شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72932
نام: نسرین
شهر: تبریز
تاریخ: 1/20/2010 3:17:45 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
من خدارو خیلی دوست دارم ولی همیشه ازش شرمندم اخه خدا خیلی مهربونه من تو زندگیم مشکلات خیلی زیادی دارم و بعضی چیزارو میخوام که نمیتونم بهشون برسم و به همین خاطر خدارو وکیل زندگیم کردم برام دعا کنین
72931
نام: ایمان (به نیابت از طرف سارا)
شهر: توکل به خدا ( مشهد الرضا)
تاریخ: 1/20/2010 2:19:41 PM
کاربر مهمان
  سلام خدمت آقا سید مرتضی آرامش دهنده روح و روانم

سلام بر تک تک دوستان و همراهان

از عزیزان و بزرگواران می خوام شما هم در ختمهای قرآنی که برای مادر سارای گرامی از مشهد برداشتیم شرکت کنید دوستانی که مایلند جهت اطلاع:
تا پنجشنبه آینده ثبت نام و ختم تمام شود ممنون!


جزء اول : سارا(زهرا)
جزء دوم : گمنام گرامی از کاشکی کربلا
جزء سوم : ایمان از توکل به خدا به نیت یک مادر بیمار و شفا ی هرچه زودترشان
جزء چهارم :
جزء پنجم







جزء چهارده س . س گرامی از زنجان




جزء بیست ونه : نفیسه گرامی از لوس آنجلس
جزء سی : ایمان از توکل به خدا

سارای گرامیم می دونم به دلیل مشغله کاری ممکنه دیر به دیر سر بزنی من سعادت داشته باشم ثبت این ختم را بعهده می گیرم برایم دعا کن آرامش بگیرم

التماس دعا!
72930
نام: گمنام
شهر: كاشكي كربلا
تاریخ: 1/20/2010 2:12:21 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الحسين (ع)

السلام عليك يا رقيه (س)

هنوز هم صدايي به گوش مي رسد كه از غريبي تو مي گويد

از ناله ها و غم هايت ،از بزرگي ات با تمام كوچكي ات

هنوز هم مي توان در خرابه ي شام به دنبال سه ساله
دختر گشت...

هنوز هم مي توان با دست هاي كوچك كارهاي بزرگ كرد

هنوز هم مي توان از غم تو سرود...

چه كشيدي آن روز كه سر ارباب به روي دستان تو بود

مگر سه ساله تحمل اين همه سختي را دارد؟؟؟؟؟؟

اين مصيبت بزرگ كمر آسمان و زمين را هم شكست...

به گمانم تو هم شكسته شدي

كه شبيه زهراي مرضيه (س) شدي

كاش ما هم معرفت تو را در يابيم...

التماس دعا
72929
نام: سرباز گمنام
شهر: بندرعباس
تاریخ: 1/20/2010 1:57:18 PM
کاربر مهمان
  بسم الرب الشهداء

سلام علیکم و رحمة الله


گرچه من سرباز هیچ و ساده ام**

سرخوشم مهدی عج بود فرمانده ام**

گرچه شد فرمانده ام غایب ولی**

دلخوشم بر نائبش سید علی**

التماس ۲آ

نفیسه خانم از لس آنجلس ممنونم از لطفتون ... با اجازه میخواستم ازتون چند مشورت بگیرم اگه این لطف و کنید بنده رو شرمنده کردید ..
72928
نام: ایمان (به نیابت از طرف سارا)
شهر: توکل به خدا ( مشهد الرضا)
تاریخ: 1/20/2010 11:57:18 AM
کاربر مهمان
  سلام خدمت آقا سید مرتضی آرامش دهنده روح و روانم

سلام بر تک تک دوستان و همراهان

از عزیزان و بزرگواران می خوام شما هم در ختمهای قرآنی که برای مادر سارای گرامی از مشهد برداشتیم شرکت کنید دوستانی که مایلند جهت اطلاع:
تا پنجشنبه آینده ثبت نام و ختم تمام شود ممنون!


جزء اول : سارا(زهرا)
جزء دوم : گمنام گرامی از کاشکی کربلا
جزء سوم
جزء چهارم
جزء پنجم







جزء چهارده س . س گرامی از زنجان




جزء بیست ونه : نفیسه گرامی از لوس آنجلس
جزء سی : ایمان از توکل به خدا

سارای گرامیم می دونم به دلیل مشغله کاری ممکنه دیر به دیر سر بزنی من سعادت داشته باشم ثبت این ختم را بعهده می گیرم برایم دعا کن آرامش بگیرم

التماس دعا!
72927
نام: زهره مستشرق
شهر: ساری
تاریخ: 1/20/2010 10:39:07 AM
کاربر مهمان
  سلام شهدا
ما هر کاری کنیم نمیتونیم زحمت های شما را جبران کنیم
فقط دعا کنید ما را شما ÷یش خدا خیلی عزیز هستین
72926
نام: ایمان ( به نیابت از طرف سارا)
شهر: توکل به خدا ( مشهد الرضا)
تاریخ: 1/20/2010 10:10:56 AM
کاربر مهمان
  با سلام خدمت آقا سید مرتضی آرامش دهنده روح و روانم

سلام بر تک تک دوستان و همراهان

از عزیزان و بزرگواران می خوام شما هم در ختمهای قرآنی که برای مادر سارای گرامی از مشهد برداشتیم شرکت کنید دوستانی که مایلند جهت اطلاع:
تا پنجشنبه آینده ثبت نام و ختم تمام شود ممنون!


جزء اول سارا(زهرا)
جزء دوم
جزء سوم
جزء چهارم
جزء پنجم







جزء چهارده س . س گرامی از زنجان





جزء سی : ایمان از توکل به خدا

سارای گرامیم می دونم به دلیل مشغله کاری ممکنه دیر به دیر سر بزنی من سعادت داشته باشم ثبت این ختم را بعهده می گیرم برایم دعا کن آرامش بگیرم

التماس دعا!
72925
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 1/20/2010 2:59:12 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
خداکنه حق این همه محبتوبتونم اداکنم
خانم محمدی یه لحظه تصوررفتن مادرم روکردم تاساعت ۳صبح داشتم زارزارگریه میکردم خدای من!سارای خوب ازمشهدداشتم به این فکرمیکردم اگه من اینجاباشم واونوقت مادرم اونجا،خدای من نه!اشک الانم توی چشمام نشسته!حتی تصورش برام خیلی سخته چه برسه،
اما به خودم افتخارمیکنم که بانویی رومیشناسم که بهترین راه روباتمام سختیش انتخاب کرده خانم محمدی سخته امابهترین راه همین بودکه شماانتخاب کردین این یعنی مام میتونیم فقط صبرمیخواد،اجرشم خودخداخوب بلده حساب کنه!تسلیت من برای تسلای دل داغدیده ی شماقطره ای بسوی دریا.بپذیرید
جز۲۹روبرای من ثبت کنید خانم ایمان بزرگوار
داداش معراج مسئله ای برام پیش اومدکه به اولین نفری که فکرکردم شمابودید گفتم من که اینجوری کم اوردم وای به حال بچه هاتوی ترکیه بعدکلی براتون دعاکردم.دادش بایدمحکم باشی اگه نباشی خونه ی بی ستون یه خرابس حتی اگه روشن باشه که شماستونشیدروشناییشم ابجی فیروزه س نمیدونم چراامابااین حال که شماهاروتاحالاندیدم اماهمون حسی رونسبت به شمادارم که نسبت به خواهرم توی کاشان دارم.برام مهمید.اهمیت ندیدکی چی میگه براتون این مهم باشه که توی غربت جزخودتون وخداکس دیگه ای روندارین برای هم یاداوری کنین چه جوری بهم رسیدین عکسای یادگاری تون روبیارین ومرورکنین باورکنین اگه به گل عشقتون اب ندین پژمرده میشه ونگاکردن عکسای قدیمی یکی ازهمون روشهای ابیاریه!
مامانم همیشه بهم میگفت هراتفاقی افتادنذارغرورمردبشکنه مخصوصااگه مردخودت باشه ابجی فیروزه ی گلم ماهاکه جنسمون زنه میتونیم باشکسته شدن غرورمون کناربیایم امانذارغرورداداش بشکنه حتی توی خودش!
توکل یعنی بذاری خدابهترین روحتی اگه بایه کمی تاخیربده وماقانع باشیم
وامادوست بینظیرم امیدامیدامید،چه کردی باغول امتحانا؟شکستی شاخشویا بیام!خنده!خداروشکرکن که سرت شلوغه درس وکاره مثل خیلی ازاینجایی هاسرت شلوغه خماروورقوعرقوکافهوبیچودخترودنسواینانیست!
شایدباورت نشه اماخیلی وقتاکه توی ماشین نشستم ومیبینم ایناروبه شماهافکرمیکنم که الان داریدچی کارمیکنیدگاهی دعامیکنم گاهی میخندم ولی همیشه شکرخدارومیکنم که میبینم چه کسایی روبهش شناسوند یکی مثل توکه میتونم به داشتنش افتخارکنم لااقلش اینه که امیدامیدامیدمن سرش باکارودرس شلوغه وقت نداره اخرشبم خسته میره میخوابه این وضعیتو برای اونی که ایگنورم کردهم میخوام.آمین
اتناخوشبحالت که سرت باامتحاناشلوغه ارزوم شده یه باره دیگه سرکلاس بشینم وامتحان بدم.باورت نمیشه ولی دلم داره واسه اونجامیتپه!جای منم توی تقلبات البته اگه خدایی نکرده داشتی خالی کن من پایه ثابت تقلبم!!!شوخی کردم!!!دلم برات تنگ شده!کارنامه توبذارتوی یوتوب تاببینم باورم شه همه روبیست شدی!
اقارضاازتبریز برادرخیلی به یادتم اینجارنگوبوی آدمیزادی رواز آدمیزادمیگیره خدااخرعاقبت ماروبه خیرکنه راستی ازازدواج چه خبر؟شوخی کردم!
مریم۱ دوست خوبم نیستی،ایشالا سالم موفق بادماغ چاق باشی مام روهم دعاکنی!به یادتم!
سربازگمنام یه جمله بگوکه روحم جوونه بزنه دوباره!ازهمون جمله های همیشگی!
س.س دانا سلام عرض شد!نمیدونم چرااماتاخواستم چندوقته پیش دعات کنم ناخوداگاه گفتم س.س دانا!ببخشیداگه درخورنیست اماازدلم یهواومد!
استادشهاب بزرگوارممنون ازمطالبتون استفاده میکنم

نه نشد اینونمیخواستم یه باراحساسموجاودانه کردم برات حالادیگه ازاون نوع احساس ندارم که بریزم جایی!وقتی که من عاشق شدم دنیابرام رنگ دیگه بودصبح خروس خ
72924
نام: سیدمحمد
شهر: تهران
تاریخ: 1/20/2010 1:24:37 AM
کاربر مهمان
  خبر خوش

روزی روبرتو دوونسنزو تنیس باز قهرمان آرژانتین در حالی که در یکی از بزرگترین رقابت های تنیس دنیا برنده شده بود در حالی که چک قهرمانی را دریافت کرده بود و لبخندی بر لب داشت وارد رختکن شد

پس از ساعتی ، او داخل پاركینگ تك وتنها به طرف ماشینش می رفت كه زنی به
وی نزدیك می شود. زن پیروزیش را تبریك می گوید و سپس عاجزانه می افزاید
كه پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به
پرداخت حق ویزیت دكتر و هزینه بالای بیمارستان نیست .

دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چك مسابقه را امضا نمود و در
حالی كه آن را توی دست زن می فشارد گفت : برای فرزندتان سلامتی و روزهای
خوشی را آرزو می كنم .

یك هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یك باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار
بود كه یكی از مدیران عالیرتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیك می شود و
می گوید : هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پاركینگ به من اطلاع
دادند كه شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت كرده اید . می
خواستم به اطلاعتان برسانم كه آن زن یك كلاهبردار است . او نه تنها بچه
مریض و مشرف به موت ندارد ، بلكه ازدواج هم نكرده . او شما را فریب داده
، دوست عزیر

دو ونسزو می پرسد : منظورتان این است كه مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان
نبوده است .

بله كاملا همینطور است .

دو ونسزو می گوید : در این هفته ، این بهترین خبری است كه شنیدم .
72923
نام: صالح
شهر: یزد
تاریخ: 1/20/2010 12:55:06 AM
کاربر مهمان
  میخواهم ازدواج کنم
<<ابتدا <قبلی 7299 7298 7297 7296 7295 7294 7293 7292 7291 7290 7289 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved