اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
70812 |
نام:
امید
شهر:
تهران
تاریخ:
10/12/2009 12:19:30 AM
کاربر مهمان
|
بعد ازشهدا ما چه کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
|
|
70811 |
نام:
saghy
شهر:
tr
تاریخ:
10/12/2009 12:06:40 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت تمامی دوستان وهمراهان حرف دل
الله اکبر رررررررررررررررررررررررررررررررررر
یا صاحب صبر ررررررررررررررررررررررررررررررر
روانی شدم خدا یاااااااااااااااااااااااااااا
یا صاحب صبر رررررررررررررررررررررررررررررررررررر
التماس دعاااااااااااااااااااااااااااااااا
یا حق
|
|
70810 |
نام:
غزاله
شهر:
کرج
تاریخ:
10/11/2009 10:01:48 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر همگی خواهران و دوستان با صفا
عصر خسته از کار روزانه و یا دانشگاه برمیگردیم خانه. مقداری استراحت و گذران وقت با خانواده، در اولین فرصت مینشینیم پشت رایانه و وصل میشویم به دنیای سایبر. اذان مغرب را که میشنویم در خوشبینانهترین حالت بلند شده نماز و تعقیبات به جای میآوریم و دوباره مینشینیم پای اینترنت. آنچه ما را متقاعد میسازد که دست از رایانه برداریم و از اینترنت بیاییم بیرون یا گرسنگیست یا تشنگی یا توبیخ خانواده و یا خوابآلودگی. نقطه مشترک تمامی این عوامل، غریزی بودن آنهاست! آنگاه که به جبر دست از فعالیت اینترنتیمان میکشیم، جایی برای مطالعه و یا نیایش نیست. یک راست به رختخواب و فردا صبح در خوشبینانهترین حالت، نمازمان را قبل از تمیز خط الابیض من الاسود به جای میآوریم، کسل و بینشاط. فردا صبح سر کار یا سر کلاس ،خوابآلودهایم، مشغول پیامکزدن به دوستان و یا فکر کردن به اتفاقات دنیای سایبر و طرح نقشه برای امشب و یا در بدترین حالت در دانشگاه و سر کار هم مشغول همان فعالیت عبث در دنیای سایبر هستیم.
بیایید چند سوال از خودمان بپرسیم:
آیا حضور ما در اینترنت، فایدهای برای دنیامان، آخرتمان و یا دینمان دارد؟ دنیای دیگران چطور؟ آخرت دیگران چطور؟ دین دیگران چطور؟
آیا وقتی برای حضور در کانون خانواده و یا دیدار با دوستان چندساله و صمیمیمان مانده است؟
آیا حق برادران و خواهران خونی و دینی مان را فرو نهادهایم که اشتهاهای نفسانیمان را سیراب کنیم؟
آیا وقتی برای صله رحم داریم؟
در هفته چند ساعت مطالعه میکنیم؟ به نظر، چقدر از ساعات حرامشده پای اینترنت میتواند ساعات مفید مطالعه درسی یا غیر درسی باشد؟
آیا شیوه زندگی ما اسلام است؟
شما را نمیدانم اما من در میخواهم زندگی خودم را با پدربزرگم که در یکی از روستاهای خوش آب و هوای شمال زندگی می کرد مقایسه کنم. پدربزرگم ساعت ۴ بیدار میشه. و وضو می گیره (البته حاج ننه جونم می گفتن که اون قدیما که آب لوله کشی نبوده یخ حوض را میشکستند و اونوقت وضو گرفتند.)همیشه بعد از نماز نیایش جانانهای دارند تا طلوع آفتاب. طلوع آفتاب میروندسر زمین. تا بعد از ظهر کار میکنند. یکی دو ساعت مانده به غروب میآیند خانه و به کارهای مختلف خانه رسیدگی می کنند.. طاقچه دستشویی گوشه حیاط را تعمیر میکنند. طویله را تمیز میکنند. علفهای هرز حیاط را میچینند. اذان که میدهند میروند مسجد. دست پر بر می گردنند بعدشم شامشون را که می خورند ساعتی بعد از غروب میخوابند.و اینجوری میشه که نیمههای شب صدای مناجاتش میآید
****
پدربزرگ من یک مسلمانه که به آداب اسلامی تخلق دارند اما من؟ ما؟ چه میکنیم؟ به کدام شیوه میزیایم؟ ما جماعت یکجانشین بیبخار، زندگی فردی و اجتماعی یک مسلمان را نداریم. ما، در مرحله گذار فرهنگی از یک مسلمان شرقی اجتماعی، به یک مسامحهگرای غربزدهی فردگرا هستیم. مرحله بعد هم حتماانشاءالله مرحله گذار ایدئولوژیک از مسامحهگری به سکولاریزم است. باشد که پیش از رسیدن آب به لانه، هشیار شویم، که دنیا سرای ماندگاری نیست.
دوستان جه قدر خوبه که هر کدوم از ما به آسیبهای اجتماعی این شیوه زندگی فکر کنه و برداشت شخصی خودش رو بنویسه نظرتون چیه؟؟؟
|
|
70809 |
نام:
سارای منتظر(زهرا)
شهر:
مشهدالرضا
تاریخ:
10/11/2009 9:59:01 PM
کاربر مهمان
|
* اللهم عجل لولیک الفرج *
ثانیه ها دقیقه ها ثانیه ها و ساعتها و روزها و هفته ها و ماهها و سالها همچنان می آیند و می روند
کودکان بدنیا می آیند بزرگ می شوند تشکیل خانه و خانواده می دهند پدر و مادر می شوند پدر بزرگ و مادر بزرگ می شوند و گرد پیری به سر رو صورت می نشیند خلاصه اینها: کودک جوان می شود و جوان پیر می شود و پیران دار فانی را وداع می گویند همچنان قرنهاست تکرار می شود به امیـد آمدنت آقااا!
یا مهدی! کودک بودم جوان شدم و اینک جوانی را پشت سر نهادم و گرد پیری بر سر و صورتم هویدا گردیده و آفتاب زندگیم رو به افول است هنوز نیامدی!
ترسم پیر شوم و این پیر بار سفر بسته ، باز لایق دیدار نگردد!
یا مهدی!
آیا زمان آن نرسیده بیایی!
باید کم کم غزل خدا حافظی رو بخونم آقای مهربونم!
آقاااااااااااااااااااا!
دیگه هر روز من جمعه شده و هر غروبش دلگیر !
هر روز منتظرم تا شاید باد صبا پیغامی بیاره و این خزون زده با نغمه ی نوید آمدنت بهاری گردد!یا مهدی! تا بهار عمرم خزون نشده بیا
آقا جون! دعا و صبر می کنم تا بیائید .صبررررررر
* اللهم عجل لولیک الفرج *
* آمین *
www.golenarges-bmz14.persianblog.ir
|
|
70808 |
نام:
نفس
شهر:
شهری ندارم-ایران را دوست دارم
تاریخ:
10/11/2009 9:26:54 PM
کاربر مهمان
|
ایمان چقدر حرف هاتون به دل می شینه.
می خواستم راهنمائیم کنید که آدم چه جوری می تونه خودشو توی یک وضعیت روحی ثابت نگه داره طوری که گرفتار محیط نشه و در عین حال مجبور به انزوا نشه؟ مثلا تو اینترنت دنبال سایت های مستهجن نره.
/و قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا/
|
|
70807 |
نام:
شادي
شهر:
خوي
تاریخ:
10/11/2009 8:58:58 PM
کاربر مهمان
|
درآينده چه كاره خواهم شد
|
|
70806 |
نام:
نیاز
شهر:
تبریز
تاریخ:
10/11/2009 7:16:33 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همگی ،
سلام برایمان خانم ،حضور گرم و همیشه شما به ما امید میده امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشین.
سلام بر فیروزه و معراج گرامی، امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه و به آرامش برسید خدا بزرگه، همیشه تو ذهنم هستین و براتون دعا میکنم اگه لایق باشم .
سلام بر انسیه ، سارا خانم ، سیب گرامی ، ملیحه ،یگانه گرامی ، امیدوار و سبکبار عزیز، آقا شهاب ، خانم محمدی ، خوشبخت گرامی ، مریم خانم و فائزه گرامی و دیگر دوستان عزیز خواستم بگم از مطالبتون استفاده می کنم هر چند بلد نیستم مثل خیلی هاتون مطالب زیبا بنویسم و یا حرف دلمو راحت بگم ، به هر حال به یاد همتون هستم و شهادت امام جعفر صادق رو هم پیشاپیش تسلیت میگم و ازتون میخام که منو هم از دعاهاتون بی نصیب نکنید.ممنون و التماس دعا
|
|
70805 |
نام:
اتوپیا
شهر:
نا کجا اباد
تاریخ:
10/11/2009 6:40:29 PM
کاربر مهمان
|
بسم ا...
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
سلام اقا سید مرتضی
|
|
70804 |
نام:
خدیجه
شهر:
خنج
تاریخ:
10/11/2009 6:21:12 PM
کاربر مهمان
|
سلام می خوام حرف دلم بگم
|
|
70803 |
نام:
یاس
شهر:
لنگه
تاریخ:
10/11/2009 6:04:10 PM
کاربر مهمان
|
بگذارید و بگذرید ببینید و دل مبندید چشم بیاندازیدو دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
|
|