اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
73492 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
2/19/2010 7:15:53 AM
کاربر مهمان
|
پند لقمان به پسرش
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری , آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست
|
|
73491 |
نام:
sara
شهر:
az tehran
تاریخ:
2/19/2010 5:08:03 AM
کاربر مهمان
|
من کی هستم ؟ ?
این تنها سوالی است که باید هر کسی از خودش بپرسد و جواب آ نرا بیابد .
تنها وقتیکه پاسخ این سوال را یافتی ، میتوانی واقعن زندگی کنی!
|
|
73490 |
نام:
Davud
شهر:
بابل
تاریخ:
2/18/2010 10:17:06 PM
کاربر مهمان
|
ز پرواز دلارای زبان خوش مشو نومید . که چو بر دل نشیند شهدی احلا من عسل دارد
|
|
73489 |
نام:
نفیسه
شهر:
لس انجلس
تاریخ:
2/18/2010 9:46:08 PM
کاربر مهمان
|
سلام به رسم ادب به رسم وفا
سلام گلم سلام خانمی سلام اتنا جون وای خوشحالم که نوشته ات رو میبینم خوشبحالت که داری میری سرزمین نور سلام منو به یه شهید که اسمش توی دلم هک شده برسون رفتی دزفول گلزار شهدا شهید جنوبی الاصل که باباش خادم گلزاره شهید هفترانی هیوردی ملا.یه کم اسمش سخته اما خودش ۲۲ سالش بوده که شهید شده.چندین سال میشه که نرفتم دیگه.بامدرسه رفتمو همون که همون.اما شبای جمعه به یاد اموات که فاتحه میخونم اونم و دایی دوستم و دایی اون یکی دوستم و دادشه دوستم و خب همه ی شهدارو یادمیکنم.اونام خیلی بامعرفتن اونام منو یادمیکنن دمشون خیلی گرم.خوشبحالت اتنا.رفتی اونجا تونستی یه مشت خاک فکه رو بردار تبرک روش تیمم کن دورکعت نماز عشق بخون وای خدا هنوز صحنه صحنش یادمه.
سفر به خیر مسافر سلامت برو خدا پشتو پناهت اتنا جون برای سلامت رسیدن همه مسافرا به وطنشون صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
نجاه منک یا سید الکریم نجنا و خلصنا به حق بسم الله الرحمن الرحیم
بروبچه های اهنگ دوست برای روز میلاد پیامبر رحمت موسسه رحمت للعالمین یه برنامه گذاشته که توی لیست مدعوینش اسامیه دکتر یوسف اسلام و.دکتر سامی یوسف. هم به چشم میخوره این برنامه ۲۵ فبریه از طریق نت پخش میشه با ثبت نام در سایت
celebratemercy.com
میتونید ساعت پخش برنامه رو به وقت محلی که هستید پیدا کنید و بعداز ثبت نام میتونید منتظر ایمیل اونها باشید تا خبرتون کنن و بهتون یاداوری کنن
منتظر شما هستیم یاحق
|
|
73488 |
نام:
زهرا
شهر:
مشهدالرضا
تاریخ:
2/18/2010 9:10:56 PM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یا ابا صالح المهدی!
سلام آقا جون!
خیلی وقته باهات نجوا نکردم!
آقای خوبم!
امروز درست دوماهه که از این درد میسوزم!
هر کار کردم آروم نشدم این بغض سنگین هم حتی توی حرم آقا امام رضا(ع)م سنگینی می کرد!
فکرم اینه که دیگه تنها شدم
دیگه کسی من و نمی فهمه!درک نمی کنه به هرکسی نگاه کردم مشغول زندگی خودشه چه قدر راحت!
با خودم می گم اینا با خودشون میگن به ما چه ربطی داره او هم خواهر داره هم برادر هم فامیل!
ولی همه ترکم کردند !
تو این مدت حیرون و سرگردونم حتی کسانی که ادعا دارند خیلی دوستم دارند اینقد به من روحیه دادند نشد و نتونستم با این جریان کنار بیام که اینا آیا دلشونم مثل حرفاشون با منه یا نه دارند ترحم میکنند که دلم نشکنه که شکستند!
چه قدر سخته نتونی راحت گریه کنی کسی رو نداشته باشی باهاش درد دل کنی(من و ببخش من از تو غافلم)!
امروز بعد دوماه دوری از تو اومدم ازت بخوام !میدونم تو آقای خوبم جوابم و میدی من بد بودم که تو رو گم کردم و فراموش!
من به جای استغاثه پیش شما، به جای گدایی محبت از شما،به جایی اینکه به شما دردم و بگم که همه روز و ساعت می بینید و می فهمید خودم وگرفتار آدمایی کردم که نمی دونم از این دنیا چه خیری می بینند که چسبیند به این دنیا!
آقاجون باز فراموش کردم که تو هوام و داری!امشب اومدم ازت بخوام من و برگردونید به اون شب و روزای عاشقونه ای که صدات می زدم اینکه منتظر بودم سجاده پهن بشه و صدای خوش اذون و بشنوم و باز ذکر یا مهدی رو بگم حتی توی دعای دستم!ولی حالا فقط پای سجاده بیاد مادرم اشک می ریزم راه میرم و می نشینم و هر کاری می کنم این اشک من و بی تاب کرده!سنگ صبورم،همه ی امیدم،عشقم اونی که من و می فهمید و دوست داشت دیگه نیست!همه وقتی جایی میرن،وقت غذا خوردن با همه ی افراد خونه غذا می خورند میگن و می خندن ولی من هر کجای خونه رو نگاه می کنم جای خالیش و می بینم و میسوزم!
آقای مهربونم از شما می خوام از عمه زینب(س) بخواه!از مادرتون زهرا(س) بخواه به من صبر بده!
من که میدونم و خوندم چه مصیبتهایی کشیدند ولی هر چه تلاش می کنم نمیشه آقای خوبم!
ممنون که امشب دعوتم کردی آقا جون !خیلی بی قرارم توی هر دو دنیا!بازم ممنون که توی این دوماه مواظبم بودی!ممنونم آقا... امروز مزار مادرم بودم ولی آروم نشدم غروبش خیلی دلگیر بود خواستم بمونم !خواستم با همه ی اون ملتی که اونجا خوابند حرف بزنم بگم خوشا به حالتون که از قید و بند دنیا آسوده و راحت شدید ولی نتونستم و این عقده ی دلم مونده تا الان که دارم نجوای علیمی رو گوش میدم
آقا یه غلطی کردیم نفهمیدیم یه اشتباهی کردیم!
آقا ترسم از این نیست که توعذابم کنی، ترسم اینه که تو برا من گریه کنی! آقا ترسم از جهنم نیست بخدا!
جهنم من اینه که آقا تو من و از در خونه خودتون بیرون کنی!
من دلم خوشه تو من و اینجا آوردی
حالا هر چی بودم ،هر جا بودم این وقتم و تو ازم گرفتی یه چیزی داشتم که تو من و آوردی اینجا
ولی حالا یه امید برا خودم دارم که بگم آقا دوستت داره!آقا هوات و داره!
چرا نمی فهمی آقا هوات و داره؟! این و به من بفهمون آقا!
آقاااا!!!
هیشکی بجز تو عقده ی دل من و نمی دونه آقا!
هیشکی بجز تو هم نمیتونه عقده ی دل من و واکنه!
اگه میشه یه محبت کن من و توی حرم بابات راه بده!
اگه میشه محبت کن تا زنده ام یه بار دیگه به بین الحرمین آقام برسون!
التماس دعا!
|
|
73487 |
نام:
محمد جواد زماني
شهر:
تهران
تاریخ:
2/18/2010 7:42:43 PM
کاربر مهمان
|
گشای لب که ...
کلمه می تواند تیغ باشد ،زخم بزند،
کلمه می تواند مرهم باشد،
کلمه می تواند بی تاب کند،
کلمه می تواند تسلی بخشد،
کلمه می تواند بیمار کند،
کلمه می تواند شفا بدهد،
کلمه می تواند به معراج ببرد،
کلمه می تواند از هستی بیندازد،
.
.
.
بی خود نیست که معجزه آخرین پیامبرش کلمه است.
دلم کلمه ی خوب می خواهد.
|
|
73486 |
نام:
رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
2/18/2010 6:22:30 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا باعرض سلام
من یه پسر ۱۲ساله هستم سال پیش می خواستم همراه با مسجدحسینی واقع درتهران منطقه۱۸شادابادبه طلاییه بروم اماقسمت نشدبه هرحال میخواستم التماس دعایی داشته باشم وازشهدا بخواهم درقیامت یادی هم ازمابکنندوازخداطلب بخشش ماراداشته باشندوالسلام
|
|
73485 |
نام:
زمستون
شهر:
ناکجا
تاریخ:
2/18/2010 4:06:57 PM
کاربر مهمان
|
باکمی مهربانی بهشت رامی بینی که همین نزدیکیست
|
|
73484 |
نام:
مها
شهر:
آسمان
تاریخ:
2/18/2010 3:40:46 PM
کاربر مهمان
|
پاياني نيست...
آغازي نيست...
آنچه هست، شور بي انتهاي زندگي است!
|
|
73483 |
نام:
حسن
شهر:
دولت آباد
تاریخ:
2/18/2010 3:21:25 PM
کاربر مهمان
|
شکست بغض غرورم درانتظارعزیزی
دعاکنیم که بیایدمسافری که نیامد
|
|