اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
70902 |
نام:
میم
شهر:
آفتاب
تاریخ:
10/15/2009 10:42:15 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم جمیعا
سخنانی چند فلسفی را اینک تقدیم می نمایم:
اگر یک انسانی سری توی سرها درآورد
و نام نیکو برای خود دست و پا کند ،
درست نیست که ما بخواهیم با چماق او را پایین بفرستیم به دو دلیل :
اول آنکه این کار مغایر با اصول جوانمردی و
فـِـر پلـِـی است
دوم اینکه ممکن است این کار نتیجه برعکس
داشته باشد.
پس ما می توانیم به جای تلاش برای به زیر کشیدن دیگران خود را بالا ببریم ، و این بهترین راه است.
همچنین نباید نیت مان از ترقّی خود ، چزاندن دیگران باشد ،
به گومانم (گمان) برخی از دوستان در حرف دل به نادرست پنداشته و انگاشته اند که ما می خواهیم بچزانیم!!!
نه بزرگواران!
((((( هنر بنده دل به دست آوردن است )))))***
البته شاید سخنانی رانده باشم که معنای نادرست القا کرده اند.
إن شاء الله که همیشه رو به رشد باشید.
این بود سخنانی چند فلسفی.
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد....
والسّلام علیکم جمیعا و رحمة الله و برکاته
|
|
70901 |
نام:
زهره
شهر:
سدنی
تاریخ:
10/15/2009 6:08:09 PM
کاربر مهمان
|
نمی دانم خواهرم را رها کنم تا دوباره به خانه برگردد یا خیر؟ خیر او در چی خواهد بود؟
|
|
70900 |
نام:
امید امید امید
شهر:
خوبیها
تاریخ:
10/15/2009 5:21:22 PM
کاربر مهمان
|
سلام سلام سلام : ایمان گرامی - خانم محمدی - نفیسه دوست گرامی خوشحالم حالت خوبه - آتنا خانم - یگانه - سرباز گمنام - خوشبخت انشاا...گرامی - شهاب - سیب - بی نام - زهره - سعید - طاها - بی نام - (.......)گرامی - انسیه -ملیحه - غزاله - و تمامی دوستان عزیزم که نام نبردم و مدیریت سایت ازتون خواهش میکنم - تمنا میکنم واسم از ته دل دعا کنید خواهش میکنم یه مشکلی واسم پیش اومده که به سرنوشتم بستگی داره تورو فاطمه زهرا (س) واسم دعا کنید .......التماس دعا .......
|
|
70899 |
نام:
اتنا
شهر:
کجا جا دارم که بگم کدوم شهر
تاریخ:
10/15/2009 3:39:25 PM
کاربر مهمان
|
سلام گلای خوشبوی اوینی..
امروز مدرسه خیلی خوب نبود....... ولی خوب بود...
چرا هیچکس جواب منو نمیییییییییییییییییده
علیرضا که معلوم نیست کجاست..
امید امید از خوبیها چرا جوابمو ندادین..
انیسه هم که به کلی مارو فراموش کرده..
ایمان گرامی که اصلا من و نمیشناسه..
شهاب عزیز که شد رفیق نیمه راه..
بابا چرا رفتین و بی وفا شدین....
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دلم گرفته از این بی معرفتیااااا
چیه صدای گریه هام به گوشتون نمیرسه...
نترسید .... اونقدر گریه میکنم که لا اقل صدای هق هقمو بشنوین..
نه اینکه جوابمو ندادینااااا
دلم از دست همه گرفته شما هم که بدترش کردین...
|
|
70898 |
نام:
محمدی
شهر:
شهرزیبایی ها
تاریخ:
10/15/2009 2:54:44 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدای برآورنده ی آرزوها
و من .......................................
خدایا یک آرزو بیشتر ندارم و آنهم آمدن مولایمان (ع) است. همو که با آمدنش دیگر هیچ امید و آرزویی بی جواب نمی ماند و همه ی لبها می خندد .
و باز جمعه آمد و امید دوباره در قلبها جوانه زد و............................................
خدایا دلهای منتظر و چشمهای اشکبار را بیشتر از این در فراق منجی و مبشر حق و حقیقت مگریان . آخر او تنها چراغ راه هستیست . نور را بر ما ارزانی دار به حق محمد و آل محمد (ص)
دیشب جمال رویت تشبیه به ماه کردم
تو به ز ماه بودی
من اشتباه کردم
یاران و دوستان شهید آوینی * نمی دانید چقدر دلم برای آمدن به این سایت و سرزدن به نوشته های پاک و بی آلایش شما تنگ شده بود .
بودن با شما عزیزان هم موهبتی است و لیاقت می خواهد که فکر می کنم قدر آن را در مدتی که در این جمع نورانی بودم * ندانستم یا حد اقل به قدر کفایت آن را پاس نداشتم .
و حالا که به دلیل پاره ای مسائل کمتر می توانم با شما خوبان باشم * دلم گرفته . تو گویی از بودن با عزیزانم محروم گشته ام و از اینکه دیدم خوبان این سایت با محبتهای زیبایشان برایم دعا کرده اند و با نوشته های صادقانه شان مرا دررو به راه کردن اموراتم یاری رسانده اند* بر خود بالیدم.
داشتن خوبانی چون شما برای من موهبتیست و خدای را به دان جهت صدهاهزار بار سپاسگزارم .
البته مورد من شکر خدا مشکل حادی نبود . از آنجاییی که دخترم دانشگاه تهران پذیرفته شده است . دلم تاب نیاورد که اورادرکلان شهری چون تهران تنها بگذارم و چون از جهت منزل هم در تهران مشکلی نداشتیم * با دختر و پسرم در تهران رحل اقامت افکندم و فقط دوری از همسرم برای من و بچه ها کمی مشکل است و به سختی این مورد را تاب می آوریم .
برای همسرم هم این دوری و فقط چند وقت یک بار دیدن ما * سخت است . اما به خاطر اینکه دخترم دچار آسیب و مشکل نشود این دوران را تلاش می کنیم بتوانیم تحمل کنیم .
شاید فکر کنید که چقدر دختر من لوس و نازک نارنجیست . نه اصلا اینطور نیست .
اگر حمل بر تعریف نگذارید باید بگویم او دختری خود ساخته و متکی به خود است و شدیدا با این نقل و انتقال ما مخالف بود . اما از آنجایی که ما در طول زندگیمان ( نمی دانم چقدر که قادر به شمارش آن نیستم )مورد امتحان خدای خوبی ها قرار گرفته ایم * مورد دیابتی بودن دخترم هم از اون موارد امتحانهای دشواریست که ده سال است در حالی که لب به دندان می گزم و اشک *همیشه مهمان چشمهایم است را می بینم و هیچ درمانی هم برایش نمی یابم چراکه اصلا درمان قطعی ای برای این بیماری هنوز به دست نیامده است .
بله بدین جهت است که دل ماندن در کنار همسرم که چون جانم دوستش دارم را نداشتم و احساس گناه می کردم که برای دل خودم و بودن در کنار یارم * دخترم را باوجود مسائلی کا او دارد و مشکلات تنهایی در تهران * در اون شهر بی یاوری واقعی رها کنم .
به حمد خدا در طول این مدت که غایب بودم تلاش داشتم بتوانم با این موضوعات کنار بیایم که الحمد لله به لطف و محبت خدا و دعای دوستان واقعی ام در این سایت موفق شدم .
تمام نوشته های این دو هفته غیبتم را با دقت خواندم و نمی دانید از بزل محبت خوبان این سایت چقدر شاد شدم و کلی خستگیم را رفع کرد .
همیشه این بیت را برای خودم زمزمه می کنم که : این نیز بگذرد
غم ایام م
|
|
70897 |
نام:
زهره
شهر:
کردستان
تاریخ:
10/15/2009 2:49:04 PM
کاربر مهمان
|
چرا امام زمان ظهور نمی کنه
|
|
70896 |
نام:
بی نام
شهر:
خارج از ایران
تاریخ:
10/15/2009 1:32:14 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه سروران و دوستان گرامی
امیدوارم حال همگی خوب باشه
دیروز یه یکی از دوستانم ایمیلی ارسال کرده بود که خیلی برای من جالب بود
البته شاید برای شما ها که در جریان اخبار روزانه هستید تکراری باشه ولی برای من خیلی جالب بود
کپی میکنم اینجا شما هم بخوانید
و برای همه این کوچولو های عزی دعا کنیم
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی دستهای کوچک دعا است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار میشود و دعاهای بچههای دنیا را جمع آوری میکند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه میدهد. دعاهایی که میخوانید از بچههای ایران است. لطفاً آمین بگوئید:
-آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد! (تاده نظربیگیان / ۵ ساله)
-خدای مهربانم! من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)
-ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا میکنم. از تو میخواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاهها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را میخواهم میگوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)
-خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)
- خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)
-آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم از من میگیرند و به بچه آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)
- خدایا! از تو میخواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه میخورد و میگوید کی کارت پایان خدمت میگیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)
-ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)
- خدایا! کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)
- خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا میکنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)
- خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)
- ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)
- خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو میخواهم که به پدر و مادر همه بچههای تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی اکس جید را بخریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانهیمان مانند بچههای سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم... (مهسا فرجی / 11 ساله)
- دلم میخواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژلهای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)
- خدایا! شفای مریضها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ
|
|
70895 |
نام:
ملیحه
شهر:
.
تاریخ:
10/15/2009 12:38:06 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم،
آنها از حمل آن سربرتافتند، و از آن هراسیدند،
اما انسان آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود.
هدف این بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب کند،
و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان با ایمان بفرستد،
خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
احزاب/72 و 73
-*-*-*-*-*-*-*-*-
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
براستی این امانت چیست؟! که آسمان عظمتش را برنتابید
و زمین از قبولش سرتابید و کوه از سنگینیش واتابید؟
اهمیت در آگاهی به چیستی امانت نهفته است.
یا در عظمت اطمینان خالق به مخلوق خویش؟
تفسیرش را باید از اهلش طلب کرد:
http://www.ghadeer.org/site/thekr/tafsir/t_almizan/j16/d31.html
|
|
70894 |
نام:
اميد
شهر:
التماس
تاریخ:
10/15/2009 12:14:39 PM
کاربر مهمان
|
سلام‘ سلامي به پاكي وروشني آب وبه گرماي خورشيد به همه انسانهاي پاك ضمير.
قربون خدايي بروم كه اگر خدانبود معلوم نبود با وجود انسانهاي ظالم جه برسرآدمیزاد بخت برگشته مي آمد.
توروخدامارو از دعاي خيرخودمحروم نكنيد .با مشكل حادي مواجه شديم .توروخدامارودعاكنيدوالتماس دعا وبه اميد دنيايي بدون ظلم وكينه.دنيايي بدون دشمني وعداوت وبدون خيلي ويژگيهاي بدديگر.
|
|
70893 |
نام:
اسماعيل
شهر:
بوشهر
تاریخ:
10/15/2009 12:05:18 PM
کاربر مهمان
|
من هرگز اجازه نمي دهم كه صداي حاج همت در درونم گم شود، اين سردار خيبر قلعه دل من را نيز فتح كرده است.
شهيد آويني
|
|