اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
7252 |
نام:
باشگاه مطالعاتي و تحقِقاتي صهيونيسم
شهر:
تهران
تاریخ:
4/14/2005 6:23:21 AM
کاربر مهمان
|
سلام برادران.
باشگاه مطالعاتي و تحقِقاتي صهيونيسم برای علاقمندان به مباحث صهیونیسم شناسی راه اندازی شده است. سوالاتتان را مطرح نمایید. مقالات خوبی دارد.
http://www.rasad.ir
|
|
7251 |
نام:
خبرگزاری حوزویان
شهر:
قم
تاریخ:
4/14/2005 6:05:55 AM
کاربر مهمان
|
با سلام. برای اگاهی از اخبار حوزه های علمیه و علمای اعلام به وبلاگ خبرگزاری حوزویان http://gognoos32111.persianblog.com/ مراجعه نمایید. ممنونم
|
|
7250 |
نام:
احمد
شهر:
قم
تاریخ:
4/14/2005 6:04:47 AM
کاربر مهمان
|
http://rahbarkhodam.blogspot.com/
برای خشنودی امام زمان به این آدرس سر بزنید
|
|
7249 |
نام:
حلاج
شهر:
تهران
تاریخ:
4/14/2005 2:15:54 AM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
نی لبک ای همصدای درد من
بشکن آخر این سکوت زرد من
نی لبک آوای تو بارانی است
امتداد چشم من طوفانی است
نی لبک سنگ صبور درد آشنا
قصه گوی یار از یاران جدا
نی لبک آلاله ها گلگون شدند
بلبلان شهر ما افسون شدند
در شب معراج مرغان سپید
سایه ای در ظلمت من پر کشید
در سرایم مرغ عشقی لانه کرد
او مرا با غیر خود بیگانه کرد
روزگاری سینه ام آیینه بود
با شراب خویش رنگم مینمود
آن شبی که جام ایمان دادمش
او مرا دل داد و من جان دادمش
تا مرا مست از می جانانه کرد
رفت و یکشب خانه را ویرانه کرد
اشکهایم شکوه از مرداب بود
وصل من با عطر گل در خواب بود
آنکه از جام بقا نوشید ورفت
یاس را از چشمهایم چید ورفت
نی لبک درد من از پرواز نیست
ناله ام از درد بی بال وپریست
نی لبک من بد عنانی کرده ام
با شقایقها تبانی کرده ام
آنکه عشقش سرخی آلاله داشت
رفت و برمزگان من شبنم گذاشت
آنکه با دستان من خندید ورفت
بذر غم در سینه ام پاشید و رفت
نی لبک آلاله ها پر پر شدند
بومها بر بام ما کفتر شدند
نی لبک آلاله ها گلگون شدند
بلبلان شهر ما افسون شدند
کی مرا تا کوی جانان میبرد ؟
کی مرا تا کوی مجنون میبرد ؟
این منم در آستان سرخوشی
آشنای کوچه های خاموشی
روزهارا روزها در شبنمم
خوشه چین دشتهای ماتمم
من به فصل لاله ها گل میکنم
زلفها را وقف سنبل میکنم
من غزالان را شبانی کرده ام
دردها را جاودانی کرده ام
بیاد ...پرواز 1366
|
|
7248 |
نام:
پرستوک
شهر:
تهران
تاریخ:
4/14/2005 2:07:10 AM
کاربر مهمان
|
با سلام اگر ممکن است بزرگواری کنید نشانی اینترنتی آقای رحیم پور را به بنده بدهید چون از دوستان زمان جنگ در معیت ایشان بودیم خیلی مایلم که از نزدیک با ایشان دیداری مجدد داشته باشم . اگر ممکن است لطفا دریغ نکنید
|
|
7247 |
نام:
شرمسار شهدا
شهر:
شهر گناه -ریا-مادیات
تاریخ:
4/13/2005 6:53:41 PM
کاربر مهمان
|
باعرض سلام خدمت برادران محترم وفعال سایت شهید اهل قلم سید مرتضی اوینی از شما برادران برای تهیه این سایت ارزشمند کمال تشکر وسپاس رادارم که در راه اشاعه و ترویج بچه های سپاه حضرت مهدی دردوران هشت سال دفاع مقدس نه جنگ تلاش می کنید به نوبه خود تشکر می کنم به امید آزادی از اسارت ایت حصار نفس وزندان تن یاحق با امید سرافرازی
|
|
7246 |
نام:
میثم ۳۷۰
شهر:
تهران
تاریخ:
4/13/2005 5:37:01 PM
کاربر مهمان
|
با سلام
بدون تردید عدم اهتمام دوستان متفکر و اندیشمند سید مرتضی بمنظور برگزاری مطلوب و علمی مراسم سالگرد شهید آوینی در سالن خیابان حجاب بزرگترین دلیل برای مظلومیت اندیشه های والای اوست
دریغو درد که ما فقط فرزندان معنوی آوینی هستیم و عجبا از آن همه ادعای رفاقت با سید .
استدعا دارم یکبار صادقانه به میزگرد برگزار شده در مراسم روز یکشنبه عنایت بفرمائید و س÷س قضاوت کنید ...
راستی امسال در خیابان ولیعصر تهران هیچ کس مثلخود آقا غریب نبود .
mjb370@yahoo.com
|
|
7245 |
نام:
علمدار
شهر:
علقمه
تاریخ:
4/13/2005 3:49:45 PM
کاربر مهمان
|
چند روز پيش يه طرح دادم به اسم طرح ظهور كه با استقبال چشمگير شما دوستان روبرو شد بابا دست مريزاد حالا ديگه ما رو ضايع مي كنيد .
در حرم دل دل دل جا مانده
ديده ام خون خون خون افشانده
|
|
7244 |
نام:
مهدی
شهر:
غریبستان
تاریخ:
4/13/2005 3:32:54 PM
کاربر مهمان
|
بسم رب الزهرا
خدايا توفيق انسان بودن و همانند انسان زيستن روبه
همه.همه جوانها وبه اين بنده خودت عنايت کن
التماس دعا
|
|
7243 |
نام:
فاطمه
شهر:
ايلام
تاریخ:
4/13/2005 3:29:13 PM
کاربر مهمان
|
صفر كه تموم شد، خيلي دلم گرفت.آخه چرا مي رفتيم مراسم و برّّّّوبرّّّّّّّ فقط نيگاه ميكرديم،آخه چرا ما كه همش از آقا دم مي زنيم نمي تونيم دل آقارو خون نكنيم. مي خوام بگم آقا واقعا الآن مي فهمم چي از دست من مي كشي ولي آقا اگه منو از دم خونت بروني بازم من ولت نمي كنم.به خّّّّّّداآقا من جز تو كسي رو ندارم تازه اگه به من بگي برو من كه جايي رو ندارم كه برم .از قديم هم گفتن مال بد بيخ ريش صاحب!!!!
عشق فقط عشق حسين حرف مرد يه كلامه
مجلس روضه ي تو آره كرببلامه
|
|