شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72542
نام: هواساجم
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/26/2009 2:14:59 AM
کاربر مهمان
  سلام............چند وقتی بود خیلی ....می خوام محرمیه خالی بشم......انرزی بگیرم
برامنم دعا کنید..........احتیاج دارم اما آبرو دارم
72541
نام: مرجان
شهر: بوشهر
تاریخ: 12/26/2009 12:28:32 AM
کاربر مهمان
  خدایا
 
در این دنیای خاکی دلهایمان پر از لکه های سیاه معصیت است که فقط بخشش بیکران توست که این لکه های سیاه را به نور و روشنایی تبدیل خواهد کرد
 
خداوندا
 
در حضور تو آرام می گیریم واعلام می کنیم که تو تنها خدای این عالم حاکم این جهان قادر مطلق و زمامدار بی چون و چرای خلقت هستی
 
خداوندا
 
در حالیکه به قدوسیت مهیب و جلال عظیم تو می اندیشیم و در قدرت بی کران و حاکمیت مطلق تو تعمیق می کنیم ترس تو را در دل خود جای می دهیم ترسی آکنده از عشق و احترام
 
خداوندا
 
تو را به دلیل شخصیت بی نقص، حکمت بی پایان و عدالت مطلقت ستایش می کنیم و به خاطر رحمت جاودان، فیض بی همتا و خشم عظیم تو در برابر گناه تو را می پرستیم.
 
خداوندا
 
در دل خود سر تعظیم فرود می آوریم و در حالیکه زیبایی خیره کننده و شخصیت جذاب تو را می ستاییم در برابر تو زانو می زنیم و اعتراف می کنیم که بزرگترین نیاز ما دستیابی به مکاشفه ای عظیم از وجود تو محبت پیمایش ناپذیر توست.
 
 
خداوندا
 
طریق خود را به ما بیاموز تا تو را بشناسیم و در حضور تو فیض یابیم.
 
خداوندا
از تو سپاسگذاریم که درخواستهای صادقانه قلبی ما را پاسخ خواهی داد ای خالق محب

72540
نام: ?
شهر: ?
تاریخ: 12/26/2009 12:05:40 AM
کاربر مهمان
  این دوستتون بوی سیب خیلی‌ حرفهایی که از زبون امام نقل میکنه خیلی‌ بو داره. برای اینکه رابطهٔ امام و اقای منتظر با هم خیلی‌ محترمانه بود. و در زمان امام هم در حصر نبودند. این حرفها و نقل قول‌های ساختگی هم امامو خراب میکنه و هم آقای منتظریرو که در زمینهٔ مسائل سیاسی دیدگاه متفاوتی داشتند.
72539
نام: نازناز
شهر: مازندران
تاریخ: 12/25/2009 11:18:11 PM
کاربر مهمان
  دلم برای مامانم تنگ شده ..ما ازهم دوریم و هفته هاست که همدیگه رو ندیدیم...الان سفر رفته و یه هفته دیگه برمیگیرده..امشب بیقرارشم...دعا کنید به سلامت برگرده...دعامون کنید
72538
نام: فیروزه
شهر: ترکیه
تاریخ: 12/25/2009 11:06:33 PM
کاربر مهمان
  سلام

خدمت خانم ایمان گرامی.امیدوارم که خوب سلامت باشید. به حرمت همین شبهای عزیزهر چه از خالقم می‌‌خواهید حاجت روا شوید .

خانم محمدی گرامی.خیلی‌ ناراحت شدم بابت آن فرشته کوچک خالقم به شما و مادر آن فرشته کوچک صبر دهد تسلیت میگم.

امیدوارم که مادرتان هم هر چه سریعتر به سلامتی خودشان دست پیدا کنند .من هم اگر خالقم قبول کند دعا گوی شما وتمام خوبان هستم.

اثنا خانم .من شما را نمی شناسم فقط نوشتهای زیبا و شاد وپر انرژی شما را داخل سایت میخوانم همیشه شاد خوش باشید.

امید امید گرامی امید وارم به حرمت همین شبهای عزیزهر چه از خالقم می‌‌خواهید حاجت روا شوید .


نفیسه خانم هر جا هستید سلامت باشید و زود برگردید من همیشه از نوشتهای شما روحیه می‌‌گیرم .

چه بنویسم یا نه اما همیشه نوشتهای شما خوبان را می‌‌خوانم .

عاجزانه محتاج دعای شما خوبان هستم.برام لطفأ دعا کنید که سخت .......

همه شما خوبان را به خالقم میسپارم

72537
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 12/25/2009 10:43:29 PM
کاربر مهمان
  ضیافت آب، شعر و روضه
خواستم بگویم آب، بیت اول محرم است؛
ولی...
ناگهان الف، قامتش شکست و گفت:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
پاسخش نوشت، مرد خنده‌های بزمِ عاشقان بُرَیر و گفت:
شور نیست؛
شهدی از شهادت است؛
از جناح دشمنان جنایت است؛
از برای دوستان شفاعت است؛
البته برای بنده هم، حور العین جنت است!!!
و بعد از این مزاح مشتیانه‌ی بشر،
الفبای زندگی،
در حضور اسم و فعل و حرف و قید، خنده زد، پس از تمام سال‌ها خستگی...
مثل پهلوانِ کوچه‌ی بلا،
کربلا!
و کلاس درسمان، واژه‌ای شنید، آشنا.
هان چه شد؟
دل شما شکست...!؟
من هنوز، روضه‌ای نخوانده‌ام که های‌های گریه می‌کنید و می‌روید!!
کجا؟
گفت: رخصتی بده بروم.
فرصتی به وسعت تمامی اسارتم.
آقا ! اجازه هست حُر شوم؟
اجازه هست؟
و کاش این اجازه را حُر نه، حَرمله می‌گرفت...
ناگهان کلاس اخم شد.
آهان.
خیر و شر را به نوبت جلو نرفته‌ام؟
ببخشید، هنوز کلاس اولم.
ولی، باور کنید حرف حرمله سین سه شعبه است.
درست مثل سین سینه‌ی پدر، سر عمو، سیبک گلوی پسر.
و این بار کلاسِ درس، سیاه شد از این همه عزا.
و هم کلاسی‌ام جویبار اشکِ کربلا.
گفتم:
نه، ببین!
گریه را شروع نکن، هنوز به کاف و گاف ماجرا مانده است.
ما هنوز حرف صبر را نخوانده‌ایم.
عین عباس هم به جای خود.
قاف قصه را چگونه ول کنیم؟
پس، با اجازه‌ی معلمم! دوباره دوره می‌کنم:
الف، آب.
ب ، بریر.
ت، تفنگ.
نه به سال شصت و یک ، بل به وقت جنگ!
همین صبح روز قبل...
کجا؟
غزه، جبل العامل، نینوا.
هویزه، شلمچه، دشت لاله‌ها.
خوب بس است، حاشیه نمی‌روم!!!
و ادامه می‌دهم...
جیم، جَون رو سفید.
ح، حبیب.
خ، خیام سوخته.
دال، دست تشنه‌ی فرات.
ذال، ظلم ظالمان!!!
معلم گفت:
نه، نخوان...!
اشتباه داشتی.
یک غلط گرفته شد.
19...
دقتت کم است، حواست کجاست؟
بخوان.
ر، روز اشک و گریه و جنون.
ز، زهیر، غرق خاک و خون.
سین، سلام تا قیامت قیام.
شین، شمر بر سر عمارت خیام.
صاد ، صبر بانوی حرم، زنیب، آن دلاور خاندان کَرَم.
ضاد، ظلم در غروب روزِ غم.
و باز تذکر معلمم:
صبر کن، نخوان، نخوان.
تو باز هم غلط خوانده‌ای!
ببینم؛
مگر به غیر ظاء ظلم را ندیده‌ای، که هرچه ذال و ضاد و ظاء هست را یکی می‌کنی؟
و گفتم:
آقا اجازه!
چرا دیده‌ام.
ولی؛
طا، طلسمِ.
ظا، ظلمِ.
عین، عصرِ کربلا؛
و غین، غارتِ خیام؛
و فا، فتنه زمان.
امانِ قاف این قبیله را بریده است...
اِ.
آقا اجازه هست!
چرا شما، گریه می‌کنید؟
و بغض معلم، امان نداد بگوید برای بچه‌ها.
کاف کربِ والبلا، حکایتی‌ست که لام تا کام آن برای هر کسی شنیدنی‌ست...
ولی اندکی بعد؛
بلند و بی‌دریغ گفت:
تو بشین، درس را ادامه می‌دهیم.
بچه‌ها، به یاد می‌آورید، داستان درس میم منتظر تا کجا ادامه داشت؟
مبحث من الغریب تا، الی الحبیب روزگار؟
یکی گفت:
تا سر نزاع نونِِ جان و نان و مال و دشمن و وطن!
دیگری ادامه داد:
واوِ وای؛ وای مردم به خواب رفته را، حسرت گذشته را و آه پای تخته را هم اشاره کرده‌اید.
سومی دست بالا گرفت و گفت:
و آخر کلاس که شد، فرد منتظر از خودش سوال کرد:
چرا وَ چرا ظلمی و مُحَرمی و غفلتی؟...
72536
نام: باران
شهر: تهران
تاریخ: 12/25/2009 5:36:04 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه ي دوستاي خوب اسمونييييييييييييييي
اتنا سلام دلت پاك و روشن مثل آفتابه مواظبش باش وخوب درس بخون.واسه منو بقيه هم دعا كن.
نگار با تمومه حرفات موافقم ولي افسوس كه لايق خدا و كتابش شدن سخته...
نياز ايميلمو برات گذاشتم كه اگه بخواي با هم همصحبت بشيم.
اميدوارم بتونم سنگ صبور خوبي باشم.
و از همه ي دوستاي خوبم التماس دعا دارم تو اين روزا وشبا بنده ي حقيرو از ياد نبريد..

هنوز هم فرصت هست
به آسمان نگاه كن
خدا در آسمان چلچراغي آويخته است
هر چراغ يك دل است
دلت را روشن كن تا چلچراغ خدا را بيفروزي...!!!
72535
نام: محمدی
شهر: شهرزیبایی ها
تاریخ: 12/25/2009 4:24:22 PM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا ابا عبدلله و علی الرواح التی حلت بفنائک

این شور و شعور بر همه ی شیعیان عزادار مولایمان (ع) مستدام باد


با سلام بر شما خوبان و عزیزان این شهید عزیز :

سارای گرامی (زهرا):

درگذشت مادر گرانقدرتان را از صمیم قلبم به شما و همه ی بازماندگان آن سفر کرده به کوی دوست تسلیت می گویم . باشد که خداوند ایشان را همجوار زهرای مرضیه (س) قرار دهند و این همنشینی شمارانیز به آرامش برساند . که فقط دانستن این اخبار از خوبان سفر کرده قلب داغدار مارا تسکین می دهد .


آتنا از کجادارم که بگم .......:

متشکرم که همیشه یادم می کنی . اگه قابل باشم همیشه دعات می کنم .

نفیسه از لس آنجلس :شکر خدا دخترم در دانشگاه تهران پذیرفته شد و الان هم داره خودشو برای امتحانات پایان ترم آماده می کنه .. اما اون فرشته ی کوچک که من خیلی براش نگران بودم و مزاحم شما دوستان شدم برای دعا * متاسفانه درست امروز دو هفته ست که اونو به خاک سرد بهشت زهرا سپردیم و داغ دوریش آتش به جانمان زد . خیلی سوختم وقتی دیدم درست همزمان با تطهیر او و پایان غسلش صدای اذان در بهشت زهرا پیچید و نماز بر او همزمان شد با اذان ظهر . او عاشق نماز و عبادت بود و به نماز ایستاد وقتی موذن زبان به اذان گشود ............. و همانطور که دوست خوبم گفته اند :
او از این بیماری و عوارض اون راحت شد . اما مادر داغدارش چه کند از این پس با خاطرات و جای خالی او و ....................... که می دانم توانی فوق العاده می طلبد که دعا کنیم خداوند به ایشان عطا فرماید . برای شادی روح فاطمه ی سیزده ساله صلوات


فیروزه از ترکیه :

ممنونم که همیشه حال منو می پرسید . چند وقتیست که سخت در گیر بیماری اطرافیان و مادرم هستم و فکر و روحم حال و روز خوشی ندارند . امیدوارم دعای شما خوبان گره گشای بنده ی گنه کار گردد .


امید امید امید گرامی از خوبیها :

از حال پرسی هاتون سپاسگزارم . انشاالله خبر های شیرین و خوش از طرف شما دلهای خسته ی مارا نورانی کند .

ایمان از توکل به خدا :

سلام بر شما و بر قلم شیوایتان و ممنون از همدلی های واقع گرایانه ی شما . همیشه محتاج به دعایتان هستم .


نسیم از تهران :

من تازه ماروز نوشته ی زیبای شما در شانزده آذر ماه را خواندم .
خیلی زیبا نوشته ای . از خواندن آن لذت بردم و بر تطبیق شیوای شما آفرین گفتم . همیشه پر مایه بنویسید .


خوشبخت انشاالله :

من همیشه از دیدن نام زیبایی که شما برای خودتون انتخاب کرده اید احساس نشاط و سرزندگی می کنم و خوشحالم که با این اعتماد به نفس بالا چنین نام با مسمایی رو برگزیده اید . واقعا خوشبخت باشید همیشه انشاالله . این دعای من برای همه ی جونهای رعنایی چون شماست و شما مهربانان هم بنده ی سراپا تقصیر را از دعای گیرایتان بی نصیب نسازید . متشکرم


خدایا به حق این خونهایی که دراین روزهای مقدس بر زمین ریخته است * در ظهور مهدی فاطمه (ع) تعجیل فرما


الهم الرزقنا لما تحب و ترضی
72534
نام: رسول
شهر: شهر آواره ها
تاریخ: 12/25/2009 11:04:25 AM
کاربر مهمان
  دیروز از عشقم خداحافطی کردم، چه لذتی داره بی عشق زندگی کردن ولی هیچ مفهومی نداره بی عشق زندگی کردن.
72533
نام: یکی از بنده های خدا
شهر: تهران
تاریخ: 12/25/2009 8:47:53 AM
کاربر مهمان
  سلام،
لطفا برام دعا کنید،
خیلی محتاج دعام
ممنون از لطفتون
<<ابتدا <قبلی 7260 7259 7258 7257 7256 7255 7254 7253 7252 7251 7250 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved