اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
71692 |
نام:
مریم-۱
شهر:
تهران
تاریخ:
11/18/2009 4:08:05 PM
کاربر مهمان
|
با سلام به همه دوستان گل و نازینی اوینی
امیدوار گرامی لطفاً برای بنده هم ختم سوره حج رو ثبت بفرمائید .التماس دعا از همه عزیزان
امیدامید امید گرامی مدتی است که سری به ما نمیزنید هر جا که هستید موفق باشید
برای سلامتی اقا صلوات /.
|
|
71691 |
نام:
سبكبار
شهر:
ية كوشه دنيا
تاریخ:
11/18/2009 3:42:31 PM
کاربر مهمان
|
برامام حسين ع صلوات ىبفرست
|
|
71690 |
نام:
بنده ی خدا
شهر:
جزیره ی مجنون
تاریخ:
11/18/2009 2:02:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام
|
|
71689 |
نام:
ایمان
شهر:
آبادان
تاریخ:
11/18/2009 1:32:54 PM
کاربر مهمان
|
درآنشهری که مردانش عسی از کور می دزدند من نادان خوش باور محبت جستجو کردم
|
|
71688 |
نام:
سام
شهر:
مریوان
تاریخ:
11/18/2009 1:07:55 PM
کاربر مهمان
|
با تشکر از مدیر محترم حرف دل .دست همه ی عزیزانی که در این سایت زحمت می کشند.که ما بتوانیم درده دلهای خود رابیان کنیم .التماس دععععععععععععععععععععا.
|
|
71687 |
نام:
یاس سفید
شهر:
کوچه بنی هاشم
تاریخ:
11/18/2009 1:06:41 PM
کاربر مهمان
|
شب باعجله خودم روبه مسجدرسوندم .
ازغروب بدجوری دلم هوای امام رضا(ع)روكرده بود.
بغض ِشهادت امام جواد(ع) بدجوری گلومومی فشرد .
نمازم روخوندم ويه گوشه ی مسجدنشستم وبه دعای توسل گوش كردم .
اين بارنه برای شفای بيمارم اومده بودم ونه برای حاجتی .
اين بارفقط دلم غصه دارعزای فرزندامام رضا(ع) بود .
فقط برای عرض تسليت به آقاعلی بن موسی الرضا(ع) اومده بودم .
همين طوردعاروزمزمه می كردم واشك می ريختم ومی گفتم : مادر
نمی دونم چراهمش ذكرلبم مادربود.
اين منم سرمست عطربوی سيب
ميهمان خانه ابن الغريب
دل شده مستانه ابن الرضا(ع)
می روم تاخانه ابن الرضا(ع)
دل بردجان رابراه كاظمين
السلام ای قبله گاه كاظمين
نخل بی برگ علی موسی الرضا(ع)
ای جوانمرگ علی موسی الرضا(ع)
زهركين شدحاصلت ای وای من
همسرت شدقاتلت ای وای من
بادل پرغصه قلب چاك چاك
دردرون حجره افتادی به خاك
ازعطش می سوختی آبی نبود
چون شررافروختی آبی نبود
دركنارپيكرت دف می زدند
توبه خون غلطان چراكف می زدند
درحال وهوای دعاوروضه بودم يه دفعه ( يكی ازدوستانم )تماس گرفت .
بهم گفت : الان توحرم امام رضا(ع) هستم واينجادارن دعای توسل می خونن .
گوش كن ودلتوروانه ی حرم كن وبامازمزمه كن .
ياابالحسن ، ياعلی بن موسی ايهاالرضا ، يابن رسول الله ، ياحجة الله علی
خلقه ، ياسيدناومولينا، اناتوجهناواستشفعناوتوسلنابك الی الله ، وقدمناك
بين يدی حاجاتنا، ياوجيهاعندالله ، اشفع لناعندالله .
يااباجعفر،يامحمدبن علی ، ايهاالتقی الجواد، يابن رسول الله ،
ياحجه الله علی خلقه ، ياسيدناومولينا ، اناتوجهناواستشفعناوتوسلنا
بك الیالله ، وقدمناك بين يدی حاجاتنا، ياوجيهاعندالله ، اشفع لناعندالله .
نوای آب آب ازنای مردی خسته می آيد
صدای العطش ازحجره دربسته می آيد
بگوباام فضل بی حيايك لحظه ساكت شو
كه زهراازجنان باپهلوی بشكسته می آيد
العطش العطش العطش ياثارالله
العطش العطش العطش ياحسين جان(ع)
بياای تيرو، ببندچشم من
ديگه ندارم ، طاقت ديدن
مشك من خالی ، باشه وطفلان
توی خيمه ها، العطش گويان
ببين برادر، كه درعلقمه
شرمنده هستم ، پيش فاطمه
اومده زهرا(س) روخاك افتادم
نمی تونم از، جابلندبشم
بياعباسم ، شوم فدايت
تاكه مادری ، كنم برايت
پيش فاطمه ، بياپسرم
بگوبه حسين ، ای برادرم
حسين وای وای وای
حسين وای وای وای
|
|
71686 |
نام:
ایمان
شهر:
توکل به خدا
تاریخ:
11/18/2009 12:32:32 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر سید وسرور شهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی
سلام بر تک تک دوستان و همراهان آقا سید مرتضی
فردا را سعادت ندارم در خدمت آقا سید وبچه های باصفای سید باشم از امروز می گویم رفتگانمان و امواتمان را فراموش نکنیم و برای یادآوریشان و شادیشان همگی باهم فاتحه و صلواتی بفرستیم
الفاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
التماس دعا از همگی
یاعلی
|
|
71685 |
نام:
سبكبار
شهر:
یه کوشه دنیا
تاریخ:
11/18/2009 12:11:50 PM
کاربر مهمان
|
برجمال نورانی مهدي عج صلواتي بفرست
|
|
71684 |
نام:
زهره
شهر:
تهران
تاریخ:
11/18/2009 11:54:54 AM
کاربر مهمان
|
خیلی باحالین
|
|
71683 |
نام:
sara
شهر:
از ت
تاریخ:
11/18/2009 11:30:41 AM
کاربر مهمان
|
روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر
است. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از
آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذست
و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم."
سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است،چنین رفتاری
ناراحت کننده است."
سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و
بیماری به خود می پیچد،آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"
مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که از بیمار بودن کسی
دلخور نمی شود."
سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟"
مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم."
سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می
دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست
است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی
از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای
دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روخ و داروی جان رساند.
پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است."
|
|