شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
74402
نام: اردیبهشت
شهر: بهارستان یزدان
تاریخ: 4/27/2010 8:15:08 AM
کاربر مهمان
  منت خدای را عز و جل که شکر اندرش مزید نعمتست و کفر اندرش به ورطه ی عصیان

دورود و سه سد بدرود بر شما همرهان

اینک از بهر دل سوخته ی خویشتن داستانی بازهمی گویم که هر کس آن را بخواند آهی سخت حزین از اعماق دل خویشتن کشد و حزن خویشتن را در مقابل این غم اردیبهشت ، لنگ اندازی بیش نه همی داند .

باری !
چون پدر بر آن بخش رو به خیابان دری بنهاد ، آن افکار شیطانی بر ایشان نزول همی کرد که نیک تر آن بودی که این جا را از بهر اجاره به آن خواستگاران همی دهیم به جد!باشد که کمک خرجمان!
القصه هر روز خواستگاران بیامدند و برفتان تا چشممان بر جمال آدمی! بلند بالا بیافتاد و از بهر ایشان آن قرارداد اجاره امضا نومودی و از بهر تر ایشان دعا بخواندی که بار الها باشد که برکت از بهر ایشان سرازیر همی فرمایی کرور کرور !

چون استقرار بیافت در نخستین روز کار خویشتن ، آن همگردان را به صدا در آورد که خواب را بر ما تباه بکردی و اردیبهشتی که تا دی هیچ احدی بر وی جرئت مزاحمت نبود ایشان ، چونین بی خواب کردی !

اردیبهشت هر چه بر خود فشار بیاوردی هیچ راه حل بر ذهنش نرسیدی و چاره در آن دیدی که با آن صدای ناهنجار زلزله مانند توافق همی کردی و خواب شیرین را اینگونه تلخ بر مذاق خویشتن تحمل بنومودی

القصه تر
روزی از روزگاران اردیبهشت که در تمنای خواب بلند مدت بامداد جمعه بسوختی ، به هنگامه ی خروسخوان با صدای تق و توقی از خواب ناز بپریدی که سهل بودی که بر فضا برفتی و با همان سرعت بر زمین کوفتی ! که این نانوا زاده ی نان پز عزم بر آن داشتی که شکل نانوایی خوشتن و چیدمانش را بر هم همی زند و این صدا از بهر آن بودی که دگر روز را از ما تطاول همی کردی !

القصه تر تر !
که این اردیبهشت هیچ چاره بندیدی جز آن که سکوت همی کردی که هر کس پول بیشتر خواهد چونین مستاجری بی فرهنگ را بر خویشتن تحمل همی کردی !
و روزی از روزگاران که دی بودی و شب از شبگاران که دوش بودی ! اردیبهشت عزم مطالعه بکردی ، و بر قرار گاه خویشتن فرود آمدی که صدایی نحس از آن نانوایی بگوش برسیدی و اردیبهشت با خویشتن همی گفت باشد که آهنگی بر گوشمان فرو کنی تا چونین آهنگی ناموزون را تحمل نه همی کنی !

القصه تر تر تر تر !
چون گاه صلات بامدادی بشد ، و خروس ها هنوز در خواب ناز فرو همی برفتند ، نانوا به رسم هر روزه ی خویشتن بیامدی و آن گردان بی دین را روشن بنومودی ، و چون چشمانمان از بهر ادامه ی خواب گرم بگشت ، صدایی ناهنجار به هوا همی خواست : ای بنفشه ! ای آسمان !
ای آن بنفشه بر کمرت همی زند ، ای آن آسمان بر سرت فرو همی آید که چونین بر ما خواب را حرام بکردی
و ایشان هیچ نیاندیشیدی که اردیبهشت چون خوابزده همی شود ، تا شامگاهان نتوانستی بخوابی ! و سردردی عظیم بر وی چیره گشتی !
ای خدا چه همی کنیم ؟
****
و اما ای استاد ! ای میم ! ای که اول بار چونین جرقه ای بر ذهنمان فرو بکردی ، باشد که روز افزون نیکی گرد همی آوری که بسی شاد همی گشتیم .

و ای اخوی ! ای که جایتان خالیست! ای(( چه فرقی میکند ))، بدان و آگاه باش که تولدمان بی تبریک شما بر ما گوارا نه همی بودی و این اردیبهشت بر درگاه آن سبزخانه چشمانش را بر در همی مالد تا تبریکتان را درین سال نیز باز پس همی گیرد .

یا علی با علی تا اعلی
74401
نام: شاهینی
شهر: ارومیه
تاریخ: 4/27/2010 8:02:47 AM
کاربر مهمان
  سلام دوستای خوب و مهروبونم تو لینکستان حرف دل
یعنی یک نفر پیدا نمیشه که برای من بنده از همه جا رونده دعا کنه؟خیلی دلم گرفته هر بار که بهم فشار اومده از خدا خواستم که به من مرگو عطا کنه که بعضی مواقع مرگ بهترین نعمته
74400
نام: من
شهر: همه میدونن
تاریخ: 4/27/2010 1:27:54 AM
کاربر مهمان
  شاگرد زيرك و استاد!

استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به يك چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"

استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است!"

شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.

شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"

استاد پاسخ داد: "البته"

شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "

شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.

مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"

استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"

شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکي هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."

در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"

زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."

و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که و
74399
نام: محمد
شهر: دوبي
تاریخ: 4/27/2010 12:34:08 AM
کاربر مهمان
  وصال دلبر
74398
نام: نأزنین
شهر: تهران
تاریخ: 4/26/2010 10:06:33 PM
کاربر مهمان
  MIKHAM BEGAM KHODA MAN KHILI TANHAM KOMAKAM KON ALAN KE DARAM MINEVISAM YE HESE AJIB DARAM TO MIDONI TO DELAM CHE KHABARE PAS KOMAKAM KON
74397
نام: م
شهر: تهران : شهر گناه
تاریخ: 4/26/2010 9:53:41 PM
کاربر مهمان
  خنده و طعنه به اشعار و شعارم بزنید
تیرغم بر دل دیوانه و زارم بزنید
درحمایت ز امامم علی خامنه ای
می شوم میثم تمار به دارم بزنید

________________________________________________
آهن آبدیده را زنگ عوض نمی کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی کند
به خیل دشمنان بگو به کوری دو چشمشان
مطیع امر رهبری رنگ عوض نمی کند
















74396
نام: میلاد
شهر: شیراز
تاریخ: 4/26/2010 9:05:08 PM
کاربر مهمان
  حافظ کار تو دعا گفتن است و بس /در بند ان نباش که نشنید یا شنید
74395
نام: نسيم
شهر: اهواز
تاریخ: 4/26/2010 8:10:55 PM
کاربر مهمان
  سلام به شاهيني .
گل من خدا اينقد بزرگه كه توبه همه بندگانشو مي پذيره.هرگز از در خونش نااميد نشو.
پرتو و ليلا جان من نيز به دعاتان محتاجم براي من نيز دعا كنيد.
من يه روز شادم يه روز غمگين مطمئنم يه چيزي كم دارم واون خداست .راه رسيدن به اورا گم كردم ميخوام ازش دور نمونم .
همگي التماس دعا
74394
نام: طاهره
شهر: مشهد
تاریخ: 4/26/2010 8:07:31 PM
کاربر مهمان
  يا امام حسين تورو خدا جوابمو بده
74393
نام: سکوت
شهر: سمنان
تاریخ: 4/26/2010 7:26:11 PM
کاربر مهمان
  خدایا منو ببخش ، خدایا خسته ام از همه چی.
اگه ازم دلگیری من دلگیرترم اگه تو منو تنها بزاری که دیگه درمانده تر می شم . خدایا دوست دارم
<<ابتدا <قبلی 7446 7445 7444 7443 7442 7441 7440 7439 7438 7437 7436 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved