نو کتمان عشقت بود در حالی که
ازچشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
فقط یک لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
74526
نام: هاله
شهر: شیراز
تاریخ: 5/4/2010 8:21:42 PM
کاربر مهمان
  دلم برا خودم تنگ شده
74525
نام: امید
شهر: تهران
تاریخ: 5/4/2010 7:49:05 PM
کاربر مهمان
  سلام تشکر میکنم از شما وارزوی موفقیت برای شما
74524
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 5/4/2010 4:45:06 PM
کاربر مهمان
 
.:: یَا مَن لا یُرجَی الا اِلَیهِ ::.


روزنه ای کوچک در انتهای سنگ قبر قطعه 26 ردیف 63 شماره 44 ساخته بودند و با خیال راحت به داخل قبر رفت و آمد می کردند. به این می گویند سمفونی مورچه ها. به یکی از این مورچه ها گفتم اگر راست می گویی داخل قبر که رفتی حنجره بابا اکبر را برایم بیاور. چند ساعتی منتظر ماندم ولی از مورچه خبری نشد. صدای اذان آمد. وضو گرفتم و همانجا به نماز ایستادم. قامت که بستم مورچه هم از قبر آمد بیرون. با عجله آمد و آمد تا به پایم رسید. آمد روی انگشت شست پایم و همین طور آمد بالا. در رکعت آخر نماز بودم که مورچه رسیده بود آخرین دکمه لباسم. رفتم رکوع مورچه از لباس خودش را رساند به گلویم. رفتم سجده و پیشانی ام را برای چندمین بار گذاشتم روی سنگ مزار پدرم. از سجده بلند شدم. مورچه بست نشسته بود روی گلویم و تکان نمی خورد. نمی دیدمش اما وجودش را احساس می کردم. به سلام نماز رسیدم ، ... السلام علینا و علی عبادالله الصالحین. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

عجب مورچه با معرفتی! حنجره بابا اکبر را خواستم ، فریادش را برایم آورد.

منبع: وبلاگ قطعه ۲۶

http://www.ghadiani.blogfa.com


74523
نام: اسد
شهر: اصفهان
تاریخ: 5/4/2010 4:43:21 PM
کاربر مهمان
  در طوفان زندگی با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است
<<ابتدا <قبلی 7459 7458 7457 7456 7455 7454 7453 7452 7451 7450 7449 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved