شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72092
نام: مجتبی
شهر: گلپایگان/گلشهر
تاریخ: 12/6/2009 10:12:47 PM
کاربر مهمان
  چه گویم که ناگفتنم بهتراست
نمیدانم ازکجایش بگویم ازبی وفایی هایش یا ازباورنکردن من خدایامهرم رادردلش بگذارتاباورم کند که بداند تا چه اندازه دوستش دارم سکوتم ازرضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
72091
نام: مریم
شهر: ناکجا
تاریخ: 12/6/2009 9:53:27 PM
کاربر مهمان
  امروز خبر ازدواج معشوقم رو شنیدم احساس میکردم همه ی غمهای عالم توی دلم هست تنها چیزی که من رو به زندگی امیدوار میکرد امید به وصلش بود اما حالا نیست تو را خدا برای من دعا کنید
72090
نام: یاس
شهر: باغچه مهربونی
تاریخ: 12/6/2009 9:02:45 PM
کاربر مهمان
  به نام خدای بی همتا
حرف دلی ها سلام مدتهابود که دیگه سری به سایت نزده بودم عیدتون مبارک.
دل من باز گرفت همه جاهیچ نبود
حاجت من شدروا
کاش میشدزندگی
همه جا آسان بود
72089
نام: رضا
شهر: تبریز
تاریخ: 12/6/2009 7:52:09 PM
کاربر مهمان
  خدایا با ظهور مهدی (ع) تفکرات انسانهای کره زمین را درمان کن انشاء... (امام زمان یعنی درمان تفکرها)ژ
72088
نام: محمدی
شهر: شهرزیبایی ها
تاریخ: 12/6/2009 5:53:30 PM
کاربر مهمان
  من کنت مولاه

فهذاعلی مولاه

الهم وال من والا

و عاد من عادا

..................

مولا جان :

زبانم از گفتار قاصر و نگاهم ملتمس عطای شماست
****************************
فرش و عرش و لوح و قلم

خاک پای قدمهای حیدر است

***************************

مهربانان آوینی " شمایانی در جمع عاشقان شهدا مامن گزیده اید

عیدتان مبارک و همه ی روزهایتان که بنا بر فرمایش معصوم (ع) : اگر در روز ی گناه نکنید آن روز برایتان عید است " همه ی ماهها و سالهایتان عیدباد و سرمست از باده ی خوبی ها و عشق به الله باشید انشاالله


در دعاهایتان من را نیز دعا بفرمایید که سخت محتاج به آنم
72087
نام: باران
شهر: شیراز
تاریخ: 12/6/2009 3:56:36 PM
کاربر مهمان
  shayad hich kas sedaye man ra nashnavad amma tanha khodast ke hameye nafashaye man ra mishenavad
72086
نام: baran
شهر: shiraz
تاریخ: 12/6/2009 3:39:38 PM
کاربر مهمان
  agar nemikhahi baraye khodat zendegi koni baraye digaran zendegi kon va agar mikhahi baraye digaran zendegi koni pas chera baraye khodat zendegi nakoni va agar baraye hich kodam az in do nemikhahi zendegi koni baraye khodaee ke to ra az vojoode khod afarideh zendegi kon be ehterame roohi ke dar to damide an roohe paak ra seiah nakon
72085
نام: نیلو فر
شهر: رشت
تاریخ: 12/6/2009 12:25:22 PM
کاربر مهمان
  سلام به هر کسی که می خواند من نیلوفر هستم.تا به امروز از این سایت خبرنداشتم ونه میدونستم همچین سایتی وجود دارد من مطمئنم این خواست خداست که دیروز میرفتم خونه دوستم ومیدیدم که او این جابرای شما وبرای دلتنگش مینویسد نا خود اگاه مشکلم را بهش گفتم دوستم که اسمش محفوظ گفت که هم وطن هایی هستن که در خارج از کشور زندگی می کنند وحال................................................فیروزه خانم از ترکیه سلام وعرض ادب خدمت شما میدونم خیلی مهربان هستی خواهشی داشتم خواهر من در حدود یک ماهی هست که در ترکیه به مشکل بزرکی بر خورده است از شما دوست عزیز به عنوان یک هم وطن ایرانی خواهشی داشتم و امید وارم با توکل به خدا جوابی بگیرم اگر برای شما امکان داشته باشد با خواهرم صحبتی کنید و او را راهنمایی و کمک کنید ...این محبت شما را هیچ وقت فراموش نمیکنم امید به خدا و به شما هم وطن عزیز را دارم اگر موافقت شد من ادرس خواهرم را به شما میدهم سخت محتاج کمک شما هستیم من بی صبرانه منتظر حواب شما هستم لطف" امیدم را نا امید نکن
72084
نام: یه دوست
شهر: یه جای دور
تاریخ: 12/6/2009 11:01:34 AM
کاربر مهمان
  س ل ا م


رنجم نه دیگر تنهایی که جدایی است
واضطرابم نه زاده ی بی کس که بی اویی
دلی که از بی کسی غمگین است هر کسی را می تواند تحمل کند
هیچ کس بد نیست ...
ولی دلی که در بی اویی مانده است برق هر نگاهی جانش را می خراشد
هر چهره ای ،نگاهی،طنینی،رنگی
در نگاهای او فریاد میکشد که او نیست


یاحق
72083
نام: نفیسه
شهر: لس انجلس
تاریخ: 12/6/2009 8:48:04 AM
کاربر مهمان
  سلام به رسم ادب به رسم وفا
سلام سلام سلام یه سلام به بزرگیه لطفی که به من داشتید.خدایاشکرت دم خودت که گرم هیچ دم بنده هاتم گرمه.توآغوش خودت آرومشون کن،دوستان واقعی من کسانی هستندکه هم نامی ازم بردن هم نبردن:اسمی ازم بردن یعنی دوستم داشتن اسمی ازم نبردن یعنی نخواستن به من رو بدن!!!.مخلص همه هستم ناجور
مخصوصا استادبزرگوار(به خاطر همه چیز ممنون قول دادم که تکرار نشه به یاری خدا دیگه تکرار نمیشه)ممنون که اماتنداری کردی خداپشتوپناهتون باشه صلوات
داداش معراج وآبجی فیروزه ی گلم که هروقت دلتنگیه غربت میادبه یادم یاداوناهم میوفتم من یکی شرمنده که نگرانتون کردم حالم خوبه سرماخوردم که بادمجون بم ازاین افتا نمیلرزه(چی گفتم!!!)مرسی که تونبودم یادم بودید،مهربونی رو از نوشته های مهربون شما کش رفتم :) دارم جلوی شما اساتیددرس پس میدم.پریشون نباشی صلوات
ابجی اتنای باحال که مدرسه رو ترکونده دم همه بروبچه های ایرونی گرم همیشه بخندی صلوات
مریم -۱ خودم که دلتنگه احوال پرسیت بودم خداییش جگرم حال اومد خوندمت مرسی حاجت رواشی صلوات
ساراجون باباهمه روفکرمیکردم الاشما دمت گرم شرمنده کردی به خدااصلا فکرشم نمیکردم شماازم یادکنی خیلی ممنون باحال بمونی صلوات
ویه سلام به بزرگیه اسمی که داری رفیق
امیدامیدامید نمیدونم مردی یازن نمیدونم ازمن بزرگتری یاکوچیکتر نمیدونم کجای این کره ی خاکی هستی امااینوخوب میدونم که میتونم ازپشت این خطوط اینترنتی حست کنم فرقی نمیکنه برام کی چی بگه برام مهم اینه که دوستی دارم که به دوست بودن باهاش افتخارمیکنم دوست خوبم رفیق خدابمونی صلوات برای توومشکل اقامعراج وخانم محمدی وخانم ایمان ومریضایی که گفتن نذرکردم اگه خداقبول کنه خیلی برات نوشته دارم نمیدونم کی وقت کنم بنویسم ولی براتون همیشه سرنمازام دعامیکنم خیلی مدیونتونم خیلی بیشتراز اونی که فکرشوکنید.
واماماجرای من:(این داستان واقعیست)
چندروزه پیش به طورکاملا بی اختیارانه(لغتو داشتید؟!)سفری برام پیش اومدکه باید میرفتم جهنم!درسته جهنم!به همون گرمی وبه همون شلوغی از گناهو گناه کار(من خودمم جزو گناهکارام ولی نه از اون نوعش!)وازاونجایی که ماازجنس اون ادما نبودیم اون جهنم برامون جهنم شد!سفره خوبی بوداما زهرم شد!حکایت من حکایت همون ادمی بودکه بالباسای سفید میره توانبار زغال!درسته من اهل زغالو زغال بازی نبودم اما لباسام بوی زغالو دودو دم ایناگرفت...به زبون بهتراونجا روح منو کثیف کردوباهر وایتکسی که میدونستم شستمش کمرنگ شدامالکش هنوز مونده*جنس چینی اینجام هست دیگه چه کنیم :)*ولی گذشته ازشوخی داغون شدم چون عرفه مسافربودم واونطورکه دلم میخواست نشدوخوب اتفاقی که برام افتادهم هیچ جوره نمیتونستم کنترلش کنم اذیت شدم امابه هر حال همه چیز گذشت اینم سرنوشت منه دیگه به عبارت دیگه امروز۷روزبودکه ازمرگ من میگذشت(ناامیدی از لطف خدا)ولی چون من ازجنس ققنوسیان هستم(اوه اعتمادبه نفسو داشتید!!!)امروزباخوندن شماازبین خاکسترای ناامیدی بارقه ی امیدو پیداکردم ودوباره متولد شدم باشه که خداقبول کنه.ناراحت نیستم چون هرکاری که میتونستم وازدستم برمیومدکردم وحالا همه چیز گذشته
تادیرنشده بگم که عیدقربان تولدامام هادی وعیدغدیرامیدوارم که به همه مبارک گذشته باشه.
اومدین موندین مثل دعا توی هریارب یارب من!
یاحق
<<ابتدا <قبلی 7215 7214 7213 7212 7211 7210 7209 7208 7207 7206 7205 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved