اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
74202 |
نام:
شقایق همت
شهر:
تهران
تاریخ:
4/15/2010 9:18:51 PM
کاربر مهمان
|
سلام حاج همت میدونم رهام کردی وحتی دوس نداری نگاهم کنی ولی حاجی به خدا دل بریدم چرا دستمو دوباره نمیگیری مگه دل ندارم حاجی عزیزترین فرد زندگیم هم اومد پیش همتون خدا را شکر دیگه خسته شده بود از سرفه های خونی و تاول!اما حاجی من دیگه تنها شدم یارم پیش شماست نمیدونم چه جوری این درد دوری را تحمل کنم
حاجی دیکه بسه خسته شدم دست منم بگیرین منم ببرین
امشب دلم دوباره تنگه برا اباالفضل
به کی بگم خدایا که دردمو بدونه
به اشک من نخنده نگه شدی دیوونه
|
|
74201 |
نام:
امیدوار
شهر:
ایران
تاریخ:
4/15/2010 3:31:05 PM
کاربر مهمان
|
باسلام وروزبخیربه همه بزرگواران ودوستان قدیم وجدیدحرف دل...
**********************************************************
به حول وقوه الهی درآستانه فرارسیدن ولادت باسعادت یگانه بانوی دشت کربلا*حضرت زینب کبری(س)*ختم*هزاران دسته گل صلوات محمدی*درشب وروزمیلادهدیه به ساحت مبارک ایشان وخاندان مطهرشان.
به نیت سلامتی وتعجیل درظهورصاحب الزمان(عج)وبراورده شدن حاجات ورفع گرفتاری شیعیان وشفای عاجل همه بیماران وخوشبختی وسعادت جوانان به ویژه دوستان حرف دل.
**********************************************************
5000صلوات محمدی:امیدوار
1000صلوات محمدی:آرام بزرگوار
....
*************************************************************
**بزرگواران اسامی شریف خودیاعزیزانتان رابرای ثبت حداکثرتا30فرروردین ماه89اعلام بفرمایید.
جهت دوستان جدیدالورودلازم به ذکراست که ختمهایی که به مناسبتهای مختلف برگزارمی گردندهمان موقع نحوه وفرصت زمانی جهت انجام آن ختم نیزتوضیح داده می شودوهمه کسانی که تمایل دارندمی تواننددرختمهاشرکت فرمایند.
.التمـــــــــــــــاس دعـــــــــــا...
|
|
74200 |
نام:
زهرا(سارا)
شهر:
مشهدالرضا
تاریخ:
4/15/2010 2:35:33 PM
کاربر مهمان
|
قمقمه ها
در معبري كه رزمندگان، شب عمليات از آن عبور كرده بودند، از اسلحههاي بر زمين افتاده، قمقمهها، كوله پشتيها و سرنيزهها عكس ميگرفتيم تا اينكه با ديدن يك صحنه، حلقهي اشك، جلوي چشمان من و لنز دوربين را گرفت. پيكر دو شهيد در سمت چپ و راست معبر بود كه ميان آنها تعدادي قمقمهي آب قرار داشت. نميدانم آنها ساقي گردان بودند، يا دو زخمي كه از بچه ها آب خواسته بودند و بچهها هم قمقمههايشان را به آن دو هديه كرده بودند؛ راز قمقمهها را نميدانم؛ ولي همينقدر ميدانم كه آنجا انتهاي معبر نبود.
منبع: آسمان مال آنهاست(كتاب تفحص) - صفحه: 47
|
|
74199 |
نام:
یاس سفید
شهر:
کوچه بنی هاشم
تاریخ:
4/15/2010 1:58:12 PM
کاربر مهمان
|
*********امروزخداوند مهربون *******************************************************************
*************************منوبه مامان وبابام *****************************************
*************************************داد******************************
********تولدم مبارك************************
*********تولد تولد تولدم مبارك*************
***************** ****************** *****************
|
|
74198 |
نام:
اردیبهشت
شهر:
بهارستان یزدان
تاریخ:
4/15/2010 1:41:11 PM
کاربر مهمان
|
منت خدای را عز و جل که بهار اندرش مزید نعمتست و به اردیبهشتش فزونی رحمت
دورود و هزاران سد بدرود بر شما کمال دوستان و کمال خواهان
و اکنون که بر وکیشن خود نظر همی افکنی چیزی پر ملاط نه بیافتی جز اندک توشه ای ز بهر عید و میهمانان خوانده و ناخوانده
القصه که چون گاه تحویل سال بشد ، بر دل خویشتن صابونی بس فراوان از بهر عیدی بمالیدیم که هدر همی رفتی و چون به خویشتن بیامدی ، هر میمان که از در بیامدی بر قامت رشیدمان نگاهی بیافکندی و ...
و روزی روزگاری ، از عیدها پچ پچی بزرگ برخاست ، چون جویا شدیم ، بدانستیم که نیک خواهان از بهر این اردیبهشت بی دست و زبان آستین بالا زده و قصد مستقل ساختن ما بداشتند ، اوضاع که بدین گونه بدیدیم در دل خویشتن قند و شکری تمام عیار آب فرمودندی و خشنود بگشتی و همه کس بدانستندی که این شادمانی از بهر چیست.
القصه چون ، چونین بشد بر رخش پدر سوار همی گشتی و گشتی در اکناف بزدی نه از بهر کار که از بهر تفکر –هر چه باشد گاه استقلالمان بالاخره فراهمی رسیده بودی !
و اردیبهشت در ا فکارخویشتن چندین و چند بار صحنه ی بده بستان دسته گل را مجسم همی فرمودی و این که آن نکو طرف در کدام شکل ظاهر بودی و چه بپوشیدی و قد و بالایش چونان سرو بودی یا چنار! سردردتان نه همی دهیم که خوش بودیم !
خدای تعالی عزه ذکره چونین خوشی نصیب کناد انشا ء الله تعالی عز و جل
چون گاه اطلاع رسانی حاصل همی شد، کبوتران زحمت کش نامه رسان و دلسوزان خبر همی آوردی که اردیبهشتا ! قمست شما درین نبودی و چون وصف حالت اوشان برفت ، دلفسرده همی شدیم !
وباز عزم دریاسار همی کردیم و در خویشتن خوش غوطه همی خوردیم که این چوگونه زیستن بودی که بر دل گرسنه کباب عرضه همی کنی و به گاه خوردن آن را نثار دیگری کنند .
یا علی با علی تا اعلی
|
|
74197 |
نام:
میم
شهر:
بینوایان
تاریخ:
4/15/2010 12:32:21 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم جمیعا
مقدمه :
این نوشتار را نه از بهر آن می نویسیم که کله مان
بوی قرمه سبزی و فسنجان گرفته باشد و بخواهیم
خطر آفرینی بی سبب برای خود نموده و یا خویشتن را در هچل افکنده و دیگران را مچل نماییم ، بلکه از جهت احساس مسئولیت و تکلیفی است که سنگینی آن را بر دوش خود شدیدا احساس نموده ایم
به قسمی که از کت و کول بیفتاده ایم .
و از آنجا که اینجانب اسم و رسم به را نینداخته ایم که بار خود را ببندیم *
و همچنین می خواهیم که رابین هود و ژان وال ژان را با این اقدام شجاعانه ،
جسورانه ،
بی باکانه ،
متهوّرانه ،
و شهادت طلبانه خود قوطی نماییم.
ادامه دارد...
[ البته یاد آوری می کنم اینجانب حتی یک پول سیاه هم نگرفته ایم ،
یک زمانی شاعران در این سرزمین ارزش شایانی
داشته اند ، اما امروزه چاپلوس ها و مجیز گو ها و مشت و مال چی ها ارزش شایانی دارند و هَمیان همیان سکه های طلا و نقره....بگذریم...]
|
|
74196 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
4/15/2010 11:04:46 AM
کاربر مهمان
|
مولایم علی
هرچه میگردم بیابم واژه ای ...اما...ولی
مانده ام, دربیکران ,گویای عشقت یا علی(ع*)
چهره در هم میکشم , در محضر ویران ها
گرنیابم همچو (( تو )) ,در روزگارم همدمی
یاعلی گویان (( مدد !)) ، من چاره میجویم زتو
ای مراّم و معرفت ،ای که بدنیا , مرحمی
مظهر مردان شود , آن کس شناسد نام تو
گر کسی ، راه ترا چندی رود (( حتی ،کمی))
یاورم بودی تمام زندگی (( باور )) توئی
منکه هستم ؟، ریزه سنگی ,زیر پایت, (( کمتری))!
یا علی (ع) , درنام تو, هرگز نکردم شبهه ای
خودهمی دانم (( توئی)) مولای من ((مولا علی(ع*)))
|
|
74195 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
4/15/2010 10:26:31 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر سید و سالار شهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی
سلام بر تک تک دوستان و همراهان ومدیریت محفل سید مرتضی
امروز پنج شنبه است و اموات چشم براه یادآوری و ذکر فاتحه و گاهی هم خیراتی پس آن عزیزان را بیادآوریم و برای شادی روحشان همگی فاتحه و صلواتی بفرستیم
الفاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا
یاعلی
|
|
74194 |
نام:
فرزانه
شهر:
گناوه
تاریخ:
4/15/2010 9:15:09 AM
کاربر مهمان
|
دلم گرفته از اینکه چرا مردم میخواهند مدرن باشندولی حرمت حسینی را و عفت دختری را زیر سوال برندنداینجا فقط نامی از اسلام باقی مانده است چرا آقایمان مهدی نمی آید تا جهان پراز عدل داد شود آقا چرا نمی آیی
|
|
74193 |
نام:
طاها
شهر:
آسمانی ابی
تاریخ:
4/15/2010 9:12:32 AM
کاربر مهمان
|
*بخوان ما را
*منم پروردگارت
*خالقت از ذره اي ناچيز
*صدايم کن مرا
*آموزگار قادر خود را قلم را
، علم را ، من هديه ات کردم
*بخوان ما را
*منم معشوق زيبايت
*منم نزديکتر از تو به تو اينک صدايم کن
**رها کن غير ما را ،
*سوي ما باز آ
*منم پروردگار پاک بي همتا
*منم زيبا که زيبا بنده ام را دوست ميدارم
*تو بگشا گوش دل
*پروردگارت با تو ميگويد
*تو را در بيکران دنياي تنهايان
*رهايت من نخواهم کرد
بساط روزي خود را به من بسپار
رها کن غصه يک لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگي طي کن
عزيزا من خدايي خوب ميدانم
تو دعوت کن مرا بر خود به اشکي ،
يا خدايي ، ميهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست ميدارم
**طلب کن خالق خود را
بجو ما را تو خواهي يافت
که عاشق ميشوي بر ما
و عاشق ميشوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم
آهسته ميگويم
خدايي عالمي دارد
قسم بر عاشقان پاک با ايمان
قسم بر اسبهاي خسته در ميدان
تو را در بهترين اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن تکيه کن بر من
قسم بر روز ، هنگامي که عالم را بگيرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور
*رهايت من نخواهم کرد بخوان ما را
که ميگويد که تو خواندن نميداني ؟
*تو بگشا لب
تو غير از ما خداي ديگري داري؟
رها کن غير ما را آشتي کن با خداي خود
تو غير از ما چه ميجويي ؟
تو با هرکس بجز با ما چه ميگويي؟
و تو بي من چه داري؟ هيچ !
بگو با من چه کم داري عزيزم ؟ هيچ !
هزاران کهکشان و کوه و دريا را
و خورشيد و گياه و نور هستي را
براي جلوه خود آفريدم من ولي وقتي تورا من آفريدم
بر خودم احسنت ميگفتم تويي زيباتر از خورشيد زيبايم
*تويي والاترين مهمان دنيايم که دنيا بي تو ،
چيزي چون تو را کم داشت تو اي محبوبتر مهمان دنيايم
*****نميخواني چرا ما را ؟؟؟
مگر آيا کسي هم با خدايش قهر ميگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستي
ببينم ، من تو را از درگهم راندم ؟
*اگر در روزگار سختيت خواندي مرا
اما به روز شاديت ، يک لحظه هم يادم نميکردي
به رويت بنده من ، هيچ آوردم ؟ که ميترساندت از من ؟
****رها کن آن خداي دور***
آن نا مهربان معبود آن مخلوق خود را
*اين منم پروردگار مهربانت ،
خالقت اينک صدايم کن مرا با قطره اشکي
به پيش آور دو دست خالي خود را
با زبان بسته ات کاري ندارم
ليک غوغاي دل بشکسته ات را من شنيدم
غريب اين زمين خاکيم آيا عزيزم حاجتي داري؟
تو اي از ما کنون برگشته اي اما کلام آشتي را تو نميداني
ببينم ، چشمهاي خيست آيا گفته اي دارند؟
بخوان ما را
بگردان قبله ات را سوي ما اينک وضويي کن
خجالت ميکشي از من ؟ بگو ،
*جز من کس ديگر نميفهمد به نجوايي صدايم کن
بدان آغوش من باز است براي درک آغوشم
شروع کن ، يک قدم با تو تمام گامهاي مانده اش با من
***تمام گام
|
|