اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
72142 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
12/8/2009 2:38:33 PM
کاربر مهمان
|
يه روزي روزگاري ، دو تا بچه بسيجي
نمي دونم كجا بود تو فكه يا دوعيجي
تو فاو يا شلمچه، تو كرخه يا موسيان
مهران يا دهلران، تو تنگه حاجيان
تو اون گلوله بارون ، كنار هم نشستن
دست توي دست هم ، با هم جناق شكستن
با هم قرار گذاشتن، قدر هم رو بدونن
براي دين بميرن، براي دين بمونن
با هم قرار گذاشتن كه توي زندگيشون
رفيق باشن و ليكن اگر يه روز يكيشون
پريد و از قفس رفت اون يكي كم نياره
به پاي اين قرارداد، زندگيشو بذاره
سالها گذشت و اما بسيجي هاي باهوش
نمي ذاشتن كه اون عهد، هرگز بشه فراموش
يه روز يكي از اون دو، يه مهر به اون يكي داد
اون يكي با زرنگي، مهر گرفت و گفت: ياد
روز ديگه اون يكي رفت و شقايقي چيد
برد و داد به رفيقش ، صورت اونو بوسيد
گل رو گرفت و گفتش: بسيجي دست مريزاد
قربون دستت داداش گل رو گرفت و گفت: ياد
عكسهاي يادگاري ، جورابهاي مردونه
سربندهاي رنگارنگ ، انگشتري و شونه
اين مي داد به اون يكي ، اون يكي به اين مي داد
ولي هر كي مي گرفت ، مي خنديدو مي گفت: ياد
هي روزها و هفته ها از پي هم مي گذشت
تا كه يه روزي صدايي اينطور پيچيد توي دشت
يكي نعره مي كشيد:عراقيها اومدن
ماسكها تون بذارين كه شيميايي زدن
از اون دو تا يكيشون در صندوقشو گشود
ماسك خودش بود ولي ماسك رفيقش نبود
دستشو برد تو صندوق ، ماسك گازشو برداشت
پريد، روي صورت دوست قديمي گذاشت
همسنگر قديمش ،دست اونو گرفتش
هل داد به سمت خودش، نعره كشيد و گفتش:
چرا مي خواي ماسكتو رو صورتم بذاري؟
بذار كه من بپرم تو دو تا دختر داري
ولي اون اينجوري گفت: تو رو به جان امام
حرف منو قبول كن، نگو ماسك رو نمي خوام
زد زير گريه و گفت: اسم امام نبر
ماسكو رو صورت بذار ، آبرو ما رو بخر
زد زير گوشش و گفت: كشكي قسم نخوردم
بچه چرا حاليت نيست؟ اسم امام رو بردم
اون يكي با گريه گفت: فقط براي امام!
ولي بدون بعد تو ، زندگي رو نمي خوام!
ماسكو رفيقش گرفت، گاز توي سنگر اومد
وقتي مي خواست بپره، رفيقشو بغل زد
لحضه هاي آخرين، وقتي ميرفتش از هوش
خنديد و گفت: برادر يادم ترا فراموش
آهاي آهاي برادر ، گوش بده با تو هستم
يادت مياد يه روزي باهات جناق شكستم
تويي كه روز مرگيت ، توي خونه نشونده
تويي كه بعد چند سال هيچي يادت نمونده
عكسهاي يادگاري ، جورابهاي مردونه
سربندهاي رنگارنگ ، انگشتري و شونه
هر چي رو بهت ميدم ، روي زمين مي ندازي
ميگي همه اش دروغ بود ياد نمي گي، مي بازي
مرحوم ابوالفضل سپهر
|
|
72141 |
نام:
هادی
شهر:
کرمان
تاریخ:
12/8/2009 2:35:23 PM
کاربر مهمان
|
شرط زندگی عشق است و ديگر هيچ...
|
|
72140 |
نام:
نسیم
شهر:
اصفهان
تاریخ:
12/8/2009 12:47:06 PM
کاربر مهمان
|
خدایا عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم اگه تو تو نبودی من نمی دونم الان کجا بودم.خدای خوبم من وجودتو حس می کنم ای مهربونم.خیلیییییییییییی دوست دارم خدا جونمم.
|
|
72139 |
نام:
رامین
شهر:
کرج
تاریخ:
12/8/2009 12:02:25 PM
کاربر مهمان
|
تو می آی و واژه انتظار از فرهنگ نامه ها حذف می شود ...
|
|
72138 |
نام:
یاس
شهر:
اقاقیا
تاریخ:
12/8/2009 11:20:18 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شهید اوینی عزیز و بزرگوار شما رو به معنوی ترین لحظات زندگیتون قسم میدم واسم دعا کنید مشکلم حل بشه. اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم. روحتون شاد یادتون گرامی. یا حق
|
|
72137 |
نام:
آزاده
شهر:
تهران
تاریخ:
12/8/2009 11:19:11 AM
کاربر مهمان
|
تو رو خدا دعام کنید تو رو خدا می خوام خوب بشم این رو از خدام می خوام
|
|
72136 |
نام:
علیرضا
شهر:
همدان
تاریخ:
12/8/2009 11:19:07 AM
کاربر مهمان
|
ما زین زمانه از پی دیدار میرویم...
بهر جمال حیدر کرار میرویم...
درب بهشت گر نگشایند بروی ما...
گوییم یا علی و ز دیوار میرویم...
**********************************************
سلام به همه دوستان و مدیر محترم و دوستانشون...دیگه اسم نمیارم...
عیدتون مبارک...روز دانشجو هم مبارک...
ساقی خیلی مخلصیم داداش گلم...سویرم سنی...
منت خدا بر ماست که مارا آفرید و در میان آفریدگان جاندار...در میان جانداران انسان...در میان انسانها موحد...از موحدین مسلم...در بین مسلمین شیعه و ما را نعمت ولایت داد...
دوستون دارم...
یا علی...
|
|
72135 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
12/8/2009 11:08:01 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر آقا سید مرتضی آرامش دهنده روح و روانم
سلام بر تک تک دوستان و همراهان و مدیریت خانه آقا سید مرتضی
سلام بر خروش بزرگوار ، چه فرقی می کنه گرامی ، سبکبار شیرین کلام ، آقا شهاب گرامی پیش کسوتان این مکان که خیلی وقته از نوشته هاشون بی نصیب ماندیم از همه شان التماس دعا داریم و امیدوارم هر چه زودتر برگردند
سلام بر امیدوار گرامی التماس دعای فراوون
سلام بر سارا خانمهای گرامی . مریم خانمهای ارجمند . خوشبخت گرامی ( دختر گرامیم همیشه بیادت هستم و خود دار باش زندگی امتحانهای زیادی دارد )، بنده های خدا گرامی از تهران ، جزیره مجنون و بروجرد ، امید امید امید گرامی ، خانم محمدی ارجمند ، ساقی و فیروزه گرامی از ترکیه ( امیدوارم همیشه و همه وقت با هم و در کنار هم به آرامش و خوشی بسر برید )، سیب و علیرضا گرامی از همدان ، آتنای گرامی ، غزاله از کرج ، یاس سفید گرامی ، انسیه گرامی ، فریال و فائزه ارجمند ، مجنون مهدی ، مجنون الحسین ، ناهید گرامی از تهران ( نوشته هاتون بی نظیره و ممنون ) ، ملیحه گرامی از شیراز بی خبریم از شما ، پرستو از ساوه و نیاز از تبریز و دیگر دوستان گرامی که یادشان همیشه همراه است و نامشان ذکر نگردید از همگی التماس دعا دارم
ساحل گرامی چند روزی است که نوشته هات را ندارم می دانم بخاطر کار و مشغله نیستی چون غیر ممکن است باشی و به کلبه ام سر نزنی میخواهم در هر صورتی و با هر مشکلی سعی کنی آرامش خودت را حفظ کنی برایت متنی را تو کلبه ام گذاشته ام که به خودم آرامش فراوانی می دهد و هر روز یکی دو بار آن را زمزمه می کنم میخواهم شما هم با آن مانوس شوی و هروقت احساس کردی از موضوعی ناراحتی با آن نوشته خلوت کنی و خودت را پیدا کنی ، با دوری و قهر و فریاد هیچ چیز درست نخواهد شد بجز اینکه قلبت را زخمی تر از همیشه خواهی کرد ، تصمیماتی که در زمان آرامش بگیری کارساز تر از زمان تندی و عصبانیت می باشد پس باز هم مانند همیشه با توکل به خدا پیش برو و من را هم بی خبر نگذار . التماس دعای فراوان
یاعلی
|
|
72134 |
نام:
امید امید امید
شهر:
خوبیها
تاریخ:
12/8/2009 10:09:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام سلام سلام به همه دوستان عزیزم ...
سلام به خانم ایمان گرامی ...سلام به خانم محمدی .....سلام به خوشبخت انشاا..دوست گرامی کجا بودی تا حالا ....واقعا خوشحالم بازم نوشته هاتو میخونم خیلی خوشحال ...تو واقعا خوشبختی تو زمانی که نبودی بیشتر دوستان این سایت ازت یاد میکردن و واقعا جاتون خالی بود بازم خوشحال شدم خیلی که اومدی....امیدوارم و از ته دل از خدای مهربان میخوام هرجای این دنیای پهناوری به حدی خوشبخت باشی که واسه خودتم باور کردنی نباشه انشاا...
و یه تشکر خیلی خیلی خیلی مخصوص از خانم ایمان گرامی که به فکر همه دوستان سایت هستن و با یادآوری اسامی اونها امیدی وافر بهشون میدن ....و به واقع احترام خاصی براتون قائلم و همیشه دعا گوتون هستم همیشه سلامت و پیروز باشید....
سلام به دوست گرامی نفیسه خانم کجایی نیستی این روزا کمتر مینویسی چرا مشغله زیاده ...انشاا...که همیشه شاد شاد و سلامت باشید ....سلام آتنا خانم تو کجایی قهری آخه چرا ....ببخشید شوخی کردم به دل نگیری آتنا خانم شیرین زبون .......
سلام به sara دوست گرامی - سلام به بی نام از خارج - سلام به ثناء- سلام به مریم - سلام به دوست گرامی ساراخانم از تهران حرفاتونو قبول دارم چون تجربه کردم که خیلیا احترام - خوبی - دو بار سلام کردنو منوط بر نادونی و یا کمبود طرف میدونن و این یه واقعیته امیدوارم یه روزی این درک درست بشه - سلام به آقا حامد از همدان - سلام به باران اون تکیه نوشتتون دعاکنیم (دلامون دست نخورده بمونه برای خودش)خیلی زیباو معنی دار ......سلام به saghyو فیروزه خانم -به فائزه خانم سلام مارو برسونید بگید که به یادشون هستم خیلی خوشحالم که خوشحال و سلامتید خیلی خوشحالم باور کنید قدر همو بدونید و باهم خیلی خیلی خوب و مهربان باشید ......
سلام به مدیریت و همکاران این سایت که به ما اجازه اینو میدن که حرفامونو بزنیم سپاس فراوان دارم اجرتون با سید الشهدا....
سلام به همه دوستانی که اسمی ازشون نبردم
به یاد هم باشیم ..ازته ته ته دل واسه هم دعا کنیم
التماس دعا ........
|
|
72133 |
نام:
منتظر
شهر:
جمکران
تاریخ:
12/8/2009 10:05:01 AM
کاربر مهمان
|
سلام اقا ازت ممنونم که دوباره بهم سر زدی
|
|