اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
74122 |
نام:
مقداد
شهر:
اهواز- مسجدسلیمان
تاریخ:
4/11/2010 8:44:04 AM
کاربر مهمان
|
به تو مدیونم .....
به تو مدیونم واسه بغض زمونه
به تو مدیونم واسه اشکای شبونه
به تو مدیونم شکستی حرمت شب و من و ماه
کم آوردی و رفتی اول راه
به تو مدیونم واسه این حال غریبم
به تو مدیونم.....
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم وحشرنامعهم
|
|
74121 |
نام:
بنده خدا روح الله
شهر:
تهران
تاریخ:
4/11/2010 8:33:40 AM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یا ابا عبدالله
سلام ، سلام به آسمان ،همان آبی آسمانی که روح مطهرسپید بالان عاشق را در آغوش کشیده است .
سلام برصاحب زیباترین صدای نواخته شده در ساحل کوچک قلب کوچکم .سلام بر..... سلام بر سید الشهدای اهل قلم .... وزیباتر از آنچه رهبر درباره ات بر زبان جاری کرد لقبی دیگر نمی توان داد وجود منورشده به خون پاکت را ....
۱۷ سال گذشت ، ۱۷ سال از آن پنج شنبه ای که به لطف یک نگاهت از قعر معصیت بیرون کشیده شدم گذشت... ودر باورم گذر این همه از سالها نمی گنجدو توای شهید به حکم همان که خود گفتی ،شاهد بودی بر همه آنچه که بر من گذشت ....
۱۷ سال از آن اولین نگاه محو شده در میان شقایقها گذشت ومن در تمامی شبهای جمعهء بعد از آن به پاس آن نگاه به نیابتت عاشورا می خوانم ، که می دانم نوای زیارت عاشورای جدت با تارو پود وجودت تنیده بودوهیچ هدیه ای گرانبهاتر از این نوا،ندارم تا نثارت کنم .... ۱۷ سال گذشت و من هرسال از اول محرم تا ۱۰ محرم هر شب یک فصل از فتح خون تورا خواندم و اشک ریختم و اشک ریختم واشک ریختم .... ۱۷ سال گذشت و هر سال بهترین کلاسهایم با نوشتن جمله ای از کلمات قصارت بر روی تخته آغاز شد و بچه ها مشتا قانه آن را در دفتر شهید هایشان نوشتند ، ۱۷ سال گذشت و هنوز که هنوزه هر گاه موضوع بحث کلاسهایم تو می شوی و شهید وجبهه و شهادت،با زهم می شوم مثل همان دانش آموز کلا س اولی روز اول مهر که از ترس و خجالت روی نیمکت آخر کلاس کز کرده و بغض کرده ، تخته سیاه را می نگرد ، و... آنچه معلم می نویسد و او نمیداد که چیست .... وبا خود می گوید چه سخت است آیا یاد می گیرم ..........
۱۷ سال گذشت ، و هر روز با خود می گویم که چه با ید کرد تا همراه با طوفان زمان نر فت و ماندنی شد ودر هزارتوی بیرحم زمانها و مکانها گم نشد... آخر ازمیان خطوط درس تو خوانده بودم که : پندار ما این است که مامانده ایم و شهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان مارا با خود برده است ،و شهدا مانده اند . ۱۷ سال گذشت ، ومن هنوز کوچه ای که توو یارا نت ازان عبور کرده اید نیافتم چه رسد به آن که در خم کوچه........
۱۷ سال گذشت ..... آشنای همه ما غریبه ها .... ۱۷ سال گذشت و تو ماندی ومارفتیم و دیگر هم کسی مثل تو نیامد.... ۱۷ سال گذشت و ۱۷ سال هر سال هزار بار به خودم وبه شاگردانم گفتم : هیچ گاه نخواهید" جای کسی" با شید تمام تلاشتان را بکنید که" خود کسی" با شید ، هر سال هزار بار با خود و شاگردانم گفتم که نخواهید آوینی باشید، خود آوینی ای دیگر شوید، اما........ انگار همه چیز با شما مانده است ..... انگار دیگر از خاکستر ققنوسی هزاران ققنوس به پرواز در نمی آید....... سبک وسیاق ققنوس شدن را هم با خود نگاه داشتید ومن و ما چه ناتوان از بازگشت این همه راه که زمان مارا برده ، تا شاید سطری از کتاب طریق عا شقا نه گیهاتان را بیابیم ، برای ماندن ... برای خدایی شدن و.... خدایی ماندن ........
سید مرتضای تمام آ یینه ها ! روز گار عجیب سخت شده ، و برای خود ، نه ، برای خدا " کسی شدن " بسی بسیار دشوار ...... گاه که به آ سمان می نگرم با خود می گویم : چقدر بخیل شده این آ سمان ، دیگر حتی روزنه ای برای عروج نمی یابی ....... و حتی باندی برای پرواز پیدا نمی کنی و............. حتی اگر باندی بازشود برای پروازت و روزنه ای گشوده
|
|
74120 |
نام:
حمزه
شهر:
گلستان
تاریخ:
4/11/2010 3:29:02 AM
کاربر مهمان
|
ای شهید ای آنکه برکرانه ابدی و ازلی وجود نشسته ای دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
ای شهید عزیز دعا کن که خداوند متعال یک لحظه ما را به حال خود وانگذارد و در دام این مادیات پست دنیوی گرفتار نکندو یک اشعه ای باریک از دل نورانی شما نصیب ما هم بشود گرچه لیاقتشو اصلا نداریم مگر شما اولیاء خدا به داد ما برسید و نجاتمان بدهید. راستی شهید عزیز باز هم درخواست قبلیم را یه بار دیگر تکرار میکنم که عاقبت به خیری همه مسلمین و هدایت همه منحرفین مسلمان را از رب خود بخواهید.
|
|
74119 |
نام:
مهدی
شهر:
تهران
تاریخ:
4/10/2010 11:28:35 PM
کاربر مهمان
|
دانه كوچك بود و كسی او را نمیدید...
سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه كوچك بود.
دانه دلش میخواست به چشم بیاید اما نمیدانست چگونه.
گاهی سوار باد میشد و از جلوی چشمها میگذشت...
گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها میانداخت و گاهی فریاد میزد و میگفت:
من هستم، من اینجا هستم، تماشایم كنید.
اما هیچكس جز پرندههایی كه قصد خوردنش را داشتند یا حشرههایی كه به چشم آذوقه زمستان به او نگاه میكردند، كسی به او توجه نمیكرد.
دانه خسته بود از این زندگی، از این همه گم بودن و كوچكی خسته بود، یك روز رو به خدا كرد و گفت: نه، این رسمش نیست.
من به چشم هیچ كس نمیآیم. كاشكی كمی بزرگتر، كمی بزرگتر مرا میآفریدی.
خدا گفت: اما عزیز كوچكم! تو بزرگی، بزرگتر از آنچه فكر میكنی. حیف كه هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ شدن ندادی. رشد، ماجرایی است كه تو از خودت دریغ كردهای. راستی یادت باشد تا وقتی كه میخواهی به چشم بیایی، دیده نمیشوی.
خودت را از چشمها پنهان كن تا دیده شوی.
دانه كوچك معنی حرفهای خدا را خوب نفهمید اما رفت زیر خاك و خودش را پنهان كرد.
رفت تا به حرفهای خدا بیشتر فكر كند.
سالها بعد دانه كوچك سپیداری بلند و باشكوه بود كه هیچ كس نمیتوانست ندیدهاش بگیرد؛ سپیداری كه به چشم همه میآمد ...
-----------------------------------------
جمله روز : تا زمانی که ضمیر ناخودآگاهت را متقاعد نکنی که انسان موفقی هستی، شکست خواهی خورد. این قانع کردن با تاکید و تکرار موثر به وجود می آید. اسکاول شین
|
|
74118 |
نام:
یاس سفید
شهر:
کوچه بنی هاشم
تاریخ:
4/10/2010 9:13:58 PM
کاربر مهمان
|
السلام علیک ِ یافاطمه الزهرا(س)
باسلام به آقاسیدمرتضی
باسلام به بچه های آقاسیدمرتضی
دوستان خوبم ! سلام علیکم
خداقوت
دیشب منزلمون هیئت داشتیم . ازقبل ازسال
جدیدمنزلمون روضه ای خونده نشده بود .
ومن خیلی ناراحت بود .
دیشب درهیئت روضه حضرت خانم فاطمه معصومه (س)
روخوندن .وگریزی به روضه حضرت زهرا(س) زدن .
خیلی دلم برای مادرسادات تنگ شده بود .
درروضه به یادشمابودم وبرای همه دعاکردم .
بعدازهیئت برادرم بهم گفت : درجلسه شورای هیئت
تصمیم گرفته شده که دهه اول فاطمیه هیئت منزل
ماباشه .
باشنیدن این خبرخیلی متحیرومتعجب شدم .
مجلس مادر ..... بازم مثل سال گذشته ....
خونه ما......
خادمی مهمونهای مادر............
اصلاباورم نمی شدبدون اینکه ازمادرخواسته باشم .
اینطوری یه دفعه خوشحالم کنه .
همیشه چقدردعامی کردم والتماس تامناسبتی مثل
فاطمیه هیئت خونمون باشه .
والان مادرسادات خیلی شرمنده ام کرد .
دلیلشونمی دونم . چون من اصلالایق چنین لطف ومرحمتی
نیستم .
ولی ازاین اتفاق خیلی خوشحالم .
یه کمی هم نگران ......
چون نمی دونم تافاطمیه زنده هستم یانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می تونم نوکری مادرروبکنم یانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و.....................
ولی ازخدامی خوام که این سعادت روبه طورکامل
نصیبم کنه .
وخداروخیلی شاکرم .
التماااااس دعاااااای فراوووووووووون .
همیشه به یاددوستان گلم درباغ آقاسیدمرتضی هستم .
برای اینکه اسم ماروهم جزوخادمان
مادرامام زمان (عج)ثبت نمایندصلوات بفرست .
**اللهم صل علی محمدوآل محمد(ص)وعجل فرجهم **
|
|
74117 |
نام:
شهاب
شهر:
امید به رحمت خدا
تاریخ:
4/10/2010 8:43:18 PM
کاربر مهمان
|
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب علقم كه تو سقا شده اى
آب از هيبت عباسى تو مى لرزد
بى عصا آمدهاى حضرت موسى شده اى
|
|
74116 |
نام:
الهه
شهر:
کرج
تاریخ:
4/10/2010 8:20:51 PM
کاربر مهمان
|
kash mishod eshgh ra tafsir kard
|
|
74115 |
نام:
HASAN
شهر:
بازرگان
تاریخ:
4/10/2010 8:13:15 PM
کاربر مهمان
|
من امیدوارم که این دنیای بی رحم به تمام جوانهای دم بخت رحم کند
|
|
74114 |
نام:
باران
شهر:
دوست دارم کربلا باشه
تاریخ:
4/10/2010 6:32:36 PM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یا صاحب الزمان
اصلا فدای ام البنین مادرت که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورم
در آسمان علقمه بال و پرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت
دعا کنیم دلامون...
یازهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
|
|
74113 |
نام:
امید امید امید
شهر:
خوبیها
تاریخ:
4/10/2010 6:28:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام به تمامی دوستانم .....نیاز دوست گرامی برای بهبودی مادرگرامی و به خیر و میمنت گذشتن مراسم عروسی خواهر گرامی دعا میکنم انشاا...که هر چه زودتر همه چیز ه به خیر و شادی بگذره..... دوستان گرامی نیستید بی وفا شدید شما دیگه چرا .....
التماس عا از همگی دوستان....بیاییم هر روز وهر لحظه به یاد خدا باشیم نه فقط روزای سخت زندگی.....
خدایا - مهربانا شکرت که باز سعادتی دادی به سایت شهید آوینی بیام وآرامش بگیرم خدایا شکرت این سعادتو از من نگیر .......
به یاد هم باشیم و از ته ته ته دل واسه هم دعا کنیم .
برای سلامتی و ظهورآقا امام زمان (عج)(صلوات)
|
|