شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72152
نام: کیمیا
شهر: تهران
تاریخ: 12/9/2009 9:03:44 AM
کاربر مهمان
  خدایا دلم خیلی گرفته از دست بنده هات اونایی که خیلی دورو و دروغگو هستن اونایی که در حق من ظلم کردن منکه باورم نمیشه تو کارهاشون رو نبینی و یا اگه می بینی بی خیال باشی
خدایا امام زمانت به من تو خواب گفت اونایی که در حقت ظلم کردن روزی هزار بار هزار مرتبه بیشتر از اونی که تو فکر کنی در عذاب هستن ولی خدایا منکه نمی بینم باز فقط می بینم دارن آبروی من رو می برن بهم استرس وارد می کنن اذیتم می کنن با حرفهاشون دروغهاشون
خدایا یعنی به جز مرگ هیچ راهی رهایی ازشون واسه من نیست
یعنی تا وقتی که من یا اونا زنده هستن باید بکشم
به نظرت ۱۰ سال کم نبوده
خدایا من نبودم ولی تو همیشه بودی تو دیدی تو میتونی راحت قضاوت کنی
خدایا مگه من چیز زیادی از تو میخوام برای تو خوشبخت کردن من منی که خیلی قانع هستم کاری نداره خدیا دلم می خواد عدالتت رو در موردشون ببینم اگه واقعا در عذاب هستن بدونم خدایا تو خودت می دونی که بنده هات چی هستن و چیکار می کنند شرشون رو به خودشون بر گردون خدایا ابراهیم برای تو اسماعیل رو قربانی کرد یعنی عزیزترین موجودی که یک انسان می تونه داشته باشه ولی من نمی تونم از بچه هام بگذرم
ازت می خوام کمک کنی که همیشه سالم و صالح در کنارم باشن و اونا نتونن به وسیله تهدید و یا هرچیز دیگه من رو ناراحت کنن و بهم استرس وارد کنند خدایا به برادرم خیلی کمک کن
72151
نام: گمنام
شهر: کاشکی کربلا
تاریخ: 12/9/2009 8:15:37 AM
کاربر مهمان
  بسم رب الحسین (ع)

سلام به همگی

چیزی تا محرم نمونده ...

کاش در محرم این دل حریم تو شود...
72150
نام: خوشبخت انشاء الله
شهر: خوشبختی
تاریخ: 12/9/2009 7:19:06 AM
کاربر مهمان
  با سلام به همه دوستان گلم مخصوصا **ایمان خانم عزیز** و **امیدامیدامید**عزیز و...بقیه دوستان گلم امیدوارم حال همگی خوب باشه...

*** تقدیم به همه دوستان عزیزم *** :

از خدا خواستم تا دردهايم را از من بگيرد،
خدا گفت: نه!
رها کردن کار توست ، تو بايد از آنها دست بکشي.
از خدا خواستم شکيبايي ام بخشد،
خدا گفت: نه!
شکيبايي زاده رنج و سختي است.
شکيبايي بخشيدني نيست، به دست آوردني است.
از خدا خواستم تا خوشي و سعادتم بخشد،
خدا گفت: نه!
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوري.
از خدا خواستم تا از رنجهايم بکاهد،
خدا گفت: نه!
رنج و سختي تو را از دنيا دور و دورتر، و به من نزديک و نزديکتر مي کند.
از خدا خواستم تا روحم را تعالي بخشد،
خدا گفت: نه!
بايسته آن است که تو خود سر برآوري و ببالي اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوي.
من هر چيزي را که به گمانم در زندگي لذت مي آفريند از خدا خواستم و باز گفت: نه!
من به تو زندگي خواهم داد، تا تو خود از هر چيزي لذتي به کف آري.
از خدا خواستم ياري ام دهد تا ديگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند.
و خدا گفت: آه سرانجام چيزي خواستي تا من اجابت کنم!
72149
نام: مریم
شهر: خوبی
تاریخ: 12/8/2009 11:17:27 PM
کاربر مهمان
  چند روزی هستش که خیلی دلم گرفته نمی دونم دیگه واسه چی دارم زندگی میکنم خستم خیلی زیادهیچ دلخوشی تو این زندگی ندارم ترا اون خدایی که میپرستین دعام کنید.
72148
نام: میم
شهر: شهادت
تاریخ: 12/8/2009 8:41:22 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرّحمن الرّحیم


ربّ اشرح لی صدری

و یسّر لی أمری

و احلُل عقدة ً من لسانی

یفقهوا قولی


خداوندا سینه ام را فراخ گردان
و کارم را آسان فرما
و بگشای گره از زبان من
تا که دریابند سخنانم را

الهی آمین

سلام علیکم جمیعا




تحلیل وقایع اخیر را تقدیم می نماید:

1-اختلافات درونی بر توطئه چینی بیگانگان مقدم است و اصولا دشمن هنگامی توفیق حاصل می کند که بین دوستان شکرآب شده باشد.

2-این رخداد ها به صورت ناگهانی اتفاق نمی افتد و در گذر زمان به وجود می آید و برخی نشانه های آن در هنگام شکل گیری آشکار است و می توان از رخ دادن آن پیشگیری کرد.


3- برای فروکش کردن هیجان های زیان بار، نیاز به گذشت ، منطقی بودن ، و آرامش داریم ،
و اینکه برخی مسائل حل و فصل شوند از طریق گفتگو.

البته خود زمان التیام بخش خوبی است ، اما اگر بنا باشد در دل نگاه داریم برخی مسائل را و در هنگام هیجان ها باز آن ها را مطرح نماییم و برملا شوند ، پس بهتر است در موقعیتی مناسب و توأم با آرامش
همه سنگ ها را وا بکنند.


4- برای جبران آسیب های این رخداد ها ، بیشتر به دلجویی از آسیب دیدگان و توجه و رسیدگی به آنها
( از هر گروهی که باشند) تاکید شود نه به تنبیه و یا پیدا کردن مقصر ها
که بعضا با تهمت و افترا همراه است .

5 - عفو و اغماض درباره محکومان این رخداد ها تاثیر بسیار مثبتی خواهد داشت.
از خیلی جهات .


6- به عوامل غیر انسانی این رخداد ها توجه بیشتر شود.



با تشکر

التماس دعا

72147
نام: FRIEND
شهر: KUALA LUMPOR
تاریخ: 12/8/2009 7:03:03 PM
کاربر مهمان
  MRC- AZ BOOYE SIB - MRC - DELAM GHEREFTE BOD - BAZAM MRC
72146
نام: nahid
شهر: tehran
تاریخ: 12/8/2009 5:36:14 PM
کاربر مهمان
  بعضی وقتها انقدر به جزئیات و حاشیه مسائل می پردازیم که موضوع اصلی را به کل فراموش می کنیم ُ شاید بتونم منظورم را با داستان زیر بهتر بیان کنم

خانمی طوطی خرید٬ اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند. او به صاحب مغازه گفت: این پرنده صحبت نمی کند! صاحب مغازه پرسید: آیا در قفس آینه ای هست؟!؛ طوطی ها عاشق آینه هستند: آنها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند. آن خانم یه آینه گرفت و رفت.

روز بعد آن خانم برگشت٬ طوطی هنوز صحبت نمی کرد. صاحب مغازه پرسید: نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند! آن خانم یک نردبان گرفت و رفت.

اما روز بعد باز هم آن خانم آمد. صاحب مغازه گفت: آیا طوطی شما در قفس تاب دارد؟نه؟!خوب مشکل همین است. به محض اینکه شروع به تاب خوردن کند٬ حرف زدنش تحسین همه را برمی انگیزد. آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت.

وقتی آن خانم روز بعد وارد مغازه شد! چهره اش کاملا تغییر کرده بود. او گفت: طوطی مرد!

صاحب مغازه شوکه شد و پرسید: واقعا متاسفم٬ آیا او یک کلمه هم حرف نزد؟آن خان پاسخ داد: چرا! درست قبل از مردنش با صدایی ضعیف از من پرسید که آیا در آن مغازه٬ غذایی برای طوطی نمی فروختند؟!!
72145
نام: صفدر علي بلوچ
شهر: ڪراچي سندهه
تاریخ: 12/8/2009 5:08:59 PM
کاربر مهمان
  شاه است حسين، دين پناهه است حسين
دين است حسين، دين پناهه است حسين
سرداد ندا دست در دست يزيد
حقا ڪي بنائي لااله هست حسين
72144
نام: حمید
شهر: کرچ
تاریخ: 12/8/2009 5:00:38 PM
کاربر مهمان
  سلام خدا جونم . بهت خیلی بد کردم قبول ولی فکرشو نمی کردم بالاخره یه روزی از دستم خسته میشی وگرنه هیج وقت ... خدابا جلوی همه ی این آدمای با آبروت که دارن این مطلبو می خونن توبه می کنم . استغفرالله و ربی واتوب الیه . خدایا از خودت می خوام بازم دستمو بگیری خدا . می دونی ازت چی می خوام .هروقت ردیفش کردی میام اینجابه همه می گم که خیلی مهربونی می گم کسی ازت چیزی و به زور نخوادو به رضایت راضی باشه . تورو به جان زهرا حلش کن اونیو که به صلاحه . خدایا تورو به خون حسین کمکم کن.بچه ها شمارا به علی دعام کنید.
72143
نام: مریم
شهر: انتظار بهار و باران
تاریخ: 12/8/2009 4:03:04 PM
کاربر مهمان
  سلام خدای من

نمی دونم اصلا حق صدا زدنتو دارم یا نه !
با منم و هوای نفس و

خدایا
روی عذر خواهی دوباره و چند باره رو ندارم

فقط

می تونم سرمو پایین بگیرمو
مثل یه بنده ی خطا کار منتظر سرزنش از جانب شما و نزدیکانت باشم

خدایا
گاهی دلتنگی و
همه چی قاطی میشه به هم دیگه

و
خدایا

نمی دونم چی بگم

اما حس خوبی ندارم

باز من بد کردم

روی عذر خواهی هم ندارم
هر چند
که همیشه بخشنده باشی!
<<ابتدا <قبلی 7221 7220 7219 7218 7217 7216 7215 7214 7213 7212 7211 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved