شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
72032
نام: محمدی
شهر: شهر زیبایی ها
تاریخ: 12/3/2009 5:05:04 PM
کاربر مهمان
  آقا :

بی بارش نگاه شما عید ما کجاست ؟

بی لطف بودن در خدمت شما

عید ی نباشدو

عیدی نمی شود

.................

عید ولایت مولای متقیان

ساقی کوثر جنان

بر شیفتگان طریق امامت و ولایت مبارک باد

...............................

آتنای مهربان :

ممنون از محبت شما . و من هنوز مانند طماعی سمج دست از دعا و التجا نشسته ام و بر درگاه حضرت حق ضجه می زنم . شاید ........... شاید مقدر ش را دیگر گون کند . که خود فرموده اند : از اوفقط کفار ناامیدند

خدایا :

هنوز دل مادری مهجور ناله کننان تورا می خواند و از پشت پرده ی اشک معجزه را طلب می کند و دستهای خسته و کم توانش در تمنای شفای غنچه ی نشکفته اش ........... به طلب می گرید


خدایا دستهای بسیاری در این روزها شفا و گره گشایی می جویند . ناامیدشان مدار به حق محمد و آل محمد
72031
نام: یاس سفید
شهر: کوچه بنی هاشم
تاریخ: 12/3/2009 4:58:28 PM
کاربر مهمان
  السلام عليك يااباعبدالله (ص)
امروزكه حجاج به صحرای منایند
ازخويش جدايندودرآغوش خدايند
لب بسته سراپاهمه سرگرم دعايند
درذكرخدابانفس روح فزايند
كردندپراززمزمه وناله منی را
يك قافله بگرفته ره كرب وبلارا
اين قافله ازعشق به جان سلسله دارند
اين قافله باقافله ها فاصله دارند
اين قافله جادردل هرقافله دارند
اين قافله تامسلخ خون هروله دارند
اين قافله تاكعبه ی جان خانه بدوشند
ازخون گلوجامه ی احرام بپوشند
هفتادودوحاجی همه بارنگ خدائی
ازمكه برون گشته شده كربلائی
ازپيروجوان درره معشوق فدایی
جسم وسرشان كرده زهم ميل جدائی
اصغركه پدربوسه زندبرسرورويش
پيداست شهادت زسفيدی گلويش
خيزيدجوانان كه علی اكبرتان رفت
ريحانه ی ريحانه ی پيغمبرتان رفت
ازمكه سوی كرب وبلارهبرتان رفت
گوئیدبه طفلان علی‌ اصغرتان رفت
ای‌ اهل مناشمع دل ناس كجارفت
ازكعبه بپرسيدكه عباس كجارفت
ای اهل مناكعبه پرازنوروصفابود
ديروزحسين بن علی (ع) بين شمابود
سيلاب سرشكش به رخ وگرم دعابود
ازروزازل كعبه ی اوكرببلابود
امروزبه هجرش همه گريان بنشينيد
فرداسراورابه سرنيزه ببينيد
درمكه بپرسيدززنهای مدينه
زينب به كجارفت كجارفت سكينه
كلثوم چراناله برآورده زسينه
كودخترمظلومه ی زهرای حزينه
ای‌ دختركان يكسره باشيون وناله
خيزيدوبپرسيدكجارفته سه ساله
زين قافله روزی به مدينه خبرآيد
كرببلاوبلازينب خونين جگرآيد
باآتش هفتادودوداغ ازسفرآيد
ازمنبرومحراب نبی ناله برآيد
تاحشرازاين شعله بلرزددل(ميثم)
تنهانه دل(ميثم) جان همه عالم
سالازينب حسين (ع) سالارزينب حسين (ع)
اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتك العصم
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم
اللهم اغفرلی‌ الذنوب التی‌ تغيرالنعم
اللهم اغفرلی‌ الذنوب التی تحبس الدعا
اللهم اغفرلی‌ الذنوب التی تنزل البلاء
الهی‌ بحق الحسين (ع) الهی‌ العفو
خدايا ماه مُحرم داره مياد
خداياكاروان حسين بن علی (ع) درراه كربلاست
خداياماروبه مُحرم برسون
خداياتوفيق حضوردرمُحرم رونصيبمون بفرما
خدايامارو آماده درك مُحرم بفرما
خدايابهمون سوزدل واشك چشم بامعرفت كرامت بفرما
التمااااااس دعای فراووووووووون
72030
نام: اتنا
شهر: کجا جا دارم که بگم کدوم شهر
تاریخ: 12/3/2009 3:50:22 PM
کاربر مهمان
  به تو مدیونم همیشه...

سلام گلای خوشبوی اوینی..

اول بلند بگید هوراااااااااااااااااااااااااااااااا
چون سه روز تعطیله...


اگه بدونید چه برنامه ریزی هایی کردم..حسودیتون میشه..
یک: الان که میخوام برم بهشت فاطمه..
دو: فردا میخوام فیتیله نگاه کنم..
سه: بعد عمو پورنگ و ببینم..

دوباره شنبه همین طوری دوباره یکشنبه هم همین برنامه.بعدشم اگه وقت شد درسم و میخونم..حالا اگه وقت شد..


محمدی از شهر زیباییها با خوندن مطلبتون دلم به درد اومد..گاهی وقتا اشکا هم چشمای ادمو قشنگ میکنه..

ایمان عزیز...سلام.
امید امید برای خوبیها ..التماس دعا..
علیرضای عزیز ... خوب یکم صرف جویی کنید دیگه..
اعصاب ادمو خرد میکنید...مثلا من و شما باید این کشورو اباد کنیم با درس خوندنمون..مثل من باشید ..
نیم ساعت درس بخونید ..اگه زیاده ..یه ربع..راحت.

ساقی گرامی التماس دعا.
امیدوار گرامی.مریم عزیز سلام.
انیسه جونم..من و یادتون میاد.
فیروزه از ترکیه..خوشبختم..
سرباز گمنام نوشته هاتون کو..
نفیسه ..کم پیدایی..


دوستان ... همه گوش بدن .........
.
.
.
.
.
.
عید همگی مبارک....بگید اونایی که سیدن لطفا عیدی بدن.. هوراااااااااااا
در ضمن عید جمعه یادتون نره..

واااااااااااااااااااای باورم نمیشه که سه روز تعطیلیم..


دوستون دارم یا علی..
72029
نام: محمدی
شهر: شهرزیبایی ها
تاریخ: 12/3/2009 2:03:44 PM
کاربر مهمان
  دوستان عزیز سلام

آوینی خوبم می دانم که با نوشته هایم ناراحتتان می کنم

اما چه کنم که نمی توانم حتی به اندازه ی لحظه ای اون دختر زیبا و خدایی رو که در اوج شکوفایی و رشده فراموش کنم

دائم دارم ازش فرار می کنم تا شاید به قدر لحظه ای .................................


اصلا نمی شه


دلم سخت براش گرفته

آخه ................................
می ترسم شما خوبانو هم مثل خودم رنجور کنم

چاره ای نیست . خیلی از دوستان از حال اون دختر کوچولو پرسیده اند و من .....................

می نویسم که با عمل نمونه برداری ای که از تومور او شد * دکتر ها از او قطع امید کردند و او رو راهی خونه .............................

او نتونست حتی یه شبو تو خونه ای که برا مادرش می گفت : دلش برا اونجا یه ذره شده * بخوابه و نیمه های شب............................

تشنج کردو .................... به کما رفت و الان .................. بله الان چند شبه توی کما رفته و دیگه چشمای قشنگش بدیهای دنیارو که از اونها سخت بیزار بود رو نمی بینه

برا مادرش گفته بود که : ناراحته که دوست و همکلاسی او که فقط دوازده سال داره دوست پسر داره و او دیگه نمی خواد اونو ببینه و حتی جواب تلفنهای اونو بده که برا حال پرسی به بیمارستان زنگ می زد .......از بی قیدی های خونه واده ها در عدم کنترل بچه هاشون رنج می برد و از پز های عجیب و غریب بچه ها به چیز هایی که برای او محل اعراب نداشت در درونش آشوبی بر پا بود ......................................


و حالا دیگه او رو خدا از دیدن و شنیدن همه ی اینهایی که دل مشغولی خیلی هاست آسوده کرده


وقتی مادرش برایم تلفنی حرف می زد نمی توانستم جلوی گریه های بیقرارم را که تبدیل به های های اشک ریختن و هق هق بی دریغ می شد را بگیرم و فقط افسوس برایم باقی ماند که خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


نمی دانم
نمی دانم
من از حکمت تو هیچ نمی دانم ولی این را می دان که خیلی متاسفم که گلی چون فاطماه ی عزیز دارد پر پر می شود و هنوز مااز نظر علمی به اون حد از توانایی نرسیده ایم که نگذاریم قلب کوچک فاطمه ی مهربان از حرکت باز ایستد


دوستان خوبم:
خیلی متاسفم که با خبر دردناکم شمارو هو آزردم اما تنها خواستم دوستانی رو که از حال این گل کوچک که خیلی زود ....زودتر از آنکه من بتوانم این درد بزرگ را بر تن کوچکش باور کنم پر خواهد کشید و تابیکران نور ررررررررررررررررررررررررررررر سفر خواهد کرد


مادرش خیلی بیقرار است و خسته .........................................
ومن


فقط برای همه ی بیماران دعا می کنم که خدای مهربانتر از همه ی مهربانان آنان را شفای عاجل عطا فرماید

و برای تعجیل در ظهور امام مهربانی ها (ع) دعا را از یاد نبریم
72028
نام: saghy
شهر: tr
تاریخ: 12/3/2009 1:05:57 PM
کاربر مهمان
  با سلام خدمت تمامی دوستان و همراهان حرف دل

و با سلام خدمت آقا سید و مدیریت حرف دل

وبا سلام خدمت تک تک عزیزان حرف دل

برادر خوبم علیرضا امیدوارم که خوب خوش سلامت باشید.خواهر خوبم نفیسه خانم نگران شما هستیم امیدوارم که مشکل حل شده باشد و خوب سلامت باشید.

امید امید گرامی امیدوارم که اوضاع بر وفق مراد باشد.خانم محمدی گرامی .امیدوارم که خوب سلامت باشید .اثنا خانم التماس دعا .مریم خانم ممنون از لطف شما التماس دعا.

و با سلام خدمت خانم ایمان گرامی.نبودن نوشته‌های شما مثل اینجای که ما هستم بوی غربت میدهد ،ما را از نوشته‌های درس آموزتان محروم نفرماید .

وبا تبریک عید غدیر خدمت شما ومادر بزرگوارتان. دست بوس دستهای پر مهر ایشان هستیم.

یا حق



72027
نام: علی
شهر: تهران
تاریخ: 12/3/2009 12:57:52 PM
کاربر مهمان
  هرشب که انتظار تورا میبرم به صبح
شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز
72026
نام: دل آسمونی
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/3/2009 11:42:55 AM
کاربر مهمان
  دلتنگم دل تنگ آدمهایی که به معشوق خود لبیک گفتند وعاشقانه به سویش پرکشیدند.حاج حسین التماس دعا
72025
نام: الهام
شهر: اصفهان
تاریخ: 12/3/2009 10:36:19 AM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده
سلام و درود به شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی
آقا سید برای اولین بار میخوام باهاتون دردودل کنم.
همیشه سعی می کردم روی اخلاق و رفتارم کار کنم خودم را بسازم و اول به مرحله انسانیت برسم بعد بنده شوم و بندگی کنم ولی افسوس که شکست میخوردم. به حمد الهی هم اکنون زیر نظر استاد عالیقدری در مسیر خودسازی بصورت علمی و عملی قرار گرفته ام ولی بسیار ناامیدم از اینکه نمیتونم خودم را درست کنم و همزمان مشکلات بسیاری که در حقیقت امتحانات الهی است به من رو کرده و من در موقعیت بسیار سختی قرار گرفته ام.حالا که دارم از خودم شناخت پیدا میکنم و میفهمم که چه کاره ام دارم دیونه میشم،آقا سید ازتون میخواهم به من و همنوعان من کمک کنید و درحقمان دعا کنید که در این راه موفق شویم.
و اما مشکلی دیگه ای دارم که مرا به مرحله افسردگی می بره البته به خاطر ضعیفی ایمان من است از شما میخواهم جهت رفع این مشکل من و مشکل همه جوانان دعا کنید.
التماس دعا
72024
نام: ناهيد
شهر: تهران
تاریخ: 12/3/2009 9:46:16 AM
کاربر مهمان
  زيبائي که با فضيلت توام نباشد، گل بي عطر وبوئي را ماند
72023
نام: sara
شهر: از ت
تاریخ: 12/3/2009 8:59:05 AM
کاربر مهمان
  خداوند در روح انسان ساکن است و تنها عامل پوشیده و پنهان ماندن خداوند همین منیت و خود خو آهی‌های ماست...منیت و خود خواهی‌ مانند پرده‌ای هستند که جلوی نور رو میگیرن...این منها دیوارهایی هستند که حال میان ما و خداوند میشن...وقتی‌ خداوند در درون ما حضور داشته باشه ما احساس آرامش و شادی می‌کنیم....احساس عشق می‌کنیم...چون عشق در درون ماست و نیازی به تولید اون نیست...تمایلات،احساسات و اندیشهای تاریک همگی‌ نمایندهای شیطان در درون ما هستن...و میزان نزدیکی‌ انسان به خداوند به اندازهٔ خودخواه نبودن یک انسان هست.....
<<ابتدا <قبلی 7209 7208 7207 7206 7205 7204 7203 7202 7201 7200 7199 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved