شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
73072
نام: رضا
شهر: تبریز
تاریخ: 1/28/2010 10:26:18 AM
کاربر مهمان
  گاه و بی گاه دلم بدجوری واسه خدا تنگ میشه . یه وقتایی دلم می‌خواد بهم وقت قبلی بده و تو یه جلسه خصوصی دو نفره درد دلامو بشنوه . اون منو از ملاقاتش به خاطر نگرفتن وقت قبلی محروم نمی‌کنه . هیچ وقت اسمم واسه صحبت با اون وارد یه لیست انتظار طویل نمی‌شه که معلوم نیست کی نوبت به من برسه . محاله ، محاله ممکنه بهم بگه نمی‌پذیرمت .
خیلی بزرگواره ، با وجودی که بالاترین مقام این دنیای شلوغ پلوغه ، هیچ وقت منتظرم نمی‌ذاره .
گاهی اوقات واسش نامه می‌نویسم و می‌دونم که نامه‌هامو بی‌جواب نمی‌ذاره ، وقتی توی دفتر خاطراتم نامه‌هام رو مرور می‌کنم ، می‌بینم حتی یه دونش هم بی‌جواب نمونده .
من و خدا یه قول و قراری با هم گذاشتیم ، اون به من قول داد همیشه مراقبم باشه و کمتر و کمتر از عالی‌ترین ، بهم نده و من بهش قول دادم حتی اگر دل بی‌قرارم در حسرت آرزویی بال بال می‌زد و شوق استجابت دعایی آتیشم می‌زد با تموم وجودم بدون ذره‌ای تردید ، اول بگم اجازه خدایا ، خدایا تو اجازه میدی ؟ تو صلاح می‌دونی ؟ اگه تو ناراضی باشی دلم به نارضایتیت راضی نمی‌شه ؛ می‌دونم آخه تو دوستم داری و همیشه برام بهترین‌ها رو خواستی ؛ اصلاً از خوبی بی‌انتهای تو ، بد خواستن محاله .
اعتراف می‌کنم قول سنگینیه و عمل بهش مثله به زبون آوردنش کار ساده‌ای نیست ، واسه همین از خودش خواستم و بهش گفتم : من فقط یه بنده‌ام ، چیزهایی هست که تو می‌دونی و من هیچ وقت نمی‌دونستم و شاید هیچ وقت هم نفهمم .
اتفاقاتی می‌افته که ذهن محدود من قادر به تعبیرش نیست ، چشم‌های قاصر من قادر به دیدن اون چه پشتش هست ، نیست ؛ دلایلی مخفی هست که شاید واسه همیشه مسکوت و مکتوم باقی بمانه و اسراری هست که شاید دونستنش ، فهمیدنش ، تو ظرف ادراک من نگنجد . اینو تو می دونی .

پس واسه لحظه‌های دشوار به من قدرت تحملشو ببخش . منو به اون نقطه برسون که همیشه یادم بمونه ، همه چیز از سوی تو خیر مطلقه حتی اگر ظاهراً همه چیز عذاب‌آور و دشوار باشه .

گاهی اوقات آرزوهایی داشتم و تو زیر نامه آرزوهام نوشتی موافقت نمی‌شود . راستش اولش حس خوبی نداشتم ، دلم می‌گرفت ، شاید به خاطر جنسم که شیشه حس و عاطفه بود .
منو ببخش که یه وقتایی از سر بی‌صبری و ناشکیبایی تو خلوت و تنهاییم ازت می‌پرسم : آخه چرا ؟ ؟ ؟
وقتایی که هر چی فکر می کردم فکر اسیر خاکم به هیچ جا نمی‌رسید . دنبال دلیل می‌گشتم و دلیلی پیدا نمی‌کردم ، پیش می‌اومد که با یه بغضی تو گلوم تکرار کنم : آخه واسه چی ؟ چی می شه اگه ... ؟
یه وقتایی از سر بی‌حوصلگی و فراموشکاری بهت گله می‌کردم ، چقدر از بزرگواریت شرمنده‌ام که منو در تموم لحظه‌های ناشکریم ، توی تموم لحظه‌های بی‌صبریم با محبت تحملم کردی ، نه تنبیهم کردی نه حتی ذره‌ای محبتت رو ازم دریغ کردی . توی تنهاترین لحظات تنهاییم ، درست تو لحظه‌هایی که فکر می‌کردم هیچ کس نیست ، اون موقع که به این حس می‌رسیدم که چقدر تنهام ، واسم نشونه می‌فرستادی که : من خودم تا آخرین لحظه باهاتم واسه تموم لحظات همراهتم . من تنها بنده تو نبودم اما یه لحظه هم تنها رهام نکردی .
تو تنهاترین و محکم‌ترین قوت قلب دل تنهامی . تو طوفان‌های زندگیم تو ابتدا و اصل آرامشمی . تو از من به من نزدیک‌تر بودی موندم که چطور گاهی اوقات چشم‌های غافلم ندیدت اما تو هیچ وقت حتی لحظه‌ای منو ترک نکردی . روزهایی رسید که فکر کردم با من قهری تو حتی در همون لحظه‌ها با همون فکر اشتباه که حتی از به خاطر آوردنش شرمنده می‌شم از من قهر نکردی و
73071
نام: رضا
شهر: تبریز
تاریخ: 1/28/2010 10:17:22 AM
کاربر مهمان
  سلام امیدوارم حال همه ی دوستان با ایمان دیندار خوب باشه و امیدوارم همه ی دعاهاتون قبول درگاه حق باشه ولی بر و بچه های حرف دلی یکمی ازتون دلم گرفته من سرم به شدت مشغول امتحانات بود کاش منو هم به ختم ثبت نام میکردید به نظرم این رسم رفاقت نیست ولی گلایه نمیکنم کمی دلم گرفته بود همین شاید قسمت این بود که من ثبت نام نشم برا همتون آرزوی موفقیت دارم
73070
نام: یاس
شهر: زیر سایه خدا
تاریخ: 1/28/2010 9:53:18 AM
کاربر مهمان
  برای شادی روح سید بزرگواروهمه شهدا
علی الخصوص شهدای گمنام فاتحه مع الصلوات
××××××××××××××××××××××××××
هیچ وقت شعار نداده ام که به زور لبخند بزن
بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست!!

آنگاه تبسمت زیباتر از رنگین کمان بعد از باران خواهد شد
73069
نام: سبكبار
شهر: ية كوشه دنيا
تاریخ: 1/28/2010 7:56:54 AM
کاربر مهمان
  برعلي وفاطمه س صلواتي بفرست
73068
نام: سبكبار
شهر: ية كوشه دنيا
تاریخ: 1/28/2010 1:24:33 AM
کاربر مهمان
  شادي ارواحشهداوامواتتان فاتحه وصلواتي بفرست
73067
نام: مريم
شهر: ايلام
تاریخ: 1/28/2010 12:23:25 AM
کاربر مهمان
  سلام.تورو خدا كسايي كه مياين اينجا خيلي برام دعا كنين يه حاجت دارم كه براورده بشه تورو خدا دعا كنين كه نا اميد نشم از درگاه خدا.
73066
نام: ایمان( به نیابت از طرف سارا)
شهر: توکل به خدا( مشهدالرضا)
تاریخ: 1/27/2010 10:39:51 PM
کاربر مهمان
  *السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين(ع)*

سلام خدمت آقا سید مرتضی آرامش دهنده روح و روانم !

سلام بر تک تک دوستان و همراهان !

از عزیزان و بزرگواران می خوام شما هم در ختمهای قرآنی که برای مادر سارای گرامی از مشهد برداشتیم شرکت کنید دوستانی که مایلند جهت اطلاع:
تا پنجشنبه آینده ثبت نام و ختم تمام شود ممنون!


جزء اول : سارا(زهرا(
جزء دوم : گمنام گرامی از کاشکی کربلا
جزء سوم : ایمان از توکل به خدا به نیت یک مادر بیمار و شفا ی هرچه زودترشان
جزء چهارم : نیلوفرانه گرامی از کویر
جزء پنجم : خادم الشهداء گرامی
جزء ششم : زهرا* بزرگواراز باغ شهادت
جزء هفتم: دوست زهرا*
جزء هشتم: دوست زهرا*
جزء نهم: دوست زهرا*
جزء دهم : سارای گرامی
جزء :یازدهم : سارای گرامی
جزء دوازدهم: حسنی گرامی از بی کسی ها . با عرض خیر مقدم خدمت شما دوست گرامی . بلی این جزء را که به نام شما ثبت شده زحمت بکشید و یه دوربخوانید تابتوانیم به همراه هم یک دور قرآن را تا آخر این هفته ختم کنیم . التماس دعا
جزء سیزدهم: سیدعلی هاشمی بزرگوار
جزء:چهاردهم: س گرامی از زنجان
جزء پانزدهم: فاطمه گرامی خواهر ایمان
جزء شانزدهم: نیاز گرامی از تبریز
جزء هفدهم: فرزانه ارجمند دوست ایمان
جزءهجدهم: مینا گرامی دوست ایمان
جزء نوزدهم: فاطمه دوست سارا
جزء بیستم: حاج عباس از طلوع دل انگیز
جزء بيست و یکم: لاله دوست و استادعزیز سارا
جزء بیست و دوم: امیدوار گرامی از ایران
جزء بیست و سوم: مرجانه دوست سارا
جزء بیست و چهارم: محبوبه دوست سارا
جزء بیست و پنجم: نازنین گرامی کلبه تنهائی
جزء بیست و ششم: سارا گرامی
جزء بیست و هفتم: جامعه الحسين
جزء بیست و هشتم : یاس سفید گرامی
جزء بیست ونهم : نفیسه گرامی از لوس آنجلس
جزء سی : ایمان از توکل به خدا

عزیزان و بزرگوارانی که تمایل به شرکت در ختم قرآن دارند:
جزء های باقی مانده را انتخاب و نام خود را در این صفحه تا روز پنجشنبه اعلام و ثبت نام و ختم را به اتمام رسانند .

التماس دعا!

برای شادی و آرامش روح رفتگان و اموات دوستان حرف دل خصوصا مادر سارای گرامی و زنده یاد همسر من الفاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
73065
نام: خانم گل
شهر: سرزمین حوریان بهشتی
تاریخ: 1/27/2010 10:39:12 PM
کاربر مهمان
  اینقدر از مسئولین این سایت ناراحتم که حتی نمیخوام بهشون سلام کنم.
آقا یا خانمی که مدیر حرف دل هستیدکه مطالب پس از تایید شما نمایش داده میشود خداوکیلی مطلب دیشب من چه اشکالی داشت که نمایش داده نشد .
خواهشا یه کمی با نگاه بازتر به مطالب نگاه کنید و سلیقه شخصی خودتون رو فقط مد نظر قرار ندید.

وامازمزمه امشب :

بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای رها شود نمیداند دل پرنده را بشکند یا دل کودک را*
تابعد "یاعلی مدد"
73064
نام: پادينا
شهر: هرجا خدا باشد
تاریخ: 1/27/2010 8:23:39 PM
کاربر مهمان
  سلام ساراي گرامی

تشكر از تعريف زيباتون...

ولي شما تعريفتون از دوست، تعريفي بعد از انتخاب دوسته...

ولي طبق اون جمله اي كه از نوشته هاي محبت جدا كردم،خواستم ببينم تعريفتون از دوست(چه كسي كه همفكر ماست چه مخالف تفكر ما يا همون دشمن )چيست؟

آيا ميشه محبت را نثار دشمن كرد تا شايد او باما همراه شود؟
آيا ميشه محبت را نثار كسي كرد كه از اين طريق خدارا بشناسد؟!
73063
نام: سارا
شهر: شهرکرد
تاریخ: 1/27/2010 5:40:36 PM
کاربر مهمان
  شیعه یعنی عشق بازی با خدا
یک نیستان تک نوازی با خدا
<<ابتدا <قبلی 7313 7312 7311 7310 7309 7308 7307 7306 7305 7304 7303 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved