اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
71382 |
نام:
میم
شهر:
ماه
تاریخ:
11/5/2009 6:57:00 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مو آن رندم که نامم بی قلندر
نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر
چو روز آیه بگردم گرد کوی ات....
چو شو آیه به خشتی وا نهم سر
شـُوان استارگان یک یک شمارم...
به راهت تا سحر چشم انتظارم
پس از نیمه شوان که ته نیایی
بوران اشک از دیده ببارم
صبا وقت سحر بویی ، ز زلف یار می آورد
دل شوریده ما را به بو در کار می آورد
فروغ ماه می دیدم ز بام قصر او روشن
که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد
سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح می فرمود اگر زُنـّار می آورد...
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
|
|
71381 |
نام:
ss313
شهر:
.
تاریخ:
11/5/2009 3:53:20 PM
کاربر مهمان
|
من و چدایی از کوی تو خدا نکند
خدا نکند هر آنچه که از تو مرا جدا بکند
خدا جونم جوونیه ببخش
ازت اگر چیزی کم میشه نبخش
اما تو تنها ترین وجودی هستی که از صحبت کردن باهات لذت میبرم
|
|
71380 |
نام:
محمد
شهر:
ایران
تاریخ:
11/5/2009 3:13:09 PM
کاربر مهمان
|
به نام انکه از نیستی هستی به وجود می آورد
من یک جوان ۲۵ ساله هستم می خواستم در باره چند مطلب برایتان صحبت کنم
۱-دوستان عزیز که نوشته من را می خوانید حرف من این است که نیروی هسته ای حق تمام ملت ایران است وهیچ کشوری حق ندارد در این رابطه دخالت کند
من نمی دانم که چرا دولت اینقدر به این خارجی ها اسرار می کنه که ما در چارچوب ان پی تی عمل می کنیم وهی این خارجی ها دولت ومردم ایران را دور سر می تابانند
من از مسئولین این سوال را دارم که چه چیز این خارجی ها از روی قانون است وکی اینها با ملت ایران از روی قانون برخورد کردند که حالا بار دومشان باشد دولت هم باید از ان پی تی خارج شود وکار خودش را بکند تا اینها فکر نکنند ملت ودولت ایران ازشون می ترسند .
۲-من از دولت این تقاضا را دارم که اینقدر ا ز دولتهای دیگه بی خود وبی دلیل حمایت نکند .
۳-ملت ایران که اینقدر شهید داده اند از دولت انتظار دارند که در مدیریت کشور تمام مدیران با هم تفاهم داشته باشند و این قدر در پی حزب بازی نباشند ما فقط یک حزب داریم وآن هم حزب جمهوری اسلامی است به رهبریت عارف وفیلسوف بزرگ قرن آیت ا۰۰ خامنه ای است که همه مسئولین ومردم باید از ایشان تبعیت کنند.
۴-من از دولت انتظار دارم که بیشتر از پیش به جوانان اهمیت بدهد .
با تشکر از مسئولین سایت.
|
|
71379 |
نام:
اتنا
شهر:
کجا جا دارم که بگم کدوم شهر
تاریخ:
11/5/2009 3:11:26 PM
کاربر مهمان
|
با من غریبگی نکن...
سلام ....به گلای همیشه بهار اوینی...
هوراااااااااااااااااااااااااااااچه روزی بود امروز..البته تا ساعت دوازده و نیم خوب بود چون تو مدرسه کلی خندیدیم ...
از ساعت دوازده و نیم به بعد خیلی بد بود چون همین که اومدم خونه..مامان گفت که دوست بابا رفته به رحمت خدا....
خیلی ناراحت شدم مامان می گفت که سرطان داشت ...
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
وای خداجونم چقدر ماه مهر و ابان بد بود امسال...
هر پنجشنبه یه نفر از این دنیا میره.....
خدا گناهای همه رو ببخشه....
واما علیرضای میشه لطف کنین بگین که این مقدمه ها یا خیلی ساده بگم شعرارو از کجا میارین؟در ضمن امیدوارم اول جوونیتونو با خوشی و شادی بگذرونید.
ایمان گرامی بابا منم اتنا کوچولوی شهر اوینی.
یادتون اومد....
محمدی از شهر زیبایی ها وقتی مطلبتونو خوندم..
تنم به لرزه افتاد.و چشمای تارم پر از اشک شد...
خدا همه ی مریضااا رو شفا بده..
باران چه عجب.
افتاب ابی کم پیدایی.
انیسه هیچ وقت ارزوی مرگ نکن..به سرنوشت من دچار میشیااا.....
نفیسه....خیلی باحالی.
سرباز گمنام..التماس دعا.
یا س سفید / بوی سیب / مریم عزیز/ امیدوار گرامی/ انگار من اینجا اضافی و یه فراموش شده ام..
از همتون التماس دعا دارم....
یعنی میشه این جمعه اخرین جمعه ی انتظار باشه...
برای فرجش دعا کنید...
یا علی.
|
|
71378 |
نام:
علی
شهر:
کاشان
تاریخ:
11/5/2009 1:55:45 PM
کاربر مهمان
|
سسسسلاااااااااااااااااممممم
بازم من اومدم.
اومدم یه سری به برو بچه های باصفای اهل دل بزم
امید وارم که حالتون خوب باشه ودلتون شاد ولبتون خندون وتنتون سالم باشه.
من که تنهام وهیچ دوستی ندارم واصلاهیچکی منو دوست نداره.حتی این شهدای بامرام هم یه سری به من نمیزنند بگن بچه آخه چته حالت خوبه یا نه؟ولی خداییش دم مدیر سایت گرم اون دفعه تامطلب نوشتم بعد از چند دقیقه روی سایت بود .دمت جیک جیک.کلی حال دادی بابا .الهی هر چه زودتر شهید بشی ولااقل یکی باشه مارو تحویل بگیره....نترس بابا شوخی کردم.الهی به حق شهدا خدابه همه بروبچه ها یه عمر طولانی و باعزت و عاقبت بخیری که به رنگ سرخ باشه عنایت کنه ...آمین...دلم نگرفته ولی خیلی گشنمه.گفتم یه حال واحوالی بکنم بعد برم ناهار.
|
|
71377 |
نام:
امیررضا
شهر:
تبریز
تاریخ:
11/5/2009 1:10:28 PM
کاربر مهمان
|
دلم پر از درد است ولی فقط یکیش رو میخوام بگم ارزوی یک نگاه ارباب را دارم فقط همین
|
|
71376 |
نام:
گمنام
شهر:
اراک
تاریخ:
11/5/2009 12:09:17 PM
کاربر مهمان
|
هو
سلام به همه دوستان
آوینی مردی بود که از زمان خودش سالها فرا تر رفته و مردمان این زمان قدرت درک او را ندارند افکار و نوشته های او بسیار بالاتر از افکار امروز است و مظعلق به همه تاریخ است و او قلبش به خدا پیوند خورده که می تواند چنین بنویسد.وقتی در جایی می نویسد اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد چه کسی می فهمد که او از چه سخن می گوید و همین یه جمله تفسیر تمام زندگی است.
|
|
71375 |
نام:
محمدی
شهر:
شهرزیبایی ها
تاریخ:
11/5/2009 11:16:12 AM
کاربر مهمان
|
نمی دانم چرا اینقدر از جو مسمومی که در اطراف بچه های دانشگاهیمان و دبیرستانی هایمان است قافلیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دشمن در همین نزدیکی ما و درست به قول معروف بیخ گوشمان کمین کرده و داره ذره ذره و آهسته آهسته نسل نو و جدید ما رو از ما می دزده.
بله خواهرم *
برادرم*
دشمن به صورت خزنده و خیلی غیر محسوس داره جونهای مارو از نظام و انقلاب دور و زده می کنه
من یه دختر دانشجو دارم و وقتی شبها فرصتی دست می ده و برای من از افکار و منش و رفتار همکلاسی هاش می گه واقعا دلم می خواد های های گریه کنم . نمی دونم منتظر چه اتفاقی نشسته ایم و باید چا بلایی سرمون بیاد تا به خودمون بیایم و کمی هم به فکر بیفتیم که چیزی نمونده نسل نو ی مارو دشمن با خوراکیهایی که بوی تعفنش فقط برای من نسل دیروز مسلم است . گول زده و به کام مرگ و نیستی و دوری از ولایت و انقلاب ببره
خدایا نمی دونم چرا مسئولین مربوطه کاری اساسی نمی کنند و این زباله های به ظاهر زیبا رو از حریم دانشگاه و کانونهای علم و معرفت دور نمی کنند
دشمن از امواجی که در جریان انتخابات توسط یه عده حالابه عمد یا از رو ی جهل شروع شده داره نهایت استفاده رو می کنه و می ترسم اگه دیر بجنبیم از این آب گل آلود ایادی استکبار ماهی شونو بگیرند
بیایید بیشتر جونهامونو درک کنیم و مراقبت کنیم تا در این دامهای مهلک گرفتار نشند و با روشن کردن اهداف دشمن و بیان نیات پلید این هیولای پنهانبرای فرزندانمان یه بار دیگه با مشتهایی محکم توی دهن او زده و مشتشو برای نسل نوی خودمون باز کنیم
خدایا مارو در این امر موفق بدار و آگان و مدبران به این امور رو در هموار کردن و ا رائه ی روش درست برای رسیدن به اهداف بلند جمهوری اسلامی ایران موید دار
آقامونو(ع) از ما راضی و ایشان را در سلامت کامل دار
مارو از کسانی قرار ده که مشمول دعای ولی امرمون باشیم
برای شفای همه ی مرضای اسلام خصوصا مریضه ی منظوره سه صلوات محمدی (ص)
الهی مارابه قدر آنی و کمتر از آنی به خود مان وا مگذار
آمین یا رب العلمین
|
|
71374 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
11/5/2009 10:53:49 AM
کاربر مهمان
|
ضامن آهو كيه
بچه آهويي بودم ميون صحـــــــــــــــــرا
ميدودم توي دشت به سوي دريــــــــــــــا
شاد شاد بودم و هيچي كم نداشتـــــــــــم
مادرم همش با من بود غم نداشتـــــــــــم
يه روزي كه مي دويدم تو بيابــــــــــــــون
توي جنگل ، توي دشتاي خراســـــــــــون
ناگهان ميــــــــــون گلهـــــــا و علفـــــزار
توي دام يك نفـــــــــــــر شــــدم گرفتـــــار
خيلي ميترسيــــــدم از تيـــــرو كمــــونش
ميخواست من رو ببره بــــه آشيـونــــش
زير لب گفتـــم خـــدا سختــــه اسيــــــري
توي دام يك نفـــــــــر تنهــــا بميــــــــري
كـمـكـم بــكن نــزار اينجــــــــــا بميــــرم
دوست دارم مادرمــــــــو بغـــل بگيـــرم
ناگهان اومد يه مردي كه جــــــوون بود
خيلي زيبا بـــود و خيــلي مـــهربون بود
دو لبش مثــــل ستـــاره مـــي درخشيــد
پر نور بود صورتش شبيهه خورشيــــد
سوي من آمد و گفـت بــه مـــرد صيــاد
كوچيك آهو هنــــــوز مــادرو ميخـــواد
بچه آهو رو ببيــــن خيلـــي گــرسنه ست
هم گرسنش شده هــم خسته و تشنه ست
گفت بــهش آي كـــه ســوار آذرخشــي
ميشه بچه آهو رو بـــه مـــن ببخشـــي
تو رهــاش بــكن منـــم بـه يـــك اشاره
از خدا ميخوام بــــرات نـــعمت ببـــاره
مرد صياد منو از دامــش رهـــا كـــرد
مادرم خنده كنـان شكـــــــر خــدا كــرد
ميدويدم دور مرد ايـن سوي و آن سو
من گذاشتم اسمشـــــو ضــامــن آهــو
سيد اميرحسين ميرحسيني
|
|
71373 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
11/5/2009 10:38:33 AM
کاربر مهمان
|
آموزش دیدن برای صبر یعنی بیاموزید که چگونه محکم بایستید. یعنی با عزمی راسخ با شرایط دشوار مواجه شوید. یعنی از مغلوب شدن با اعمال یا رفتارهایی که بر علیه شماست، خودداری کنید. انسان صبور آموخته است که چگونه با کسانی که با او مخالف اند، موافق باشد، صبر به روش هایی فکر می کند که رفتارهای ناشی از بی دقتی و نامهربانی را اصلاح کند و به آن ها توجه نشان دهد.
صبر ارزش صبر کردن را دارد!
|
|